torsdag, mars 27, 2008

تنها جرمشان این بود که گفـتـند: اول مجلس مؤسسان، تـنظیم
قانون اساسی، مشخص شدن حقوق ملت ها... بعد رفـرندوم.ر
تنها جرمشان این بود که نمی خواستند در رفرندوم تحمیلی
"آری" یا "نـه" خـمینی شرکت کنند

نگاهی به
جنگ تحمیلی 9 روزه ترکمنصحرا

( جنگ اول 6 فروردین- 14 فروردن 1358)
ر
به روایت اسناد

این اعلامیه کانون در سوم فروردین 1358 پخش شد


تظاهرات انقلابیون و مردم گنبدقابوس زیر غرش فانـتوم جمهوری اسلامی 19 اسفند 1357
ر6 فروردین 1357- گنبدقابوس
ر
روزنامه اطلاعات 11 فروردین 1358
ر
روزنامه اطلاعات 11 فروردین 1358
سنگر سپاه پاسداران در گنبد
ر

برخی از شهدای ترکمن جنگ تحمیلی اول

آنان قهرمانه فریاد زدند:ر

« یا آلاریس، یا اؤلریس آخری خودمختار بولاریس»

تهیه و تـنظیم : آقمیرات گورگنلــی

tisdag, mars 25, 2008

جنگ تحمیلی گنبد
ر
فروردین سال 1358
ر
از میان مطبوعات

ر2 فروردين ـ بخشی از خواستها در راهپيمايی «كانون فرهنگی و سياسی خلق تركمن»: «... ما خواهان آزاديهای فرهنگی, مذهبی و زبان خود و همچنين خواستار متشكل شدن مردم تركمن صحرا تحت سيستم اداری واحد به مركزيت شهر گنبد هستيم؛
ـ شناسايی عاملين فاجعه 19اسفند تركمن قَلا و محاكمه آنان در دادگاه خلق؛

ـ لغو كليه كميته های انقلاب انقلاب اسلامی در منطقه تركمن صحرا و سپردن امور شهرها به دست شوراهای منتخب؛


«درگيريهای تأسف بار گنبد»كيهان ـ « درگيری از بعد از ظهر ديروز (6 فروردين) كه كانون فرهنگي و سياسي خلق تركمن در پارك شهر گنبد ميتينگي برگزاركرد, بين پاسداران و اعضاي كانون درگرفت كه تا صبح امروز 7كشته و 30 زخمي به جاگذاشت. درپی تيراندازی [پاسداران] ميتينگ به هم ريخت و دو طرف متخاصم سنگربندی كردند...»ـ مهندس بازرگان در يك مصاحبه راديويي درباره حوادث گنبد گفت: «... اين سروصداها و بگو مگوها و متاٌسفانه, زدو خوردها, بنا به عقيده و اطلاعات دولت, معلول تحريكات ناجوانمردانه و توطئه ها ی نابكارانه يی است كه عموماً از داخل به عمل ميآيد؛ از ناحيه گروههای كمونيستی و غيرملی و ضداسلامی, كه بيش از همه سنگ آزادی و طرفداری از خلق و ضديّت با استعمار را به سينه ميزنند...» (مشكلات و مسائل اولين سال انقلاب, از زبان مهندس بازرگان, گرداوری عبدالعلی بازرگان, بهار 1363).ر


فروردين 8 ـ «اطلاعيه جنبش ملي مجاهدين درمورد درگيريهای تأسفبار گنبد»: «...ضمن ابراز تاسف شديد ازدرگيريها و خونريزيهای اخير گنبد ـ كه منجر به قتل تعدادی از برادران عزيز تركمن نيز شده است ـ اعلام ميدارد كه به هيچ وجه درجريان اين درگيريها نبوده و اصولاً هنوز هيچ دفتر يا نماينده يی در منطقه ندارد. نقطه نظرهای مجاهدين خلق ايران درباره مسائل مابه الابتلاي برادران تركمن مبنی بر دفاع از حقوق حقّه تمام مليّتهای ايرانی و رفع ستم مضاعف از ايشان در چارچوب وحدت ملی و ضدامپرياليستی كل كشور نيز قبلاً اعلام گرديده است... ضمن ابراز تاسف مجدّد از خونريزيهای اخير, خواستار ترك مخاصمه فوريی همه جناحهای درگير هستيم. اميد است به اين ترتيب زمينه براي حلّ مسالمت آميز مسائل فراهم شده و دولت آقای مهندس بازرگان بتواند در جهت اجراي نقطه نظرهای حضرت آيت الله طالقانی, همه اقدامات لازم را با قاطعيّت معمول دارد... دشمنان انقلاب ميخواهند خواستهای حقه خلق قهرمان ما را در گوشه و كنار كشور, تجريه طلبانه جلوه داده و با روشن كردن آتش نفاق درونی, مبارزه
ضدامپرياليستيی تمام مردم ايران را از مسير اصلی خود منحرف سازند...» (مجموعة اعلاميه ها. ج 1, ص91).ـ
ر
روزنامه اطلاعات در گزارش پيراموان حوادث گنبدكاووس نوشت: «... روز 5فروردين با دستگيری يك

سيگارفروش تركمن توسّط ماٌموران كميته, ماجرا آغازشد. چند نفر از اهالی به اين عمل اعتراض كردند و در درگيري, يك جوان 22ساله از اهالی گنبد كشته شد. ماموران جسد را به شير و خورشيد سرخ بردند. گروههايی از مردم همراه با روحانيون محل براي تحويل جسد رفتند, ولی كميته جسد را به آنها تحويل نداد. روز بعد (دوشنبه 6فروردين) جمعيتي حدود 8هزارتن از مردم گنبد برای تحويل گرفتن جسد جمع شدند و به زور جسد را تحويل گرفتند و آن را ”ساكت و بدون شعار“ تشييع كردند. در مراسم تشييع, جمعيت, همصدا, خواهان مجازات عامل قتل شدند... در پی اين حادثه جلسة ” كانون مركزي شوراهای تركمنصحرا“ ـ كه از چند روز قبل اعلام موجوديت كرده بود ـ برپاگرديد و مسئولان كانون براي اجتناب از هرگونه حادثه يی توصيه كردند كه اجتماع كنندگان از آوردن اسلحه خودداری كنند... ولی گروهی... شروع به تيراندازی هوايی كردند و زدو خورد آغازشد و بالا گرفت. در اين درگيری تا كنون دهها نفر كشته و زخمی شده اند...سازمان چريكهای فدائی خلق تعداد كشته ها و زخمی ها را تا ساعت 13 روز سه شنبه 7فروردين, 26كشته و 27مجروح اعلام كرد... اين سازمان درباره حوادث گنبد چنين ميگويد: ”...حدود 15هزار تن از مردم گنبد در اعتراض به كشتار در باغ ملی شهر ميتينگی برگزار كردند... برگزاركنندگان ميتينگ, اصلاً سِلاحی نداشتند... در طول ميتينگ چندين رِيوی ارتشی نفرات ارتشی و غيرارتشی را پياده كردند. افراد پياده شده بازوبند ”پاسداران انقلاب“ و نقاب بر چهره داشتند و بر بام خانه های مردم سنگر گرفتند و از خيابانهای اطراف, جمعيت را محاصره كردند. راههای ورود به شهر نيز بسته شد. ابتدا تيراندازی هوايی و سپس به سوی مردم تيراندازی آغاز شد. افراد مسلّح ارتشی و كميته به كتابخانه ”كانون فرهنگی و سياسی خلق تركمن“ حمله كردند و آن را آتش زدند... از سه روز قبل از واقعه, گروههای مسلح از گرگان, علی آباد قوچان, تهران, بهشهر به گنبد آمده بودند. مردم از روز دوشنبه 6فروردين با كندن سنگر در جلوِ محلّه ها, به مقاومت پرداختند. روز سه شنبه 7فروردين نقابداران مسلّح در محلّه فارس نشين, به خانه ها حمله كردند و آنها را به هم ريختند...“زدوخورد تا امروز (چهارشنبه 8فروردين) همچنان ادامه دارد... تا ظهر امروز عدّه كشته شدگان بيش از 20 نفر گزارش شده است...»ـ

به نوشته روزنامه اطلاعات (8فروردين), وزير كشور طي پيامی خطاب به اهالی گنبد اعلام كرد: «... واحدهای نظامی دخالتی در وقايع گنبد نداشته اند, بلكه ساكنان منطقه با هم درگيری داشته اند... آرامش اين گوشه از كشور عزيز, متاسّفانه, به تحريك عدّه يی از افراد وابسته به رژيم سفّاك و استبداد سابق و عناصر ضدّانقلابی به هم خورده است و برادران عزيز تركمن و اهالی محترم گنبد هم, بدون توجه به اين تحريكات, به روی هم آتش گشوده و به خونريزي ادامه ميدهند».وزير كشور در پايان پيام از اهالی گنبد خواست «دست از برادركشی بردارند» تا «هيات سه نفره از كارمندان عاليرتبه وزارت كشور» كه به آنجا, برای رسيدگی و برقراری آتش بس اعزام شده است, بتواند در اين زمينه اقدام لازم را به عمل آورد.«امروز يك هيات سه نفره به رياست مهندس علی رمضانی... عازم گنبد شدند».ر


ر8فروردين ـ روزنامه اطلاعات ـ بخشی از پيام راديو تلويزيونی آيت الله طالقانی, «در پی و به مناسبت حوادث گنبد» خطاب به”عموم برادران و خواهران و فرزندانم در آن خطّه“:1ـ ترك هر نوع مخاصمه...2ـ درد برادران و فرزندان تركمن ما, اساساً و به طور اَعمّ, همان درد همه مردم رنجديده و مظلوم ساير نقاط و ايالات كشور بوده و چيزی جز عوارض فقر و محروميّتِ ناشی از حكومت طاغوت نيست؛3ـ مردم ما در اين منطقه, به طور اخصّ, از يك مساٌلة ارضی و تقسيم نامتناسب زمين رنج ميبرند كه بايستی, به طورعادلانه, حلّ و فَصل شود؛4ـ ... اداره امور داخلی ايالات و ولايات بايستي, تا سرحدّ امكان, به وسيله خود مردم و با ماٌموريت و تشكيل انجمنهای شهری و روستايی صورت گيرد (مانند كردستان...)؛5 ـ حد اكثر احترام نسبت به آداب و سُنَن و فرهنگ ناحيه بايد مراعات شود؛6 ـ به لحاظ تعقيب و مجازات مُجرمين, احدی حق ندارد بدون اجازه مقامات ذيصلاحِ قضايی ايجادِ مزاحمت كند؛7ـ از برادران و فرزندان با ايمان تركمن, مخصوصاً جوانان غيور, انتظار دارم كه به هرگونه تفرقه اندازی و عنوان كردن مطالبی نظير شيعه و سنّی, كه به لحاظ اصول و حقوق, هيچ تفاوتی, از نظر ما ندارند, بی اعتنايی» نمايند.آيتالله طالقانی در همين پيام تاٌكيد كرد: «... براي ما و مكتب ما, مرزبندی ميان ترك و فارس و كرد و عرب و بلوچ و تركمن و... هيج اعتباری ندارد...»ر


