torsdag, mars 06, 2008

بیانیه کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن:ر

در نقد و نفی مضحکه انتخاباتی رژیم توتالیتر اسلامی ایران!ر

رژیم اسلامی ایران، باز در بیست و نهمین سال از بنیانگذاری خود در آستانه برگزاری یکی دیگر از مضحکه های انتخاباتی خود برای تقسیم و جابجائی قدرت در درون قبیله روحانیت و برای عباتکانی دمکراتیک خود با برپائی نمایش انتخاباتی جهت فریب مرحله ای مردم ایران و جهانیان قرار گرفته است!ر
رژیم اسلامی ایران، طی حیات خود توانسته است با توسل به برگزاری " انتخابات" متعدد که برنده اصلی آن کسی بجز خود نظام سیاسی موجود نبوده است، از یکسو با تقسیم و جابجائی قدرت در بدنه و در هیرارشی روحانیت شیعه و احاله نوبتی آن به طیفهای گوناگون خود از به اصطلاح، چپ و راست، پراگماتیست و تندرو، اصولی و اصلاحی، بنیادگرا و مدنی، روحانیت مبارز و مجاهد و غیره که همه در درون نظام پا گرفته و بر لولای ولایت مطلقه فقیه می چرخند، تناسب نیروها در درون نظام را حفظ و پایبندی و دفاع مشترک آنها از کل نظام را تأمین نماید. در عین حالیکه در هیچیک از آنها در دوره تصاحب ادواری قدرت، حق هیچگونه نظارت بر نهادهای تحت کنترل "امام" و "امت" و" بیت رهبری" و انواع بنیادها تا شبکه رادیو و تلویزیون و نهادهای موازی با دولت و نیروهای امنیتی و نظامی را مطلقاً ندارند!ر
از سوی دیگر، رژیم اسلامی با این اقدام سعی در بوجود آوردن این شائبه در نزد ساده لوحان و ساده دلان در داخل کشور کرده که مردم تحت حاکمیت این رژیم از " حق انتخاب کردن و انتخاب شدن"، برخوردارند و در نزد ناظران خارجی تلاش کرده استکه تصوری کاذب از وجود پلورالیسم سیاسی و وجود تعدد احزاب در ایران اسلامی فراهم بیاورد!ر
اما همه میدانند که در قاموس مافیای روحانیت شیعه اصل بر صغیر بودن مردم قرار دارد و هیچ رابطه ای را در جامعه بغیر از رابطه مرید و مجتهد بر نمی تابد و حق انتخاب کردن برای مردم را تنها محدود به برگزیدن کاندیداهای برگزیده و از غربال گذشته خود و نه به اختیار و توان شخصی رأی دهنده گذاشته است و تنها حقی که برای مردم باقی میماند حق انتخاب برگزیدگان مورد اعتماد رژیم است.ر
پس، انتخابات چیزی به غیر از مضحکه تبلیغاتی و وسیله ای برای رسیدن به اهداف فوق برای مافیای حاکم نیست! اینبار نیز پدر خوانده های مافیای حاکم، قصد دارند حرکتی را که دو سال پیش با سپردن قدرت اجرائی، قضائی و قانونگذاری که در جمهوری اسلامی نه تنها تفکیک نشده است، بلکه کاملاً در هم تنیده است، به هارترین بنیادگرایان و به نیروهای امنیتی – نظامی آغاز کرده بودند، در " انتخابات" مجلس هشتم نیز ادامه بدهند. حذف فله ای کاندیداهای خارج از این سیاست و تفکر که حتی دامن خانواده خمینی، بنیانگذار رژیم اسلامی را نیز در برگرفته است، خود گواهی است برخوردن فال قرعه در احاله ادواری قدرت و رانت نفتی به بنیادگرایان افرطی و نیروهای امنیتی و نظامی در مضحکه ای بنام انتخابات دوره هشتم مجلس اسلامی!ر
این سیاست با توجه به بحران خارجی رژیم در رابطه با ماجراجوئی هسته ای آن و انزوا و تحریمهای پی در پی از طرف مجامع جهانی و با وجود پابرجائی خطر حمله نظامی آمریکا و متحدان آن به مراکز اتمی رژیم در مواجهه آن با بحران عظیم و فراگیر داخلی، همراه با ریزش تمام عیار مشروعیت و انحطاط اخلاقی نظام سیاسی حاکم بر کشور در افکار عمومی و افزایش موج سرکوب و خشونت و فساد، با تلاش برای حفظ موجودیت رژیم تطابق و همخوانی دارد. رژیم در این شرایط، احتیاج مطلق به چفت و بست تمامی درزهای نفوذ بحران به رأس هرم قدرت و به ارگانهای سرکوب خود دارد و زمان برای سران رژیم دیگر زمان گشاده دستی های سیاسی و مالی برای تمامی طرفداران و حامیان " چپ و راست"،" اصولی و اصلاحی"، ولایت فقیه نیست!ر