ـ روزنامة اطلاعات ـ سازمان چريكهای فدائی خلق در اطلاعيه يی (به تاريخ 7فروردين) به«خبرهای حوادث گنبد كه ديشب از صدا و سيماي انقلاب اسلامی پخش شد», و «از قول رسانه هاي خارجي به دست داشتن اين سازمان در حوادث كردستان و گنبد و تسخير پادگانها اشاره شده بود», اعتراض و اعلام كرد كه «در رويدادهای سنندج و گنبد و در حمله به پادگانها و مراكز نظامی ديگر نقشی نداشته است» و پرسيد: «چرا راديو تلويزيون به جای پخش اخبار واقعی, اخبار تحريك آميز و دروغين خبرگزاريهای خارجی را پخش ميكند؟» و تاٌكيدكرد: «مسلّم بدانيم كه از تشديد هر نوع درگيری و مخاصمه بين صفوف مردم, تنها و تنها, دشمنان خلق سود خواهند برد... يكبار ديگر, باصراحت و قاطعيّت تمام, اعلام ميكنيم كه سازمان چريكهای فدائی خلق دستور حمله به هيچ يك از پادگانها و مراكز نظامی ديگر را صادر نكرده و نميكند».
ر


ـ روزنامه اطلاعات: «حجّت الاسلام حسين عمادی, نماينده مشترك نخست وزير, ستاد عمليّاتی قم, ستاد عمليّاتی مشهد و مسئول برگزاری رفراندم در گنبد, در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار اطلاعات درباره حوادث گنبد گفت: ... به محض شروع درگيری در گنبد, گروه كثيری از چريكهای وابسته به يك سازمان چريكی از شهرهای مختلف به اين منطقه هجوم آوردند... ضدّانقلابيون و فئودالهای گذشته و وابستگان به رژيم سابق, با كمك چريكهای فدائی خلق و ماركسيستها, اين وضع را به وجود آورده اند و عليه مردم گنبد وارد جنگ شده اند...»ر


ـ اميرانتظام, سخنگوي دولت بازرگان در مورد بازسازی مجدد ساواك گفت: «سازمان امنيت برای كنترل بيگانگان و جاسوسان خارجی فعاليت خواهد كرد» (كيهان, 11فروردين 1358).ر


روزنامه اطلاعات: «نبردهای گنبد تا بعداز ظهر ديروز (10فروردين) , 40كشته داشته است. به علت تيراندازيهای شديد, كسی جرات انتقال اجساد را ندارد».
ادامه كشتار در گنبدـ روزنامه اطلاعات: «دكتر طباطبايی, استاندار مازندران, در راٌس هياتی وارد گنبد شد. دكتر صارِمی, معاون بيمارستان شير و خورشيد سرخ گنبد, گفت: تعداد كشته شدگان گنبد بيش از 50نفر است, امّا, به علت وضع اضطراري, اجساد هنوز از سنگرها جمع آوري نشده است... هر ساعت مردم گنبد, تلفنی, براي نجات مجروحان خود از ما تقاضاي كمك ميكنند, امّا, كادر بيمارستان به علت وضع فوق العاده و تيراندازيهای مداوم, جراٌت نزديك شدن به جبهه های جنگ را ندارند...»
ر


ـ روزنامه اطلاعات ـ «تلگرام مردم بندر تركمن (بندرشاه سابق) به امام خمينی, آيت الله طالقانی, مهندس بازرگان و كانون حقوقدانان ايران: ”قاطبه مردم بندر تركمن صحرا, با كمال تاٌسّف و تاثر, كشتار بيرحمانه يی كه در منطقه گنبدكاووس, به تحريك عوامل ضدّانقلاب , كه در كميته انقلاب اسلامی, به نام پاسدار, گردآمده اند, در اثر خطای نابخردانه آنها در قبال خواستهای بر حقّ خلق تركمن, كه منجر به قتل و جَرح عدّه يی از افراد بيگناه تركمن گرديده و هنوز هم با قساوت و شقاوت تنفّرآميز ادامه دارد, خُرد و كَلان, پير و جوان, شديداً, محكوم مينماييم... قاطبه منطقة بندرتركمن, ضمن ابراز تنفّر از وقوع چنين اعمال نابخردانه و مزوّرانه, كه از ناحيه عدّه يی به نام اعضای كميته انقلاب اسلامی گنبدكاووس برعليه خلق تركمن صورت گرفته, تقاضا مينماييم هرچه زودتر, ضمن مجازات مرتكبين, اقدام لازم درباره رفع اين برادركشی مبذول داشته, نسبت به تاٌمين خواستهای برحقّ خلق تركمن اقدام مقتضی معمول دارد».ر


ـ اطلاعات ـ اميرانتظام, معاون نخست وزير و سخنگوي دولت, در مصاحبه مطبوعاتی امروز (12فروردين) درباره وقايع گنبد گفت: «... گروهی ضدّانقلاب ... موجب خونريزی ميشوند و فكر ميكنند ارتش و دولت ضعيف است. ارتش آن قدر قوی است كه ميتواند با افراد خرابكار بجنگد, اگرچه نميتواند با شوروی بجنگد...»ر


هادَوي, دادستان كل انقلاب, عزت الله جهانگيری, رئيس ساواك گنبد, را از زندان قصر آزاد كرد و در اختيار سپاه پاسداران قرارداد تا از او عليه نيروهای انقلابی بهره گيری كنند. عين سندی كه جواد منصوری, رئيس ستاد فرماندهی سپاه پاسداران, در اين مورد امضا كرده, در صفحة 5 «مجاهد», شماره 25, 7اسفند 1358, به چاپ رسيده است.ر


كيهان ـ پيام راديو تلويزيونی ديشب (15فروردين) مهندس بازرگان: «... هر روز يا هر هفته از يك گوشه مملكت نغمه های بسيار دلخراش و ناراحت كننده بلند ميشود. يك روز كردستان است؛ يك روز گنبدكاووس است... طبق نقشه های از پيش ساخته شده... همان دستجات ـ و نوع دستجاب, حالا, طرفدار تروتسكي باشد يا مائو باشد يا ماركسيست ـ از شهرهای مختلف, با تداركات خيلی قبلی, با بار و بُنة مسلّحانه فراوان, چه آنهايی كه از داخل ميرسند و چه آنهايی كه از خارج ميرسند... اينها سلاحها را ميآورند و ميروند در آن منطقه, تحت اين عناوين شروع ميكنند؛ اول حمله به پاسگاه ژاندارمری, حمله به پادگان و خلع سلاح ميكنند و بساط جنگ و كشتار راه مياندازند... اينها اتّحاد عمل دارند با باقيمانده های ساواك و سرسپرده ها و كسانی كه در دستگاه گذشته پاسداران رژيم طاغوتی بودند...»ــ كيهان ـ خبرنگار اعزامی كيهان به گنبد درباره دخالت چريكهای فدائی در قضيه گنبد گفت: «... حتّی يك چريك فدائی خلق در اين مناطق نديده ام. فقط عدّه يی شايعه پرداز در حالی كه مذاكرات با حُسن نيّت كامل پيش ميرود, ميخواهند با پخش اينگونه شايعه ها جنگ افروزی كنند...»ر


ر19فروردين ـ پيغام امروز ـ منصور گرگانی, نماينده دولت برای رسيدگی به اوضاع گنبد, گفت: «جنگ قابل اجتناب بود و اگر اشتباهات كميته اسلامی نبود, هيچ گاه اين همه خونريزی نميشد. هيچ مدركی هم درمورد دخالت چريكهای فدايی در جنگ گنبد وجود ندارد, مگر اين كه عده يی از رزمندگان تركمن هوادار سازمان چريكهای فدايی بودند...»
20فروردين ـ پيغام امروز ـ «ولي محمد ارزانش», از روحانيان تركمن ميگويد: «وقتي كانون فرهنگي ـ سياسي خلق تركمن به وجود آمد, عده يی از روحانيون مرتجع تركمن, كه هميشه عامل سرمايه داران بوده اند, اعلاميه يی منتشر كردند كه درواقع اين كانون را تكفير نمودند... زمينداران بزرگ مبارزه خود را با اين كانون از طريق اين آخوندهای مرتجع انجام ميدادند و شايع كردند كه اين خلق تركمن نيست كه مبارزه ميكند, بلكه عده يی كمونيست ميباشند. هدف اينها خفه كردن مردم از طريق مذهب بود... جنگ به تحريك زمينداران بزرگ و كميته اسلامی گنبد شروع شد وعلت آن هم مقابله با خواستهاي خلق تركمن بود».
ر


عاملان كشتار گنبدـ كيهان ـ «گزارش هياٌت اعزامی كانون وكلا, جمعيت حقوقدانان ايران و كميسيون حقوق بشر, بعد از چند روز بررسی و تحقيق در گنبد: ”... ارتجاع زخم خورده, كه منافع خود را در خطر نابودي ميبيند, ميكوشد تا به هر وسيله يی كه شده, با برانگيختن احساسات پاك مذهبی و ميهن پرستی هموطنان فارس زبان و سوء استفاده از كم تجربگی جوانان و پاسداران انقلاب, وسائل سركوب و بدنام كردن روستاييان و نمايندگان آنان را كه در ”كانون فرهنگی و سياسی خلق تركمن“ متشكّل گرديده بودند, فراهم نمايند. اولين تَمهيد (=آماده سازی) و مقدّمه چينی اين عواملِ ضدّانقلاب و مرتجع, نفوذ در كميته شهر گنبد است. تشكيل يك جانبه كميته امام, فقط از افراد فارس زبان و انتصاب شخصي به نام ”مادرشاهي“ به سِمت فرمانداری شهرستان گنبد و توزيع سلاح بين جوانان فارس زبان وابسته به كميته و اِعمال تبعيضات و تعرّضات ناروا به مردم تركمن و نيز بی كيفرگذاشتن عاملان فاجعة 12دی و 20بهمن ماه, به نارضايی عمومی دامن ميزند. در پی تحصّن زمينداران و ملّاكين در دادگستری شهرستان گنبد, آقايان حجّت الاسلام اميد [نجف آبادي] و عباس رادنيا, نمايندگان اعزامی مركز, وارد گنبد ميشوند. متاٌسّفانه, هنگام رسيدگی توسّط اين هياٌت, فقط زمينداران و بزرگ مالكان, طرف مذاكره قرار ميگيرند, كه نتيجة مَحتوم آن فقط حمايت از خواستهای آنان و تحريف حقايق در جرايد شده است, كه اين منجر به جريحه دارشدن احساسات مردم تركمن گرديد... زمينه حادثه با اقدام ماٌمورين كميته, كه درصدد بازداشت يك سيگارفروش تركمن, به جرم گرانفروشی برمی آيند, فراهم ميشود. حمله مسلّحانه و آتش گشودن پاسداران انقلاب بر روی معترضينِ بی سلاح و كشته شدن يك محصّل 19سالة تركمن و اعزام دهها تن از پاسداران انقلاب از شهرستانهای اطراف در روزهای قبل از حادثه, عملاً, به مثابه كبريتی بوده كه به انبار باروت كشيده ميشود.روز دوشنبه 6فروردين, بنا به دعوت قبلی ”كانون فرهنگي و سياسي خلق تركمن“, اجتماعي در باغ ملي, جهت استماع سخنرانی برگزار ميشود. اجتماعِ تركمنها توسّط عدّه يی نقابدار, كه پاره يی از آنها مُلَبّس به لباس نظامی بوده اند, به آتش و خون كشيده ميشود. جمعيّت, پس از اين يورش, متفرّق ميشوند. پاسداران انقلاب, متعاقباً, به ساختمان ”كانون فرهنگی و سياسی خلق تركمن“ هجوم برده و افراد حاضر در كانون را دستگير و سپيس ساختمان و كتابخانه به آتش كشيده ميشود و كلية لباسهای سنّتی و ديگر آثار فرهنگی موجود در اين كانون نابود ميگردد. در نتيجه اين اقدامات, زدوخورد متقابل شروع ميشود كه تا پاسی از شب ادامه مييابد و عدّه زيادی از تركمنها بازداشت و به گروگان گرفته ميشوند. روز بعد, شهر سنگربندی و جنگ شدّت بيشتری مييابد... در نتيجه, طی هفت روز جنگ خونين دهها نفر از زنان و كودكان و جوانان اين آب و خاك به هلاكت ميرسند...هياٌت اعزامی براساس مشاهدات عينيی چندروزه و بازديد از سنگرهای تركمنها, كليّه شايعات مبنی بر دخالت سازمان چريكهای فدائی خلق ايران يا هر سازمان ديگر را, مؤكّذاً, تكذيب نموده و پس از تحقيقِ مفصّل, به اين نتيجه رسيده است كه تنها كمك سازمان فدائيان, اعزام يك اِكيپِ پزشكی و درمانی به منطقی تركمن نشين محدود شده و اين اكيپ در شرايطی كه هيچ بيمارستانی در دسترس مجروحان تركمن نبوده, موفّق به انجام خدمات ارزنده و مؤثّری گرديده است...»

ر

روزنامه اطلاعات نيز همين گزارش را, در همين روز 20فروردين, با طول و تفصيل بيشتر, درج كرده است


ر21فروردين ـ «پيشنهاد مجاهدين خلق ايران درمورد حلّ قطعی مساٌله گنبد و پيشگيری از حوادث آينده خوزستان و بلوچستان»: «... در رابطه با مسالة گنبد و ستمی كه مردم محروم ما در تركمنصحرا, طي ساليان دراز تحمّل كرده اند, مجدّداً متذكّر ميگرديم كه حل قطعی اين مشكل, اساساً, در گروِ يك اصلاحات ارضی واقعی و انقلابی, به نفع دهقانان محروم اين منطقه است, كه مقدّمتاً بايستی از زمينهای متعلّق به دربار ننگين پيشين و زمينداران خائن وابسته به آن آغاز شود...» (مجموعه اعلاميه ها... ج1, ص105).ر


هشدار «جبهه دموكراتيك ملی ايران»ـ روزنامه اطلاعات ـ «اطلاعيّه و هشدار ”جبهه دموكراتيك ملی ايران“: ”... اين روزها ما شاهد حوادث گوناگون و تاٌسّفباری هستيم؛ مردم سنندج درمقابل پاره يی واحدهای سركوبگرِ ارتش, بيرحمانه, به قتل ميرسند و خانواده ها بيخانمان ميشوند؛ راديو تلويزيون, به نحوی آگاهانه و علنی, بی هيچ خجالت و پرده پوشی, به برادركشيها دامن ميزند و سازمانهای انقلابی را مسئول معرّفی ميكند, درحالي كه نمايندگان كميسيون حقوق بشر, كانون وكلا و جمعيّت حقوقدانان, پس از مشاهده صحنه ها از نزديك, اين قضاوت را, كاملاً, مردود دانسته اند. اين سؤال برای همه مطرح است كه وقتی اخبار واقعی كشور و علل كشتار گنبد (ستم به خلق تركمن, غَصب زمينهای ايشان...). كه مورد تاٌييد مقامات مسئول هم هست, از راديو تلويزيون پخش نميشود؛ وقتي حقِ دفاع درمقابل اتّهامات به سازمانهای انقلابی داده نميشود, چگونه راجع به مساٌله يی داخلی اخبار دروغ و تحريك آميز؛ آنهم از قول خبرگزاريهای بيگانه منتشر ميكنند تا جوانان ساده دل و پاك انديش, دچار تحريك احساسات شوند و تخم نِفاق و تفرقه در جامعه پاشيده ميشود؟ سازمانهای مختلفی كه ماهيّت اغلب آنها اكثريّت براي مردم كشور نامعلوم است, يكباره به دور هم جمع ميشوند و اعلام ميكنند كه با مخالفين برخورد مسلّحانه خواهند كرد, درحالی كه سازمانهای انقلابی شناخته شده, كه فداكاری و عشق به خلق را, بارها, در رژيم فاشيستی سابق ثابت كرده اند, رسماً, اعلام ميدارند كه حاكميّت دولت را می پذيرند و مبارزة درون خلقی را يك مبارزه سياسی ميدانند. بعضی از پرچمداران دروغينِ آزادی نيز سخنران و هادی اين گروههای افراطی ميشوند و در حالی كه خبر هيچ اجتماع سياسی از راديو تلويزيون پخش نميشود, خبر اين اجتماع, به تفصيل, منعكس ميگردد و با گردانندگان نظامی آن مصاحبه ميشود تا بگويند كه به زودی برادركشی را آغاز ميكنند...»«جبهه دموكراتيك ملی ايران» در پايان اطلاعيه از دولت خواسته است كه: «امنيّت و آزادی فعاليت همه سازمانهای سياسی و صنفی را, رسماً, متعهّد شود و با شدّت درمقابل گروههای ضدّآزادی ايستادگی كند» و تاٌكيد ميكند كه «در انجام اين خواستها ما پشتيبان دولت خواهيم بود».ر


«كاركنان پيشگام بيمارستان شهدای گنبدكاووس طی اطلاعيه يی وقايع و فجايع اتفاق افتاده در بيمارستان شهدا در روزهای 6تا 13فروردين 58 را محكوم و در موارد زير افشاگری كردند: 1ـ ورود پاسداران مسلّح كميته به داخل محوّطه و بخشهای بيمارستان؛ 2ـ سنگربندی در داخل بخشها, پشت بام و روبه روی بيمارستان... 3ـ بازداشت مجروحين بستری در بيمارستان به خاطر تركمن بودن؛ 4ـ تبديل بيمارستان به انبار مهمّات و محل اسلحه... 5ـ تيراندازی از سنگرها... 6ـ بازداشت تركمنهای حامل مجروحين و كسانی كه برای اِهدای خون به بيمارستان مراجعه ميكردند...» (پيغام امروز, 22فروردين 1358).ر


زمينه سازيهای كشتار بيشتر در گنبد25فروردين ـ كيهان ـ «پاسداران انقلاب اسلامی گنبد, ديروز با امام خمينی در قم ديدار كردند». نماينده پاسداران در اين ديدار, مردم به جان آمده گنبد را «عمّال ساواك و بازماندگان رژيم طاغوتی و تروريستهای وابسته به خارج» خواند كه «حتی به حرم حضرت يحييبن زيد حمله كرده و تمام اموال و موجودي آنجا را به غارت بردند و ... در كنار حرم مطهّر يحييبن زيد به ناموس مسلمانان تجاوز كردند». او هرگونه آتش بس را با اين «اشرار» نابه جا خواند و گفت: «... اعلام آتش بس از طرف افراد بی صلاحيت باعث گشت كه حدود 4هزار قبضه اسلحه كه از پادگانها سرقت رفته بود, در دست اين عوامل بيگانه باقی بماند». «مادر يكی از شهدای گنبد نيز گفت: گروهی جنايتكار به دختری در حضور مادرش تجاوز كردند» و «مادری با گريه ميگفت: در جلوِ روی من اين گروه جنايتكار به دخترم تجاوز كردند و سر از بدن او جدا كردند..» «امام خميني پس از سخنان نماينده سپاه پاسداران ضمن سخنانی» گفت: «... اين جمعيت مفسد... ميخواهند اوضاع به هم بخورد تا اربابانشان برگردند. ما ميگوييم اينان هم ضدّ انقلاب هستند و هم دست نشانده اَغيار و اَجانب... اينها مخالف استقلال و آزادی هستند... اينان دست نشانده آمريكا و يا جای ديگر هستند... شما بايد اشراری را كه حمله ميكنند دفع كنيد ولو آن كه به كشته شدن منجر شود... اگر اشرار دست از شرارت برندارند با آنان معامله ديگری ميكنيم...»ر


از سایت همبستگی ملی


ر6 – فروردین هر سال مصادف با تحمیل جنگ اول رژیم ددمنش جمهوری اسلامی برملت تورکمن که با

حمله به میتینگ آرام و مسالمت آمیز در سال 1358 درست چند ماه بعد ازپیروزی انقلاب صورت گرفت میباشد.ر

به این مناسبت در یک پیام نوشتاری کوتاه تلفنی اعضاء و هواداران کانون خاطره شهدای ملت تورکمن در این جنگ تحمیلی را گرامی داشته و به ما نیز خاطر نشان ساخته بودند که این پیام کوتاه خودشان را به دوستان وتورکمنهای خارج از کشور نیز برسانیم.
ر

کانون فرهنگی - سیاسی خلق تورکمن

ر6 فروردین 1378
Allaýar Gurban

1924-26–njy ýyllarda Türkmensähranyñ azatlygy ugrunda göreşen bu edermen Türkmen serdary barada «Sovet Türkmen Ensyklopediýasynda» yekeje söz-de agzalmaýar.