ملت تورکمن و " انتخابات" رژیم!ر

رژیم جمهوری اسلامی در تبعیض ملی آشکار و گنوسیست فرهنگی ملت ما و با سرکوب خونین که آخرین نمونه آن کشتار صیادان تورکمن است، با وقاحت تمام به ترغیب و تشویق مردم تورکمن به شرکت در"انتخابات" مجلس هشتم خود پرداخته است! ملت تورکمن که خود مبتکر ایجاد سیستم شورائی در ایران بعد از انقلاب اسلامی بوده و با شرکت در اولین انتخابات مجلس خبرگان قصد حضور مستقیم در تصمیم گیری مربوط به سرنوشت کل ایران را داشت، با اینکه نمایندگان آن، درخشنده توماج و مختوم با بالاترین رأی، حتی برتر ازنماینده امام در مازندران آندوره، نورمفیدی، انتخاب شده بودند با حذف نمایندگان واقعی خود بدون ارائه هیچگونه دلیلی از طرف رژیم مواجه شدند و بدین ترتیب از همان ابتدا، راه طرح مسالمت آمیز خواست های ملی و سیاسی ملت تورکمن در ارگانهای به اصطلاح انتخابی رژیم و از مجاری قانونی از طرف رژیم مسدود گردید. در جواب به این اقدام انحصارطلبانه و ضد دمکراتیک رژیم، ملت تورکمن دررأی گیری به " جمهوری اسلامی، آری یا نه؟" قاطعانه "نه" گفت و موجودیت و اساس چنین رژیمی را برسمیت نشناخت!ر
بعد از این "نه" بزرگ و عمومی به نفس موجودیت چنین رژیمی، نه نیروهای سیاسی رهبری کننده جنبش ملت تورکمن چون کانون فرهنگی – سیاسی و ستاد مرکزی شوراها در دوران حاکمیت یکساله خود، جهت شرکت در هیچیک از مضحکه های انتخاباتی رژیم کاندیدائی تعیین کردند و نه بعد از سرکوبی این حاکمیت در مقابل تلاش کاندیداهای منفردیکه در جلب حمایت تشکیلات نیمه علنی و بعدها مخفی مبارزان تورکمن، با توجه به نفوذ و اتوریته مردمی آنها، تلاش میکردند، روی موافقی نشان دادند و تا آخر به رأی ملت خود در نفی اساس رژیم پایبند و وفادار ماندند. رژیم ملایان شیعه در مقابل، مجبور گردید برای پر کردن کرسی های نمایندگان واقعی ملت تورکمن در مجلس اسلامی خود متوسل به گماردن بدنام ترین و پست ترین افراد خود از میان تورکمنها چون، حلیم بردی عادل و قاراووی که پابپای خلخالی، در ارتکاب کم نظیرترین جنایات در حق ملت تورکمن و در ربودن و ترور نمایندگان واقعی ملت تورکمن شرکت داشتند، بشود!ر
اما، با گذشت زمان و با سرکوبی، پیگردها و اعدامهای روشنفکران پیشرو تورکمن و با اجبار بسیاری از آنها به مهاجرت و خروج از کشور و با گوشه عزلت گزینی تعدادی دیگر از آنها برای در امان ماندن از انتقام جوئی و کینه حیوانی رژیم و عوامل محلی آن در داخل منطقه، عده ای فرصت طلب برای دست یابی به کرسی های خالی مانده عادلها و قاراوویها در مجلس اسلامی و با پای گذاشتن بر خونهای ریخته شده نمایندگان واقعی ملت ما، به جبه سائی بدرگاه قدرتهای انتصابی رژیم در منطقه مشغول شده و به رقابت "انتخاباتی" با یکدیگر پرداخته اند!ر