GURBANOW Allaýar (1888—1957) — Türkmenistanda graždanlyk urşuna aktiv gatnaşyjy. G. Krasnowodsk obl-ynyñ Garrygala r-nynyñ, Gerkez obasynda orta daýhan maşgalasynda dogulýar. 1900 ýyldan soñ öz obasynda ikiýyllyk rus-ýerli mekdepde okaýar. 1913 ýyldan 1917 ýyla çenli oba arçmaynyñ kömekçisi. Beýik Okt. sos. rev-ndan soñ Gerkez oba Sovetiniñ başlyklygyna saýlanýar. 1919 ýylyñ iýunynda oba garyplaryndan gyzyl partizan otrýadyny düzýär we ýerli baýlara, ak gvardiýaçylara garşy göreş alyp barýar. Ol özüniñ 122 esgerden ybarat atly söweşjeñ otrýady bilen Gyzyl Goşun bölümlerine goşulyp, Garrygala, Bamy, Gyzylarbat sebitlerini duşmanlardan doly azat etmeklige, ýurdumyzyñ döwlet serhedini goramaklyga gatnaşýar. 1920 ýylyñ awgustyndan tä ömrüniñ ahyryna çenli Garrygalada Gerkez oba Sowetiniñ başlygy wezipesinde, şeýle hem dürli guramalarda işleýär.
(S.T.E. Tom 2. Sah.401)
Makany ýollan: Akmyrat Gürgenli

fredag, mars 07, 2008

ر8- مارس روز جهانی زن را برتمامی زنان جهان و

ر
بویژه به زنان تورکمن تبریک می گوییم!ر
رر
ازطرح برنامه

كانون فرهنگی - سياسی خلق تركمن ايران

ر
ر34. زنان

ر
الف – زنان درتمامی عرصه هاﻯ توليد وزندگی با مردان برابرحقوق خواهند بود.ر

رب – منع زنان ازكار دررشته هايی كه براﻯ سلامتی آنان مضر است.ر

رپ – زنان شاغل، دوماه قبل از تولد نوزاد و شش ماه بعد از زايمان، مرخصی با حقوق خواهند داشت.ر
.ت – ايجاد مهد کودک و شيرخوارگاهها درتمامی مراكز توليدﻯ كه زنان درآنها بكاراشتغال دارند
ر
ر35. قاليبافان

الف – ايجاد كارگاههاﻯ قاليبافی دولتی ويا تعاونی و خصوصی وبرخوردارﻯ زنان قاليباف ازحق بيمه، بازنشستگی وايجاد شيرخوارگاهها ومهد كودك درجنب اين كارگاهها براﻯ نگهدارﻯ وتربيت فرزندان خردسال قاليبافان باهزينه دولت و تعاونيها و شرکتهای خصوصی.ر

رب – جارﻯ ساختن قانون كار، در مورد تمامی قاليبافان، جهت برخوردارﻯ آنها از مزاياﻯ قانونی.ر

رپ – محدود ساختن نقش واسطه ها و دلالان قالی، همگام با ايجاد شغل مناسب براﻯ آنها وتشويق آنان به انتقال سرمايه خود به بخشهاﻯ توليدﻯ در صنايع قالی وقاليبافی و يا دررشته هاﻯ توليدﻯ ديگر.ر

رت – ايجاد كارخانه هاﻯ ريسندگی و بافندگی در تركمنستان ايران.ر

torsdag, mars 06, 2008

بیانیه کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن:ر

در نقد و نفی مضحکه انتخاباتی رژیم توتالیتر اسلامی ایران!ر

رژیم اسلامی ایران، باز در بیست و نهمین سال از بنیانگذاری خود در آستانه برگزاری یکی دیگر از مضحکه های انتخاباتی خود برای تقسیم و جابجائی قدرت در درون قبیله روحانیت و برای عباتکانی دمکراتیک خود با برپائی نمایش انتخاباتی جهت فریب مرحله ای مردم ایران و جهانیان قرار گرفته است!ر
رژیم اسلامی ایران، طی حیات خود توانسته است با توسل به برگزاری " انتخابات" متعدد که برنده اصلی آن کسی بجز خود نظام سیاسی موجود نبوده است، از یکسو با تقسیم و جابجائی قدرت در بدنه و در هیرارشی روحانیت شیعه و احاله نوبتی آن به طیفهای گوناگون خود از به اصطلاح، چپ و راست، پراگماتیست و تندرو، اصولی و اصلاحی، بنیادگرا و مدنی، روحانیت مبارز و مجاهد و غیره که همه در درون نظام پا گرفته و بر لولای ولایت مطلقه فقیه می چرخند، تناسب نیروها در درون نظام را حفظ و پایبندی و دفاع مشترک آنها از کل نظام را تأمین نماید. در عین حالیکه در هیچیک از آنها در دوره تصاحب ادواری قدرت، حق هیچگونه نظارت بر نهادهای تحت کنترل "امام" و "امت" و" بیت رهبری" و انواع بنیادها تا شبکه رادیو و تلویزیون و نهادهای موازی با دولت و نیروهای امنیتی و نظامی را مطلقاً ندارند!ر
از سوی دیگر، رژیم اسلامی با این اقدام سعی در بوجود آوردن این شائبه در نزد ساده لوحان و ساده دلان در داخل کشور کرده که مردم تحت حاکمیت این رژیم از " حق انتخاب کردن و انتخاب شدن"، برخوردارند و در نزد ناظران خارجی تلاش کرده استکه تصوری کاذب از وجود پلورالیسم سیاسی و وجود تعدد احزاب در ایران اسلامی فراهم بیاورد!ر
اما همه میدانند که در قاموس مافیای روحانیت شیعه اصل بر صغیر بودن مردم قرار دارد و هیچ رابطه ای را در جامعه بغیر از رابطه مرید و مجتهد بر نمی تابد و حق انتخاب کردن برای مردم را تنها محدود به برگزیدن کاندیداهای برگزیده و از غربال گذشته خود و نه به اختیار و توان شخصی رأی دهنده گذاشته است و تنها حقی که برای مردم باقی میماند حق انتخاب برگزیدگان مورد اعتماد رژیم است.ر
پس، انتخابات چیزی به غیر از مضحکه تبلیغاتی و وسیله ای برای رسیدن به اهداف فوق برای مافیای حاکم نیست! اینبار نیز پدر خوانده های مافیای حاکم، قصد دارند حرکتی را که دو سال پیش با سپردن قدرت اجرائی، قضائی و قانونگذاری که در جمهوری اسلامی نه تنها تفکیک نشده است، بلکه کاملاً در هم تنیده است، به هارترین بنیادگرایان و به نیروهای امنیتی – نظامی آغاز کرده بودند، در " انتخابات" مجلس هشتم نیز ادامه بدهند. حذف فله ای کاندیداهای خارج از این سیاست و تفکر که حتی دامن خانواده خمینی، بنیانگذار رژیم اسلامی را نیز در برگرفته است، خود گواهی است برخوردن فال قرعه در احاله ادواری قدرت و رانت نفتی به بنیادگرایان افرطی و نیروهای امنیتی و نظامی در مضحکه ای بنام انتخابات دوره هشتم مجلس اسلامی!ر
این سیاست با توجه به بحران خارجی رژیم در رابطه با ماجراجوئی هسته ای آن و انزوا و تحریمهای پی در پی از طرف مجامع جهانی و با وجود پابرجائی خطر حمله نظامی آمریکا و متحدان آن به مراکز اتمی رژیم در مواجهه آن با بحران عظیم و فراگیر داخلی، همراه با ریزش تمام عیار مشروعیت و انحطاط اخلاقی نظام سیاسی حاکم بر کشور در افکار عمومی و افزایش موج سرکوب و خشونت و فساد، با تلاش برای حفظ موجودیت رژیم تطابق و همخوانی دارد. رژیم در این شرایط، احتیاج مطلق به چفت و بست تمامی درزهای نفوذ بحران به رأس هرم قدرت و به ارگانهای سرکوب خود دارد و زمان برای سران رژیم دیگر زمان گشاده دستی های سیاسی و مالی برای تمامی طرفداران و حامیان " چپ و راست"،" اصولی و اصلاحی"، ولایت فقیه نیست!ر

ملت تورکمن و " انتخابات" رژیم!ر

رژیم جمهوری اسلامی در تبعیض ملی آشکار و گنوسیست فرهنگی ملت ما و با سرکوب خونین که آخرین نمونه آن کشتار صیادان تورکمن است، با وقاحت تمام به ترغیب و تشویق مردم تورکمن به شرکت در"انتخابات" مجلس هشتم خود پرداخته است! ملت تورکمن که خود مبتکر ایجاد سیستم شورائی در ایران بعد از انقلاب اسلامی بوده و با شرکت در اولین انتخابات مجلس خبرگان قصد حضور مستقیم در تصمیم گیری مربوط به سرنوشت کل ایران را داشت، با اینکه نمایندگان آن، درخشنده توماج و مختوم با بالاترین رأی، حتی برتر ازنماینده امام در مازندران آندوره، نورمفیدی، انتخاب شده بودند با حذف نمایندگان واقعی خود بدون ارائه هیچگونه دلیلی از طرف رژیم مواجه شدند و بدین ترتیب از همان ابتدا، راه طرح مسالمت آمیز خواست های ملی و سیاسی ملت تورکمن در ارگانهای به اصطلاح انتخابی رژیم و از مجاری قانونی از طرف رژیم مسدود گردید. در جواب به این اقدام انحصارطلبانه و ضد دمکراتیک رژیم، ملت تورکمن دررأی گیری به " جمهوری اسلامی، آری یا نه؟" قاطعانه "نه" گفت و موجودیت و اساس چنین رژیمی را برسمیت نشناخت!ر
بعد از این "نه" بزرگ و عمومی به نفس موجودیت چنین رژیمی، نه نیروهای سیاسی رهبری کننده جنبش ملت تورکمن چون کانون فرهنگی – سیاسی و ستاد مرکزی شوراها در دوران حاکمیت یکساله خود، جهت شرکت در هیچیک از مضحکه های انتخاباتی رژیم کاندیدائی تعیین کردند و نه بعد از سرکوبی این حاکمیت در مقابل تلاش کاندیداهای منفردیکه در جلب حمایت تشکیلات نیمه علنی و بعدها مخفی مبارزان تورکمن، با توجه به نفوذ و اتوریته مردمی آنها، تلاش میکردند، روی موافقی نشان دادند و تا آخر به رأی ملت خود در نفی اساس رژیم پایبند و وفادار ماندند. رژیم ملایان شیعه در مقابل، مجبور گردید برای پر کردن کرسی های نمایندگان واقعی ملت تورکمن در مجلس اسلامی خود متوسل به گماردن بدنام ترین و پست ترین افراد خود از میان تورکمنها چون، حلیم بردی عادل و قاراووی که پابپای خلخالی، در ارتکاب کم نظیرترین جنایات در حق ملت تورکمن و در ربودن و ترور نمایندگان واقعی ملت تورکمن شرکت داشتند، بشود!ر
اما، با گذشت زمان و با سرکوبی، پیگردها و اعدامهای روشنفکران پیشرو تورکمن و با اجبار بسیاری از آنها به مهاجرت و خروج از کشور و با گوشه عزلت گزینی تعدادی دیگر از آنها برای در امان ماندن از انتقام جوئی و کینه حیوانی رژیم و عوامل محلی آن در داخل منطقه، عده ای فرصت طلب برای دست یابی به کرسی های خالی مانده عادلها و قاراوویها در مجلس اسلامی و با پای گذاشتن بر خونهای ریخته شده نمایندگان واقعی ملت ما، به جبه سائی بدرگاه قدرتهای انتصابی رژیم در منطقه مشغول شده و به رقابت "انتخاباتی" با یکدیگر پرداخته اند!ر
تحت به رقابت کشانیدن این افراد از طرف عوامل و گماشتگان منطقه ای رژیم و با جانبداری تاکتیکی ازاین یا آن کاندیدا و با حمایت مالی و سیاسی افرادی از میان آنها و با برگزیدن سر سپرده ترین آنها به حاکمیت مافیائی روحانیت شیعه بر ایران، از یکسو سعی در استتارماهیت استبدادی و ضد ملی و جنایات بیشمار خود در حق ملتی که با تمام قوا قصد استحاله و نابودی آنرا دارد کرده و از سوی دیگر، این برگزیدگان چون از یک برنامه جامع و عام برای حل مسایل ملی و فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ملت خود برخوردارند و نه از وجهه ای ملی و از پایگاه مردمی، به برانگیختن حمایتهای طایفه ای از خود روی آورده و با آغاز مبارزه ای هتاکانه و توهین آمیزعلیه یکدیگر و علیه حامیان رقبای خود که آنهم حمایت طایفه ای دیگر را یدک میکشد، عملاً ساختار اتنیکی و ملی و یکدست ملت خود را به ساختار شکننده و عقب مانده طایفه ای فرو می کشانند و بخشی از ملت تورکمن را علیه بخش های دیگر آن در دوران تب به اصطلاح انتخاباتی خود قرار میدهند و این چیزی نیست بجز خدمت به برآورده ساختن هدف رژیم اسلامی در جلوگیری از شکل گیری مجدد همبستگی ملی تورکمنها علیه خود!ر
اگر شرط مقدم و اصلی از غربال شورای نگهبان گذشتن این به اصطلاح کاندیداهای تورکمن و راه یابی آنان به مجلس اسلامی، التزام به قانون اساسی بغایت ارتجاعی و ولایت مطلقه فقیه، یعنی سر سپردگی تمام و کمال به دشمنان ملت تورکمن و استبداد و دیکتاتوری لجام گسیخته مافیای روحانیت شیعه است، آنها چگونه میتوانند از دفاع از حقوق ملی ملت تورکمن که در تقابل مستقیم با منافع شوونیستی رژیم حاکم بعنوان مقدمترین مانع در راه هرگونه تحول دمکراتیک جامعه تورکمن قرار دارد، بزنند؟ آیا کارنامه این به اصطلاح نمایندگان در چندین دوره از خدمت به بقا و استحکام رژیم در منطقه چیزی بجز بهره برداری شخصی آنها از خلاء وجود نمایندگان واقعی و مبارز ملت تورکمن در ایران دارد؟ کدام یک از آنها شایستگی، صلاحیت و لیاقت و شجاعت طرح مسایل بیشمار و حقوق پایمال شده شهروندی و ملی تورکمن با توجه به قانون اساسی خود رژیم که ظاهراً هر نماینده ای را در اظهار نظر در مورد تمامی مسایل آزاد گذاشته است، چه در قبل و چه بعد از راه یابی به مجلس شورای اسلامی در کارنامه خود دارند؟ کدام یک از آنها به اعتراض نمایندگان دیگر ملتهای تحت ستم در ایران چون، کردها و آذربایجانیها، به نقض حقوق انسانی و ملی و توهین به اقلیتهای ملی و مذهبی از طرف رژیم اسلامی پیوسته اند؟ آیا یکی از آنها در به اصطلاح جدی گرفته نشدن"اعتراضات" خود علیه کشتار صیادان تورکمن در صحن مجلس و در بی جواب ماندن "نامه" خود به احمدی نژاد در این مورد، آیا حداقل برای حفظ حیثیت خود از عضویت در مجلس فقهای شیعه استعفاء داده و لقای خدمت به ملایان آدمخوار صیاد کش را به عطای آن بخشیده و در کنار قربانیان ملت خود قرار گرفته است؟ کدام یک از آنها با استفاده از مصونیت به اصطلاح نمایندگی خود برای تنویر افکار ملی ملت تورکمن در مقابله مسالمت آمیز با گنوسیسم فرهنگی جاری علیه ملت خود حداقل در منطقه مورد به اصطلاح انتخاب خود، مشاوره ای با روشنفکران و یا جلساتی با مردم خود برگزار کرده است؟ آیا هیچیک از آنها حداقل یکبار هم که شده به موج ملخ وار کوچ با برنامه سیستانیها از طرف رژیم به منطقه و به جایگاه تعلق گرفته بالاتر از صاحبان حقیقی سرزمین خود به آنها کوچکترین اعتراضی کرده است؟ کدام یک از آنها حداقل در چهارچوب مورد پذیرش رژیم ضد ملی خود به زندانی بودن زبان مادری فرزندان تورکمن در زندان شوونیسم فارس و گنوسیسم فرهنگی ملت خود همانند نمایندگان کرد و آذری در مجلس اسلامی اعتراضی کرده است؟ کدامین یک از آنها ...ر
آنها، مسلماً در جواب به این سؤالات بیشمار ملت خود، همان پاسخ همیشگی آسفالت کردن فلان خیابان و کوچه و یا تلاش برای گرفتن اجازه احداث بیمارستان و هتلی و ... را در آستین دارند، در حالیکه تورکمنصحرا در طول حیات رژیم اسلامی به مخروبه ای و به یکی از عقب مانده ترین مناطق ایران تبدیل شده و وظیفه یک نماینده مجلس طبق قانون اساسی ارتجاعی خود رژیم نیز قانونگذاری و طرح مسایل و مشکلات بنیادین جامعه و افشای تخلفات و فساد مقامات دولتی و ...غیره است و نه فعالیتهای عمرانی که جزو وظایف قوه مجریه و ادارات تابعه آن در منطقه است! بنابراین، کسانیکه هیچگونه اطلاعی از حقوق و وظایف اصلی خود ندارند چگونه میتوانند مدعی نمایندگی حقوق ملت خود در مقابل یک حکومت مرکزی شوونیستی تمرکزگرایی افراطی گردند؟
اکثر این به اصطلاح نمایندگان، در طول وکالت خود برای رژیم اسلامی در میان ملت تورکمن، تماماً بدنبال برآورده ساختن انگیزه شخصی خود درسرسپردگی به رژیم اسلامی یعنی اندوختن مال و منالی با دستیابی به تمامی امتیازات ویژه ای که از طرف رژیم در اختیار به اصطلاح نمایندگان مجلس اسلامی گذاشته میشود بوده اند که در اینراه حتی بعضی از آنها از واگذاری طرحهای عمرانی و بودجه های اختصاص داده شده اندک به منطقه از طرف رژیم، به نمایندگان شهرهای فارس نشین استان گلستان در قبال دریافت سهم خود و از فروش نوبت سخنرانیهای پیش از دستور خود به نمایندگان گروهها و دسته های سیاسی درونی حکومت در مجلس با ببازی گرفتن حیثیت نمایندگی واقعی ملت خود، خودداری نکرده اند!
ر
ما به این افراد توصیه میکنیم که خود را از منجلاب همکاری با یک رژیم تورکمن کش شیعه بیرون بکشند و برای بقای حاکمیت سیاه آن بر ملت خود بیهوده نکوشند. زیرا، هیچ رژیمی هر قدر نیز بظاهر پرقدرت نیزباشد، جاودانه و ابدی نیست و در فردائی آنها در پیشگاه ملت خود، جوابگوی تمامی اعمال خود خواهند بود! شرکت و حتی سکوت در قبال " انتخابات" یک رژیم استبدادی، ارتجاعی و ضد ملی و شوونیستی چون رژیم اسلامی ایران، معنایی بجز قبول عبودیت، تسلیم و خواری در مقابل سلطه مستبدین دینی و ستمگران حاکم ندارد.ر
امروز، در شرایطی که مافیای روحانیت شیعه با سرکوب و اختناق راه هرگونه جنبش آزادیخواهی، حقوق بشری و ملی مطالبات عادی مردم را بسته است، تحریم " انتخابات" میتواند بیانگر مقاومت یکپارچه و اعتراض ملی ملت ما در برابر رژیم اسلامی گردد و این تحریمها در روند خود سرانجام میتواند به شکل گیری یک اراده ملی واحد، برای اقدامی ملی در جهت رهایی از ستم ملی و فرهنگی، در راه رسیدن ما به حقوق انسانی مان در ایران گردد!ر

کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن
2008-03-06

tisdag, mars 04, 2008

روی سخن با تورکمنهای خارج از کشور!ر
ر
دوستان و برادران گرامی!ر

در میان روشنفکران و مبارزین هر ملتی، افکار و نظریاتی متفاوتی میتواند وجود داشته باشد و وجود نیز خواهد داشت. اگر این نظریات متفاوت بر سر درکی متنوع از مضمون و خصلت اصلی جنبش ملتی مفروض و بر سر چگونگی تأمین حقوق شهروندی و ملی در عرصه سیاست گذاری کلان و بر سر بنیانهای تئوریک جنبش باشد، امریست طبیعی و تلاش برای همزیستی و تعامل این دیدگاهها و تداوم بحث و گفتگو میان آنها بمعنای سلامت این دیدگاهها و نظرات متفاوت بوده و خود بیانگر پایبندی تمامی طرفهای گفتگو به دمکراسی است که در نهایت میتواند به یک درک و به یک برداشت از منافع ملی جنبش و به اتحادی در اشکال گوناگون بینجامد.ر
اما، اگر اختلاف در میان روشنفکران و مبارزین هر ملتی، توأم با فقر بینش سیاسی و فلسفی از مبارزه سیاسی و بدور از هرگونه بار اختلافات بینشی، سیاسی و نظری و نامربوط به منافع ملی جنبش آن ملت باشد و اگر هر جمعی برای اثبات منافع حقیر گروهی و محفلی خود و تحمیل خود بر دیگران متوسل به ناسالم ترین اشکال مبارزه گردد، در آن صورت نمیتوان از روشنفکران این ملت انتظار هیچ گونه فعالیت مثبت و عملی در راستای منافع ملی خود و انتظار برآمدن جوانه های اتحاد و همگرائی دمکراتیک، از این میدان اختلافات، عصبیت های کور، ریاست طلبی ها و هژمونی طلبی ها، کتمان و ستیز با واقعیت و حقیقت، نیرنگ و توطئه ها علیه دیگری و پارانوئیسم غالب در رفتار و کردار فردی و جمعی، تلاش برای حذف و حتی نابودی یکدیگر، ناصداقتی با خود و با دیگران، نفی موفقیتهای دیگران و غلو و بزرگنمائی ناچیزترین دستاورد خود و ... داشت!ر
متأسفانه برخورد روشنفکران تورکمن در خارج از کشور به اولین آکسیون تاریخی کانون نشان داد که پراکندگی و اختلاف در میان بسیاری از آنها، از نوع دوم این اختلافات بوده و مخالفت و اختلاف آنها با کانون، خالی از هرگونه بار اختلاف سیاسی و نظری و توأم با فقر اندیشه سیاسی و فلسفی و حسابگریهای فردی و شخصی و بدور از برداشت و تحلیل متفاوت و طبیعی از منافع ملی ملت تورکمن و یا بر سر چگونگی تأمین آن و در کل از مبارزه ملی ملت ما بر سر هستی و یا نیستی ملی خود قرار گرفته است!ر
کسانیکه هر روز در سایتهایی که چون قارچ از زمین روئیده و هر روزه از یکدیگر دور و دورتر میشوند و همه ظاهراً از بی حقوقی و ظلم و ستم رژیم بر ملت تورکمن و بی عملی و پراکندگی روشنفکران تورکمن در مقابله با آنرا بدون ارائه هیچگونه برنامه ای برای برون رفت از آن برخ میکشند و یا کسانیکه از عدم ناموفقیت خود در طرح مسایل این ملت در مجامع بین المللی و ازبی اثری فعالیت تاکنونی خود جهت شناسانیدن حقوق این ملت در این مجامع از مردم " پوزش" می طلبیدند، در روز این اقدام ملی جهت شناسانیدن حقوق ملت خود در مقابل یکی از بزرگترین مجمع بین المللی و رسانیدن صدای خرد شدن ملتی در زیر پای شوونیسم و استبداد بگوش جهان، کجا بودند؟ چرا نه تنها از درج فراخوان این آکسیون، که حتی از درج خبر انجام چنین اقدامی در سایتهای خود نیز خودداری کردند؟ آیا این امر خبر از آلودگی این افراد به پارانوئیسم خطرناکی ندارد که هر چیزی را که بدست خود صورت نگیرد نپذیرفته و حتی در اینراه حاضر به کتمان و نادیده گرفتن فعالیت دیگران و تعطلیل مبارزه علیه رژیم اسلامی، در زمان اقدام دیگران علیه آن میگردد!ر
آیا کسانیکه از پراکندگی و عدم وجود وحدتی هدفمند و پایدار و همگرایی مبارزاتی در میان تورکمنهای خارج از کشور ظاهراً شکوه ها دارند و وقت خود را به بحث در مورد آن در پای پالتاکها سپری میسازند، با اینکه میدانند وحدت، در عمل و در میدان مبارزه شکل میگیرد، در روز عمل چرا همگی سر در لاک خود فرو برده و حتی از صحبت در باره آن نیز خودداری ورزیدند؟
آنهایی که در چاپ خبر کشتار و دستگیری صیادان تورکمن، بدون اینکه با مقوله صید و صیادی در میان مردم تورکمن اطلاعی داشته باشند، از همدیگر سبقت می گرفتند و برای سوار شدن بر موج اعتراض مردم نسبت به کشتار صیادان، اعلامیه ها و اطلاعیه های مشترک حتی با دست زدن به جعل نام کانون صادر میکردند، آیا شرکت در اقدامی عملی برای حمایت واقعی از خواست این صیادان را جزو وظایف خود نمیدانند و تنها به بهره برداری شخصی و فردی از آن بسنده میکنند؟ آیا کسانیکه با آب و تاب، هر چیز ناچیز و نامربوط به زندگی ملت خود را با بزرگنمایی در سایتهای خود درج میکنند و حتی با زیرپا گذاشتن تمامی پرنسیپ های ژورنالیستی و اخلاق سیاسی، آگاهانه در چاپ هر اعلامیه جعلی بنام کانون، ذره ای تردید بخود راه نمیدهند، آیا چاپ فراخوان کانون و یا درج خبر برگزاری آکسیون اعتراضی در مقابل پارلمان اروپا را وظیفه خود ندانسته و وظیفه خود را تنها در تخریب مواضع و مخدوش ساختن سیاستهای آن با چاپ اطلاعیه های جعلی که بنام آن صادر میشود و بی خبر نگهداشتن روشنفکران و ملت تورکمن از اخبار و مواضع حقیقی کانون و اقدامات واقعی فرزندان راستین آن در خارج از کشور میدانند؟ آیا، این عمل اینگونه سایتها بدین معنا نیست که دیگر خود آنها نیز عملاً پذیرفته اند که سایت آنها محلی است تنها برای درج جعلیات و نه واقعیات مربوط به زندگی و مبارزه ملت تورکمن؟
آیا، حداقل عدم حمایت ضمنی و سکوت و کنار کشیدن بی سر و صدای خود از این اقدام ملی، از طرف کسانیکه در پند و اندرز و عقل فروشی به مبارزان واقعی ملت تورکمن و انتقاد از هر عمل آنها، ید طولانی دارند را باید بحساب ترس آنها در روز عمل، از رژیم اسلامی گذاشت و یا بحساب نفرت بی معنا و آلرژی ضد کانونی آنها باید گذاشت که در روند تشدید و التهاب خود به ترجیح سکوت و لاپاشانی جنایات رژیم در حق ملت تورکمن در انظار بین المللی بجای همکاری با کانون برای مبارزه با این رژیم کشیده شده است؟
آیا آنهایی که عدم مشارکت خود در این آکسیون را با کمبود وقت و گرفتاریهای شخصی خود توضیح میدهند، آیا طی دهه ها اقامت و بی عملی در خارج از کشور حاضر نیستند تنها یک روز از وقت خود را به ملت خود ببخشند و یا حداقل با کمک مادی و یا با تشویق برگزار کنندگان این آکسیون بوسیله ارسال پیامی به آنها، مشارکت خود را در این امر ملی و مهم اعلام بدارند؟
آیا، آنهائیکه مدتهاست جهت توجیه بی عملی و بی اعتقادی خود به مبارزه ای متشکل و کارآ با نکبت جمهوری اسلامی به تز بی فایده بودن مبارزه و تشکل یابی در خارج از کشور روی آورده اند نمیتوانند برای پی بردن به اهمیت این مبارزه با پایه بودن این تز ساختگی خود حداقل از خود رژیم آنرا بیاموزند که برای جلوگیری از تشکل یابی و مبارزه مخالفین خود در خارج از کشور تا به امروز 250 تن از آنها را بدون توجه به ایدئولوژی و یا گرایشهای سیاسی شان ناجوانمردانه به ترور رسانیده است!
ر
کجا بودند آنانی که با اعلام فعال سازی تشکیلات کانون در اروپا، از چپ و راست آن گروههای نامرئی و مرئی برای جنبش بر پا میداشتند و با شعارهای تندتر از هر تند روی افراطی با گسترش اتحادیه ها و با سان دیدن از ارتش رهایی بخش خود در اوهام و خیال، تنها خود را حامی و ناجی ملت دانسته و دیگران را لایق حتی مبارزه برای ملت خود نمیدانستند و دیگر حتی خدای را بنده نبودند! آیا سکوت آنها در روز اثبات ادعاها و گفتارهای خود در عمل، اثبات خواسته و یا نا خواسته این امر نبوده استکه وظیفه آنها تنها تا حد ایجاد شدت و تفرقه در صفوف روشنفکران خارج از کشورو ایجاد سردر کمی در بین آنها، مخدوش ساختن مواضع اصلی جنبش ملی – دمکراتیک محدود میشود و بس !ر
مخلص کلام، برپائی آکسیون اعتراضی در مقابل کمیساریای پارلمان اروپا در بروکسل بلژیک، آزمونی بود برای همه روشنفکران خارج از کشور تورکمن که تا چه حد بر گفتار و ادعاهای خود و تا چه حد به منافع ملی ملت خود پایبند و تا چه حد پیگیر در مبارزه و تا چه حد حاضر به پرداخت هزینه مبارزه و تا چه درجه ای با خود و با دیگران صادق هستند. متإسفانه اکثریت این دوستان از این آزمون نه تنها مشکل سربلند بیرون نیامدند!ر
ما، امیدواریم که در میان روشنفکران تورکمن در خارج از کشور، هنوز کسانی یافت خواهند شد که صادقانه و با وجدانی آگاه، سکوت و بی تفاوتی خود در قبال اقدام تاریخی بخشی از مبارزین تورکمن را بنقد کشیده و با مغزی سرد و با قلبی گرم و بدون هیچگونه چشم داشت و منتی بر ملت خود، در احقاق حقوق انسانی و ملی آن، خود را از تار توجیحات و از پود بی عملی و نظاره گری بی تفاوت بودن رهانیده و در صف پیشروان این جنبش قرار بگیرند!ر
کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن
2008-03-04
گزارشی از جزئیات برپائی اولین آکسیون اعتراضی
ر
تورکمنهای خارج از کشور در مقابل پارلمان اروپا!ر

جهت اعتراض به کشتار صیادان تورکمن و جهت افشای بی حقوقی کامل شهروندی وملی ملت تورکمن، تحت حاکمیت رژیم اسلامی در ایران، کمیته کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن در اروپا تصمیم به برپائی آکسیونی اعتراضی در مقابل ساختمان اصلی پارلمان اروپا در شهربروکسل بلژیک گرفت.ر
بدین منظور کمیته کانون در اروپا، برای عملی ساختن چنین اقدامی که برای اولین بار در تاریخ ملت ما در خارج از کشور که در برابر بزرگترین اتحادیه دمکراتیک جهان صورت میگرفت، طی نامه ای به تاریخ 11 فورال 2008 به شماره 104 با مهرو با امضای مسئول روابط عمومی این کمیته خواستار صدور اجازه قانونی دپارتامنت پلیس شهر بروکسل به کمیته کانون در اروپا در مقابل ساختمان مرکزی پارلمان به تاریخ 29 فورال 2008، از ساعت یک تا سه بعد از ظهر روز جمعه گردیده و این درخواست نامه رسمی خود را از طریق یکی از هواداران خود در کشور بلژیک حضوراً تسلیم مقامات مربوطه نمود.ر
مقامات پلیس شهر بروکسل، بعد از چند روز برای صدور مجوز قانونی برای برپائی این آکسیون خواستار روئیت تمامی اسناد پایه ای کانون و توضیح حضوری کانون در مورد خط و مشی و دلایل برگزاری این آکسیون گردیدند که این مانع نیز با ملاقات رابط کانون در بلژیک با این مقامات برطرف گردیده و مقامات پلیس بروکسل بعد از ده روز بازرسی تمامی سوابق کانون و خط و مش و مواضع آن، به رابط کانون موافقت خود را با برگزاری این آکسیون از طرف کمیته کانون در اروپا را شفاهاً در تاریخ 22 فورال 2008، اعلام داشتند. در زمان کوتاه باقیمانده برای برگزاری این آکسیون، فراخوانی تهیه و قبل از انتشار آن نیز طی نامه ای رسمی به جمعی بنام " حرکت ملی تورکمنستان ایران" که نزدیکترین متحد کمیته کانون در اروپا بشمار میروند، خبر برگزاری آن اطلاع داده شده و این دوستان به همکاری هر چه نزدیکتری با کانون برای هر چه بهتر برگزار کردن این آکسیون اعتراضی دعوت گردید که متأسفانه تا برگزاری این آکسیون هیچگونه جوابی از این دوستان دریافت نگردید!ر
فراخوان این آکسیون از طرف کمیته کانون در اروپا، یک هفته قبل از برگزاری آن به هزاران نفر از تورکمنها، آذربایجانیها، کردها و ... به زبانهای فارسی و آذری از طریق اینترنت و امیل ارسال گردید و تا حد ممکن تمامی هواداران و اعضای احزاب، سازمانها و گروههای فرهنگی ملتهای تحت ستم در ایران، حتی فعالین منفرد آنها نیز در جریان برپائی این آکسیون قرار داده شدند.ر
شعارهای در رابطه با سرکوب و کشتار صیادان تورکمن و خواست و مطالبات صنفی آنها، مواضع کانون فرهنگی – سیاسی در قبال انتخابات پیش روی مجلس اسلامی رژیم و سیاست اصلی کانون در رابطه با ساختار سیستم حکومتی در ایران و خواستار جنبش ملی – دمکراتیک تورکمنها، بصورت کوتاه و گویا تنظیم گردیدند. این شعارها که به سه زبان بلژیکی، تورکمنی و فارسی بر روی پارچه های بزرگی نوشته شدند، عبارت بودند از :ر

ر1- آمرین و عاملین کشتار صیادان تورکمن، مجازات باید گردند
ر2- کشتار صیادان تورکمن، جنایت علیه تمامی بشریت است! (به زبان بلژیکی
ر
3- محافظت از دریا در فصول تعطیلی صید باید به سندیکای صیادان تورکمن و نه به نیروهای مسلح رژیم سپرده شود
ر4- صیادان زندانی و تبعیدی، فوراً آزاد باید گردند
ر5- حالت نظامی برقرارشده در مناطق ساحلی تورکمن نشین دریای خزر ملغی باید گردد
ر6- شرکت در " انتخابات "، رأی به سرسپردگان رژیم تورکمن کش است
ر7- ملت تورکمن در ایران، " انتخابات " مجلس اسلامی را تحریم میکند
ر8- فدرالیسم دمکراتیک، حق مسلم ملتهای تحت ستم ملی در ایران است
ر9- فدرالیسم دمکراتیک، تنها ضامن حفظ تمامیت ارضی ایران است
شعارهای که بزبان تورکمنی نوشته شدند.
ر
ر1- یا آلئرس یا اولئرس آخئر اؤز ارکین بولارس
ر2- اوقو گرک، حاط گرک- تورکمنچه مکتب گرک
خوشبختانه حضور نمایندگان " جمعیت حقوق بشر تورکمنستان ایران در کلن" که اخیراً با تلاش و با هدایت دوستان کانون در " حرکت ملی تورکمنستان ایران" تشکیل شده است، قبل از برگزاری این آکسیون در بروکسل، ویژگی خاصی به این مراسم بعنوان نمادی عینی از وحدت تورکمنهای پیشرو در خارج از کشور، در دفاع مشترک آنها از حقوق ملی و شهروندی ملت خود بخشید.ر
قبل از آغاز این مراسم اعتراضی، بخش فارسی رادیو اسرائیل در تماس تلفنی با مسئول روابط عمومی کانون در اروپا مصاحبه ای کوتاه با وی انجام داده و خواستار توضیحاتی مختصر در مورد علت برگزاری این آکسیون به شنوندگان فارسی زبان رادیوی خود در ایران شدند که از طرف مسئول روابط عمومی کانون به سئوالات آنها جواب داده شد.ر
این آکسیون که بصورت مشترک اما، از قبل توافق نشده با دوستان ما در " جمعیت حقوق بشر تورکمنستان ایران – در کلن" بر پا گردید، با پخش سرود " تورکمنینگ " آغاز و در طول آکسیون نیز موزیک و ترانه های فولکلور تورکمنی همراه آن بود. اگر حضور دوستان ما در این آکسیون چون بختیاریها، آل احوازیها و کردها، بیانگر همبستگی ملی ملتهای تحت ستم در ایران علیه رژیم شوونیستی و مذهبی روحانیت خاکم بر کشور بوده است، عدم حضور تورکهای شمال خراسان و آذربایجانیهای مقیم در اروپا، علیرغم ارسال پیامهای متعدد و همبستگی خود با کانون و بعنوان بزرگترین اقلیت تحت ستم مهاجر به اروپا، بیانگر عدم رشد احساس همبستگی ملی در میان روشنفکران و مبارزین ملتهای تورک زبان در ایران و نشانگر وجود فاصله و دشواریهای متعدد برای رسیدن به یک وحدت فراگیر مابین روشنفکران ملتهای تورک زبان در ایران میباشد!ر
در اواسط این آکسیون بعد از قرائت پیام " جمعیت حقوق بشر تورکمنستان ایران – در کلن" و سخنرانی نماینده آن بزبان تورکمنی و خوانده شدن پیام کانون، از نمایندگان بختیاریها، کردها و ال احوازیها دعوت بعمل آمد تا به زبانهای مورد دلخواه خود پیامهای خود را بخوانند و حضار را در مورد مصائب و مسایل ملتهای خود آشنا سازند. لازم به ذکر استکه در طول تمامی ساعات برپائی این آکسیون، شبکه ر- ت- ل
بلژیک آنرا تحت پوشش تلویزیونی خود قرار داده و " ژورنالیستهای انترناسیونال – فتوگراف، آلمانی و آمریکائی در حال فیلم و عکس برداری از آن و ترجمه شعارهای نوشته شده با کمک مترجمینی از میان شرکت کنندگان در این آکسیون بودند!ر
در اواخر مراسم نیز از طرف پلیس مسئول حراست از این آکسیون، نمایندگانی از کانون فرهنگی – سیاسی و" جمعیت حقوق بشر تورکمنستان ایران – در کلن"، بهمراه یک مترجم زبان بلژیکی، جهت ملاقات و تقدیم نامه های نوشته شده خود به آقای خوزه مانوئل باروسوو رئیس کمیساریای عالی اتحادیه اروپا، به ساختمان اصلی این کمیسیون همراهی گردید. در این ملاقات با آقای آنتونی رامون، نماینده کانون در مورد موقیت جغرافیائی و تاریخچه جدائی و الحاق تورکمنستان جنوبی به ایران و وضعیت اسفبار حقوق ملی و شهروندی ملت تورکمن در آن تحت حاکمیت رژیم اسلامی، ایشان را بطور مختصر آشنا ساخته و انتقاداتی نیز از حمایت و بسط روابط اقتصادی وملی کشورهای عضو اتحادیه اروپا با یک رژیم تئوکراتیک، مستبد و توتالیتر بعمل آورد و خواستار محکومیت این رژیم برای کشتار صیادان و تحت فشار گذاشته شدن آن برای رعایت حقوق شهروندی و ملی ملت تورکمن گردیدند!ر
در خاتمه این ملاقات نیز نامه ای بزبان انگلیسی از طرف کانون فرهنگی – سیاسی برای رئیس کمیساریای عالی اتحادیه اروپا آقای باروسوو و بهمراه آن نامه " جمعیت حقوق بشر تورکمنستان ایران – در کلن"، تسلیم آقای رامون گردید. در این دیدار همچنین از طرف نماینده کانون و مترجم این ملاقات، " تورکمن قیزی"، یک عدد قاب قالیچه ای تلفن همراه دست باف ظریف و هنرمندانه زنان تورکمن برای آقای باروسوو بعنوان هدیه تقدیم گردید.ر
در خاتمه مراسم، پلیس مسئول حراست این آکسیون، شخصاً از نماینده کانون، جهت برگزاری مسالمت آمیز و متانت تورکمنها در طول زمان این آکسیون اعتراضی تشکر کردند!
ر
کانون فرهنگی - سیاسی خلق تورکمن
2008-03-04

lördag, mars 01, 2008

هنگام تحویل نامه

نامه سرگشاده کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن:ر
به آقای خوزه مانوئل بارروسو ریاست محترم کمیساریای عالی اتحادیه اروپا!ر

با سلام و آرزوی موفقیت برای مقامات محترم بزرگترین اتحادیه دمکراتیک در جهان!ر

تورکمنستان جنوبی و کشور جمهوری تورکمنستان، محصول تقسیم سرزمین واحد ملت تورکمن در سپتامبر سال 1881 میلادی، ازطرف روسیه تزاری و حکومت وقت ایران با وساطت امپراطوری بریتانیا و بدون حضور و موافقت نمایندگان خود این ملت میباشد!ر
تورکمنستان جنوبی در دوران جنگ سرد، بدلیل موقعیت استراتژیک خود بعنوان نقطه اتصال خاورمیانه با اسیای میانه بطول تقریبی هزار کیلومتر از دریای خزر تا مرزهای غربی افغانستان، مورد توجه خاص دو قطب جهانی بوده و بعد از پایان جنگ سرد نیز از نظر تروریسم بین المللی و مافیای صدور مواد مخدر از افغانستان و ایران، گذرگاهی سوق الجیشی برای آنها جهت ورود به آسیای میانه و از آن طریق به اروپا میباشد!ر
از لحاظ اقتصادی نیز این منطقه بدلیل توان صادراتی گاز از منطقه سرخس جنوبی و استحصال بخش اعظم خاویار صادراتی ایران و کشف میادین جدید نفتی در سواحل آن در دریای خزر و با دارا بودن مرغوبترین خاک که بیش از چهل محصول کشاورزی در آن بعمل میآید، از وضعیت ممتازی در کل ایران برخوردار میباشد!ر
متأسفانه، جمعیت چهار میلیونی تورکمنها در تورکمنستان جنوبی، بعد از ایرانی شدن اجباری خود، تا به امروز در پرتگاه هستی و یا نیستی ملی خود قرار گرفته و برای دفاع از هویت ملی، فرهنگ، زبان و مذهب و سرزمین خود، دائماً با حکومتهای تمرکزگرای شوونیستی وقت ایران، اجباراً در مبارزه دائمی در اشکال مختلف آن، بسر برده است. دربی حقوقی کامل شهروندی و ملی این اقلیت ملی و مذهبی و بعنوان انسانهای درجه دوم در ایران، کافیست که تنها، به ممنوعیت آموزش زبان مادری خود در تمامی مراحل آموزشی و حتی محرومیت و منع قانونی و عملی از نامگذاری فرزندان خود بنابه هویت ملی و فرهنگی آن توجه گردد!ر
همزمان با انقلاب در ایران، روشنفکران دمکرات و ترقی خواه ملت تورکمن، جهت دستیابی به حقوق شهروندی و ملی ملت خود، در 26 بهمنماه سال 1357، " کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن"را بنا نهادند و رهبری مبارزات مسالمت آمیز ملت خود را بر عهده گرفتند. اما، رژیم اسلامی ایران، بجای همکاری مشترک با نمایندگان سیاسی و ملی مردم تورکمن جهت حل مسایل ملی، اجتماعی و فرهنگی برجای مانده از سیاست شوونیستی رژیم سلطنتی سرنگون شده، دوجنگ تمام عیار را بر ملت تورکمن در تاریخ 26 مارس 1979 و یکسال بعد نیز در تاریخ 7 فورال 1980 تحمیل کرده و با کشتار مردم غیر مسلح و با ربودن و ترور چهار تن از رهبران ملی آن و با اعدام بدون محاکمه 94 تن از مردم تورکمن از طرف نماینده خود، حجت الاسلام صادق خلخالی، به مردم تورکمن پاسخ گفت!ر
رژیم جمهوری اسلامی، از لحظه تسلط خود بر تورکمنستان جنوبی تا به امروز، رفتاری چون یک نیروی خارجی اشغالگر با ملت تورکمن در پیش گرفته و آسیمیلاسیون این ملت را در ملت فارس تشدید کرده و از این اقلیت ملی – مذهبی، حق حیات طبیعی بنابه هویت ملی خود را کاملاً سلب وبا اعمال تبعیض ملی شدید آنها را مبدل به شهروندان درجه دوم ایران ساخته است. تحت حاکمیت شوونیستی – مذهبی رژیم جمهوری اسلامی در تورکمنستان جنوبی، امروزه نمیتوان از آزادی بیان و قلم، حقوق بشر و دمکراسی، حقوق زنان و کودکان، تشکلهای سندیکائی و صنفی و آزادی احزاب، حتی سخنی نیز بمیان آورد!ر