تحت به رقابت کشانیدن این افراد از طرف عوامل و گماشتگان منطقه ای رژیم و با جانبداری تاکتیکی ازاین یا آن کاندیدا و با حمایت مالی و سیاسی افرادی از میان آنها و با برگزیدن سر سپرده ترین آنها به حاکمیت مافیائی روحانیت شیعه بر ایران، از یکسو سعی در استتارماهیت استبدادی و ضد ملی و جنایات بیشمار خود در حق ملتی که با تمام قوا قصد استحاله و نابودی آنرا دارد کرده و از سوی دیگر، این برگزیدگان چون از یک برنامه جامع و عام برای حل مسایل ملی و فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ملت خود برخوردارند و نه از وجهه ای ملی و از پایگاه مردمی، به برانگیختن حمایتهای طایفه ای از خود روی آورده و با آغاز مبارزه ای هتاکانه و توهین آمیزعلیه یکدیگر و علیه حامیان رقبای خود که آنهم حمایت طایفه ای دیگر را یدک میکشد، عملاً ساختار اتنیکی و ملی و یکدست ملت خود را به ساختار شکننده و عقب مانده طایفه ای فرو می کشانند و بخشی از ملت تورکمن را علیه بخش های دیگر آن در دوران تب به اصطلاح انتخاباتی خود قرار میدهند و این چیزی نیست بجز خدمت به برآورده ساختن هدف رژیم اسلامی در جلوگیری از شکل گیری مجدد همبستگی ملی تورکمنها علیه خود!ر
اگر شرط مقدم و اصلی از غربال شورای نگهبان گذشتن این به اصطلاح کاندیداهای تورکمن و راه یابی آنان به مجلس اسلامی، التزام به قانون اساسی بغایت ارتجاعی و ولایت مطلقه فقیه، یعنی سر سپردگی تمام و کمال به دشمنان ملت تورکمن و استبداد و دیکتاتوری لجام گسیخته مافیای روحانیت شیعه است، آنها چگونه میتوانند از دفاع از حقوق ملی ملت تورکمن که در تقابل مستقیم با منافع شوونیستی رژیم حاکم بعنوان مقدمترین مانع در راه هرگونه تحول دمکراتیک جامعه تورکمن قرار دارد، بزنند؟ آیا کارنامه این به اصطلاح نمایندگان در چندین دوره از خدمت به بقا و استحکام رژیم در منطقه چیزی بجز بهره برداری شخصی آنها از خلاء وجود نمایندگان واقعی و مبارز ملت تورکمن در ایران دارد؟ کدام یک از آنها شایستگی، صلاحیت و لیاقت و شجاعت طرح مسایل بیشمار و حقوق پایمال شده شهروندی و ملی تورکمن با توجه به قانون اساسی خود رژیم که ظاهراً هر نماینده ای را در اظهار نظر در مورد تمامی مسایل آزاد گذاشته است، چه در قبل و چه بعد از راه یابی به مجلس شورای اسلامی در کارنامه خود دارند؟ کدام یک از آنها به اعتراض نمایندگان دیگر ملتهای تحت ستم در ایران چون، کردها و آذربایجانیها، به نقض حقوق انسانی و ملی و توهین به اقلیتهای ملی و مذهبی از طرف رژیم اسلامی پیوسته اند؟ آیا یکی از آنها در به اصطلاح جدی گرفته نشدن"اعتراضات" خود علیه کشتار صیادان تورکمن در صحن مجلس و در بی جواب ماندن "نامه" خود به احمدی نژاد در این مورد، آیا حداقل برای حفظ حیثیت خود از عضویت در مجلس فقهای شیعه استعفاء داده و لقای خدمت به ملایان آدمخوار صیاد کش را به عطای آن بخشیده و در کنار قربانیان ملت خود قرار گرفته است؟ کدام یک از آنها با استفاده از مصونیت به اصطلاح نمایندگی خود برای تنویر افکار ملی ملت تورکمن در مقابله مسالمت آمیز با گنوسیسم فرهنگی جاری علیه ملت خود حداقل در منطقه مورد به اصطلاح انتخاب خود، مشاوره ای با روشنفکران و یا جلساتی با مردم خود برگزار کرده است؟ آیا هیچیک از آنها حداقل یکبار هم که شده به موج ملخ وار کوچ با برنامه سیستانیها از طرف رژیم به منطقه و به جایگاه تعلق گرفته بالاتر از صاحبان حقیقی سرزمین خود به آنها کوچکترین اعتراضی کرده است؟ کدام یک از آنها حداقل در چهارچوب مورد پذیرش رژیم ضد ملی خود به زندانی بودن زبان مادری فرزندان تورکمن در زندان شوونیسم فارس و گنوسیسم فرهنگی ملت خود همانند نمایندگان کرد و آذری در مجلس اسلامی اعتراضی کرده است؟ کدامین یک از آنها ...ر