آقای خوزه مانوئل بارروسو ریاست محترم کمیساریای عالی اتحادیه اروپا!
ر

تبعیض و ستم ملی نسبت به ملت ما اکنون حتی به مسئله محیط زیست و حفظ آثار باستانی ملی هر ملتی و به بهره برداری از منابع طبیعی و حتی آب زیستی چون صید ماهی و صیادی نیز از طرف رژیم تئوکراتیک – شوونیستی ایران تعمیم داده شده است! بزرگترین کارخانه های تولید مواد شیمیایی خطرناک و آلاینده محیط زیست طبیعی در حال احداث در یکی از بکرترین مناطق طبیعی تورکمنستان جنوبی چون تالاب کومیش دپه و جنگل گلستان بوده و درختان کهنسال و نادر جنگل گلستان بصورت انبوه به مصرف کارخانه تولید نئوپان نماینده آیت اله خامنه ای در استان گلستان، آقای نورمفیدی میرسد و وزارت بهزیستی و محیط زیست رژیم اسلامی، ببهانه احداث اتوبان از طریق جنگل گلستان، در سال گذشته مجوز قانونی برای غرس پنجاه هزار درخت را صادر کرده و نابودی این جنگل طبیعی را تسریع کرده است!
ر
تمامی آثار باستانی متعلق به ملت تورکمن و گنجینه تمدن بشری، از طرف باندهای مافیائی رژیم اسلامی به سرکردگی پسر هاشمی رفسنجانی و آیت اله نورمفیدی، بسرعت در حال اکتشاف و سرقت بوده و از تورکمنستان جنوبی به موزه های شهرهای فارس نشین و یا در خارج از کشور بصورت غیر قانونی بفروش میرسد. این در حالی استکه از ایجاد موزه در تمامی شهرهای تورکمنستان جنوبی برای حفظ و نگهداری آثار باستانی متعلق به ملت تورکمن، کاملاً از طرف رژیم خودداری میشود و این نیز معنائی بجز دستبرد و دزدی هویت فرهنگی و تاریخی یک اقلیت ملی برای تسهیل روند آسیمیلاسیون آن در ملتی دیگر ندارد!ر
صید ماهی از دریای خزر نیز شامل تبعیض ملی از طرف رژیم اسلامی ایران گردیده و در حالیکه خوشبختانه در تمامی دوران رژیم سلطنتی و اسلامی حتی یکنفر از صیادان فارس استانهای مازندران و گیلان بازداشت و یا کشته و زخمی نشده و آزادانه در فصول صید به صید ماهی مشغولند، تورکمنهای ساحل نشین دریای خزر نه تنها در تمامی فصول صید از صید ماهی محرومند، بلکه اقدام به آن مساویست با کشته شدن بوسیله نیروهای حراست رژیم اسلامی! تا جائیکه از بدو روی کار آمدن رژیم اسلامی، تا به امروز نیروی حراست آن در دریای خزر با پشتگرمی به حمایت رژیم اسلامی از جنایات آنها در حق صیادان تورکمن صدها نفر را مجروح و 20 نفر از صیادان تورکمن را به فجیع ترین شکل ممکن کشته اند که لیست این قربانیان ضمیمه این نامه است!ر

آقای خوزه مانوئل بارروسو ریاست محترم کمیساریای عالی اتحادیه اروپا!
ر

آخرین نمونه جنایت نیروهای حراست رژیم اسلامی در سواحل تورکمن نشین دریای خزر، حادثه 23 سپتامبر سال 2007 میباشد که طی آن صیاد هیجده ساله ای بنام حسام الدین خدیور در زیر پروانه موتور قایقهای گشتی نیروهای حراست رزیم قطعه قطعه و کشته شده و همراهان وی نیز بشدت زخمی میگردند. مردم روستاها و شهرهای ساحلی دریای خزر با مشاهده سکوت و بی تفاوتی همیشگی مسئولین قضائی و انتظامی و مقامات مسئول رزیم اسلامی در مقابل این جنایت اشکار و هولناک، با توسل به برپائی آکسیونی خواهان محاکمه قاتلین صیادان تورکمن میگردند. متأسفانه این آکسیون اعتراضی به خشونت و درگیری بین مردم و مامورین انتظامی کشیده شده و نیروهای انتظامی امنیتی رژیم اسلامی با برقراری حکومت نظامی اعلان نشده ای در تمامی این منطقه اقدام به دستگیری بیش از 300 نفر از روستائیان و صیادان تورکمن میکنند!
ر
صیادان و مردم دستگیر شده که در میان آنها زنان و پیرمردان تورکمن نیز وجود دارند، بدون هیچگونه محاکمه ای و با عدم برخورداری از حق داشتن وکیل مدافع، بصورت گروهی به زندانهای رژیم در گرگان و تهران به زندان مخوف و معروف اوین منتقل شده و در آنجا تحت بازجوئی و شکنجه قرار گرفته اند. تعدادی دیگر از این دستگیر شدگان نیز به شهرهای بد آب و هوای جنوب ایران، بویژه به شهر اهواز تبعید شده اند!ر
ماجرای کشتار بیرحمانه صیادان تورکمن بخاطر صید چند ماهی از دریای خزر همچنان ادامه دارد و در فورال سال دوهزار و هشت باز صیاد جوان دیگری بنام سخید کٌر با شلیک گلوله از طرف نیروی حراست رژیم اسلامی بشدت مجروح و به حالت نیمه فلج دچار شده است!ر

آقای خوزه مانوئل بارروسو ریاست محترم کمیساریای عالی اتحادیه اروپا!
ر

کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن ایران، بعنوان نماینده جنبش ملی دمکراتیک ملت تورکمن در تورکمنستان جنوبی، تقاضا دارد که مقامات مسئول در کمیساریای پارلمان اتحادیه اروپا، از طریق مجاری قانونی و حقوقی خود، وضعیت زندانیان تورکمن در زندانهای مخوف رژیم اسلامی و وضعیت تبعید شدگان را مورد پیگیری قرار داده و از رزیم اسلامی خواهان محاکمه علنی عامران و عاملان قتل صیادان تورکمن گردیده و خواستار پرداخت غرامت جانی به خانواده های بی سرپرست آنها و خواهان ازادی بدون قید و شرط زندانیان و بازگشت تبعیدیان به خانه های خود گردند!
ر
ما، امیدواریم که هر چه سریعتر وضعیت حقوق بشر در تورکمنستان جنوبی و عواقب اجتماعی و سیاسی سلب حقوق شهروندی و ملی ملت تورکمن از طرف رژیم اسلامی ایران و تبعیض شدید ملی و اعمال گنوسیست فرهنگی و آسیمیلاسیون این ملت در ملت حاکم مورد توجه جدی مقامات مسئول این کمیساریات قرار گرفته و رژیم اسلامی ایران از طرف اتحادیه اروپا تحت فشار حقوقی و قانونی برای لغو تمامی سیاستهای شوونیستی و ضد انسانی خود گذاشته شود!ر
با احترامات فائقه
کمیته کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن – اروپا
2008-02-29
Coordinator of European ITPCO
D. Tomadj
Hat gawşyryş mahaly

European Commission President Mr. Jose Manuel Barroso!

With best wishes and regards to Democratic bloc in the World!
Let’s us give little information about tragedic situation in our Country.

Dear Sir!
After singed a agreement between Russian and British backed Iran in 9th December of 1881 our territory divided. North part now calls Turkmenistan and south part as occupied by Iran is South Turkmenistan.
In the Cold War time S.Turkmenistan had a strategic situation because of this land a bridge between M.East and C.Asia with a 1000km long boarder with Caspian Sea. From other hand it was interesting for some narco-drug traficker as export opium production from Afghanistan via S.Turkmenistan to Europe.
In tie with economic possibility and position, S.Turkmenistan a suitable way for export of South Sarahs gas to Europe and production of Caspian caviar and exports it to Europe is very import. In S.Turkmenistan every year farmers can harvest 40 kind of agriculture productions. This kind of possibility gives a supper eco-political position for S.Turkmenistan in whole the Iran.
Unfortunately four million S.Turkmens after “Iraniziation” by forces of Tehran, our nations stay in hardly situation “alive or death”. For protection of their culture, their language, religious and lands, time to time ought to defends Iranian centralist-shounist attacks. We are “second level citizens” of Iran as have no any right on learn own mother language in schools, even it is forbidden choose Turkmen name for our kids.
After became of Iranian Islamic Revolution in to power, democrat and progressive intelligent of our nation for getting a equal rights with other Iranian hardly challenged and in 1979 organized a political and Cultural Organization as calls “ Cultural-Political Organization Of Turkmens”. This organization all the time followed a peasfully movements but Islamic regime instead of cooperate for solve political, social and cultural problems with our Organization and national leaders, two time attacked by military forces to S.Turkmenistan (26th March 1979 and 7th February 1980) killed many of Turkmen’s and our 4 prominent leaders and without any court, clerk Khalkhaly ordered to shooting 94 of turkmens.
At this time until today Iranian regime have a act and behavior with our nation as a occupant, as a foreign army forces with turkmens. Assimilation presses gone very high speed and quickly, our people no have any right for publish and no any speech and express freedom, our women and children live under badly and hard conditions. We have no right to organize political even workers unions.

Dear Mr. Jose Manuel Barroso!

Discrimination against our nation just now came on environments and historical heritage issues. All our underground even fishing hardly controls by theocratic-shounist regime of Iran. More dangerous chemical factory built in S.Turkmenistan and it is damage environment, our valleys with big natural park, with old trees cuts by governments representive in Golestan province clerk Nurmofidi and this huge woods cames a part of his neopan factory.
All of historical and archeological heritage thieves and illegally sells by mafia band lead by son of former president Hashemi rafsanjani and Nurmofidi’s son. This kind of so expensive national heritage sells to Persian museums. Regime doesn’t allow establish a national museum in S.Turkmenistan.
Let us a look for Caspian Sea and fishing. More than fifty years even one of Persian fisher don’t killed by Sea guards, but Turkmen fishers no allow’s even fishinig for daily using at home. Islamic regime’s sea guards killed about 20 fishermen and injured more than hundred.

Dear Mr. Jose Manuel Barroso!

Please let us explain latest criminal act against our nation. December 29, 2007 when all the world beginning for new year celebration, 18 year old young Turkmen fishermen Hesam-utdin Khediwer killed trategically by Iranian Sea guards. When other fishermen protests against this kind of outlets law criminals, Iranian regime arrested about 300 of them and without any court and right for lawyer sentenced them to long term or exiled or hard punishment.

Dear Mr. Jose Manuel Barroso!

“Iranian Turkmens Cultural-Political Organization” are as representive of S.Turkmenistan’s nation honerly ask you and European Parliament via justice way research jailed turkmens, because we are very worry may they are under hard torture and ask Iranian government release them without any pre condition and become who ordered shooting Turkmen fishermen to justic.

With best Regards
Iranian Turkmens Cultural-Political Organization
European Committee’s Coordinator
D.Tomadj
29.02.2008
تصاویری چند از آکسیون اعتراضی در
ر
مقابل پارلمان اروپا (بروکسل)ر