آنها، مسلماً در جواب به این سؤالات بیشمار ملت خود، همان پاسخ همیشگی آسفالت کردن فلان خیابان و کوچه و یا تلاش برای گرفتن اجازه احداث بیمارستان و هتلی و ... را در آستین دارند، در حالیکه تورکمنصحرا در طول حیات رژیم اسلامی به مخروبه ای و به یکی از عقب مانده ترین مناطق ایران تبدیل شده و وظیفه یک نماینده مجلس طبق قانون اساسی ارتجاعی خود رژیم نیز قانونگذاری و طرح مسایل و مشکلات بنیادین جامعه و افشای تخلفات و فساد مقامات دولتی و ...غیره است و نه فعالیتهای عمرانی که جزو وظایف قوه مجریه و ادارات تابعه آن در منطقه است! بنابراین، کسانیکه هیچگونه اطلاعی از حقوق و وظایف اصلی خود ندارند چگونه میتوانند مدعی نمایندگی حقوق ملت خود در مقابل یک حکومت مرکزی شوونیستی تمرکزگرایی افراطی گردند؟
اکثر این به اصطلاح نمایندگان، در طول وکالت خود برای رژیم اسلامی در میان ملت تورکمن، تماماً بدنبال برآورده ساختن انگیزه شخصی خود درسرسپردگی به رژیم اسلامی یعنی اندوختن مال و منالی با دستیابی به تمامی امتیازات ویژه ای که از طرف رژیم در اختیار به اصطلاح نمایندگان مجلس اسلامی گذاشته میشود بوده اند که در اینراه حتی بعضی از آنها از واگذاری طرحهای عمرانی و بودجه های اختصاص داده شده اندک به منطقه از طرف رژیم، به نمایندگان شهرهای فارس نشین استان گلستان در قبال دریافت سهم خود و از فروش نوبت سخنرانیهای پیش از دستور خود به نمایندگان گروهها و دسته های سیاسی درونی حکومت در مجلس با ببازی گرفتن حیثیت نمایندگی واقعی ملت خود، خودداری نکرده اند!
ر
ما به این افراد توصیه میکنیم که خود را از منجلاب همکاری با یک رژیم تورکمن کش شیعه بیرون بکشند و برای بقای حاکمیت سیاه آن بر ملت خود بیهوده نکوشند. زیرا، هیچ رژیمی هر قدر نیز بظاهر پرقدرت نیزباشد، جاودانه و ابدی نیست و در فردائی آنها در پیشگاه ملت خود، جوابگوی تمامی اعمال خود خواهند بود! شرکت و حتی سکوت در قبال " انتخابات" یک رژیم استبدادی، ارتجاعی و ضد ملی و شوونیستی چون رژیم اسلامی ایران، معنایی بجز قبول عبودیت، تسلیم و خواری در مقابل سلطه مستبدین دینی و ستمگران حاکم ندارد.ر
امروز، در شرایطی که مافیای روحانیت شیعه با سرکوب و اختناق راه هرگونه جنبش آزادیخواهی، حقوق بشری و ملی مطالبات عادی مردم را بسته است، تحریم " انتخابات" میتواند بیانگر مقاومت یکپارچه و اعتراض ملی ملت ما در برابر رژیم اسلامی گردد و این تحریمها در روند خود سرانجام میتواند به شکل گیری یک اراده ملی واحد، برای اقدامی ملی در جهت رهایی از ستم ملی و فرهنگی، در راه رسیدن ما به حقوق انسانی مان در ایران گردد!ر

کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن
2008-03-06

Inga kommentarer: