lördag, september 08, 2007

آرزوها و واقعیتها !ر

دوست ما، آقای یعقوب طی اطلاعیه ای در تاریخ 23.08.2007، در سایت "ترکمن ایلیم" خود، از اینکه در "گزارش جهانی، وضعیت اقلیتهای ایران"، "نامی از ترکمنها در میان نبوده است"، گلایه کرده و آنرا در حد، "چیزی که در این گزارش بسیار نگران کننده و چشمگیر" بوده است توصیف نموده و این امر را بعنوان، "زنگ خطری... برای تمامی ترکمنهای فعال در ایران و ترکمنهای فعال در خارج از کشور"، ارزیابی کرده اند!ر
دوست ما، بعداز اینکه سه دلیل را در احتمال، "از قلم افتادن" نام تورکمنها در این گزارش برشمرده اند، نتیجه گرفته اند که "ما روشنفکران، روزنامه نگاران ترکمن و احزاب و سازمانهای ترکمن، در جنگ اطلاعاتی بازنده بودیم و نتوانستیم واقعیتهای جاری در منطقه را بگوش جهانیان و ارگانهای بین الملی برسانیم" . بگذریم از اینکه ما نه تنها روزنامه نگارانی بنابه تعریف متعارف و امروزی آن داریم و یا نه با دنیا در یک "جنگ اطلاعاتی" بسر میبریم، بلکه در یک فعالیت اطلاع رسانی برای آن مشغول می باشیم. زیرا، "جنگ اطلاعاتی" و یا "جنگ روانی" را با نیروی خصم بعمل می آورند نه با دوستان جهانی و یا با کسانیکه انتظار حمایت و همدردی با ملتمان را از آنها داریم!ر
اما، اقرار صریح آقای یعقوب به ضعف عمومی ما در خارج از کشور، امری است شجاعانه و صادقانه که حتی می تواند موجب شادی کسانی که ریاکارانه در توجیه این ضعف و در مقصر جلوه دادن این و یا آن و در مبرا بودن خود از هرگونه نقصانی که تا به امروز از انتقاد به آن طفره رفته اند را فراهم آورد. ولی به حقیقت تنها می توان از طریق شجاعت و صداقت و نقد لحظه به لحظه تمامی راه طی شده و کردار و گفتار خود، دست یافت و ریاکاری تنها می تواند عده ای را به بیراهه کشانده و ترس و جبن را در پشت پرده ای از الفظات بی معنی و توجیهات غیرعلمی و غیرمنطقی برای مدتی کوتاه مخفی بسازد!ر
ولی، اقرار صادقانه آقای یعقوب به ضعف عمومی روشنفکران و فعالان تورکمن در خارج از کشور نه تنها وی را به چاره جویی موثر و ارائه برنامه ای برای برون رفت از این ضعف و نقصان عمومی، رهنمون نساخته است بلکه با ناامیدی از عدم ثمربخشی تلاشهای تاکنونی خود، "به همه فعالان ترکمن اعلام" کرده اند که "من بعنوان یک ایرانی فعال ترکمن امروز صادقانه به همه فعالان ترکمن اعلام می کنم، تلاش من کافی نبوده و من بازنده این جنگ اطلاع رسانی بودم"!ر
این "اعتراف" به "بازنده"، بودن خود مسلما اگر همراه با این امید که "فردا... از نیرو و انرژی خود موثرتر استفاده" کردن از طرف آقای یعقوب نمی بود، بیشتر به جمله معروف "جام زهر را سرکشیدم" خمینی و معنایی بجز ترک میدان مبارزه که خوشبختانه دوست ما آقای یعقوب دوربودن خود از این روحیه ناکامی و شکست و یأس و ناامیدی را بعینه نشان داده اند، می ماند! به نظر میرسد که دوست ما در اینجا بدرستی نه به فرجام پیروزمندانه مبارزه در طول حیات خود بلکه به ثمردهی آن در درازمدت و در طی مبارزه چندین نسل متوالی معتقدند. اما استنباطی که با خواندن اطلاعیه آقای یعقوب به خواننده دست میدهد این استکه ایشان از یکسو، تاکنون جایگاه و نقش و توان واقعی خود در این "جنگ اطلاعاتی" را بدرستی ارزیابی نکرده اند؛ و از سوی دیگر، وی وظایف تورکمنهای خارج از کشور در مبارزه سیاسی و فرهنگی را بصورت کنکرت و مشخص، مورد مداقعه قرار نداده اند!ر
مسلما، هیچ انسان منصفی نمی تواند منکر تأثیر مثبت سایت آقای یعقوب که سعی در ارتقاء خود به یک پل ارتباطی خبری مابین ایلری تورکمنستان با مبارزین و روشنفکران تورکمن در خارج از کشور دارد، گردد. طبیعتا ًاز عهده برآمدن این امر مهم نه تنها وقت و انرژی، پشتکار و هزینه می طلبد، بلکه اعتقاد و باوری بزرگ به حقانیت مبارزه با یکی از تاریک اندیش ترین رژیمهای جهان و باور به پیروزی آرمانهای برحق ملتمان دارد. ولی صرف داشتن اعتقاد و ایمان برای مبارزه و پشتکار و سخت کوشی در این راه هرچند امریست ضرور و ملزوم برای پیروزی، اما به تنهایی کافی نیستند. حتی سیاست که خود هنر و علمی است، صرف احاطه و تجربه در آن نیز بخودی خود در مبارزه کافی نبوده بلکه این هنر و این علم باید در راستای هدفی مؤجز و روشن که برپایه شناخت دقیق از نیازهای ملی و اجتماعی و خواست های معقول و منطقی طبقه یا صنف و یا ملتی مفروض، براساس جامعه شناختی علمی و مبتنی بر شناخت دقیق از اوضاع محلی، منطقه ای و جهانی تدوین گردیده باشد، بکار گرفته میشود. در غیراینصورت، این خودِ سیاست استکه بجای هدف می نشیند و مبارزین و روشنفکران مبحوس شده در پیله سیاست نه برای هدفی معین و کنکرت، بلکه به بازی با تارهای این پیله تنیده شده به دور خود، بدست خویش مشغول میگردند و تلاش آنها حاصلی بجز بازی با سیاست، به بیراهه رفتن و ایجاد تشدد و تفرقه بین خود نخواهد داشت.ر
متأسفانه در سایت دوست ما آقای یعقوب، تاکنون هدفی مشخص و کنکرت تعقیب نشده و حتی تمامی موضعگیریها و اخبار و حوادث ظاهراً جدا از همدیگر، اما دارای یک رابطه ارگانیک و ماهوی با یکدیگر که تشخیص آن نیز خود هنر و علم مهمی در سیاست محسوب میگردد، بصورت تحلیلی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامع از منطقه ارائه نمیگردد. حتی موضعگیریهای سیاسی نیز از جامعیت و از یک استمرار فکری در راستای اثبات نظریه ای مشخص و معین برخوردار نیستند. مثلا، اگر در این سایت، از آغاز بحران اتمی رژیم ایران و طرح آن در شورای امنیت سازمان ملل، درکنار هم چیدن اخبار و گزارشات مربوط به آن و موضعگیریهای متعدد جهانی در این رابطه، مرتبا از احتمال حمله قریب الوقوع آمریکا و متحدان آن به ایران هشدار داده میشد، بعداز مدتی بدون هیچگونه برخوردی با این موضعگیریها به یک مرتبه "پایان بازی موش و گربه" آمریکا و ایران اعلام میگردد!! این برخورد حکایت آن تاریخ نویس در مورد مغولها را بیاد می آورد که نوشته بود: مغولها آمدند، کشتند و غارت کردند و بردند و رفتند، اما هیچ خبری نبود! از این مثالها باز نیز میتوان در مورد موضعگیریهای دیگز جهانی و منطقه ای نمونه ها آورد. لذا، این امر معنایی بجز اتخاذ مواضع در قبال رویدادهای مهم جهانی و منطقه ای براساس سیاستی دنباله روانه از حوادث و اخبار روز و نه براساس تحلیلی منطقه ای و سیستماتیک برپایه کشف و عیان ساختن رابطه علت و معلولی حوادث با موضوع مورد بررسی و دخالت ندادن ذهنیت ازقبل ایجاد شده در برخورد با عینیت و واقعیت ندارد. یک تحلیل درست و اتخاذ موضعگیری سیاسی اصولی درقبال یک واقعه مهم جهانی و منطقه ای نه براساس موضعگیریهای سیاسی و بازیهای دیپلوماتیک بظاهر متناقض هریک از طرفین واقعه، بلکه براساس تحلیل و شناخت دقیق از علل اصلی و دخیل در شکل گیری این بحران یا واقعه و منافع مورد تعقیب و نهایی هریک از آنها در این مشاجره و یا مبارزه و با ارزیابی از توان واقعی آنها در حل ان بسود خود، استوار میگردد!ر
یک سایت یدون هدف مشخص ومعین و بدون خط فکری و هویت سیاسی روشن، در دنیای فرامرزی امروز نه تنها از طرف بازیگران اصلی سیاست جهانی و منطقه ای و مجامع حقوق بین المللی جدی گرفته نمیشود، بلکه حتی از طرف خودیها نیز بعنوان سایتی برای استفاده ابزاری صرف از تکنولوژی مدرن اطلاع رسانی، از طرف فرد و یا افرادی در جهت منافع فردی و اهداف گروهی تعبیر میگردد!ر
برای کسانیکه در عرصه اطلاع رسانی و فعالیتهای مطبوعاتی سابقه و تخصص دارند، هرکلام جایی و هرسخن معنایی دارد. تسلط بر سیستم ژورنالیستی، گرامر زبان مورد استفاده، روان نویس، معلومات کافی و تخصصی لازم در مبحث مورد بحث، ارائه نظریه ای مشخص و روشن در نقد و بررسی نظریات دیگر، بکارگرفتن اسناد و اخبار مستند و موثق در افشاگریهای سیاسی علیه حاکمیت و نه بنای آن براساس اخبار نیمه موثق و غیرموثق و شایعات حتی قریب به یقین، درجه بندی میزان موثقیت اخبار ارائه شده از منطقه، حاکم ساختن روح و بینشی مشخص بر کل سایت، تشخیص هویت فرهنگی یا صنفی و طبقاتی و یا ملی آن از لابلای سطور هر مقاله و نظر برای خواننده، ویرایش و آرایش متنوع و جاذب و ساده صفحات سایت، کاستن از حالت کسل کننده و یکنواختی مطالب ان و دوری از هرگونه آنارشیگری در چیدن مطالب گوناگون در کنار یکدیگر و... از مختصات یک سایت جدی و مستعد برای جلب خوانندگان و یا بازدیدکنندگان هرچه بیشتری از آن است.ر
اما، متاسفانه در سایت دوست ما آقای یعقوب، نه از سیستم ژورنالیستی و نه از معلومات کافی و تخصصی مورد نیاز دربرخورد با مباحث مختلف و نه از ارائه آلترناتیوی در مقابل نظریات مورد نقد و انتقاد و نه از درجه بندی صحت و سقم اخبار واصله از منطقه و ذکر منبع آنها و نه از هویت مشخص و روح مسلط بر آن و حتی از یک گرامر انشائی و املائی بدون غلط و نه از ادیت ادبی برای روان خوانی مطالب، برخوردار است. با چنین سایتی، مسلما نمیتوان نتیجه مطلوبی از تلاشها و انرژی وافری که آقای یعقوب صرف آن میکنند گرفت؛ تا چه برسد به جلب توجه تمامی مجامع حقوق بشر جهانی و ژورنالیستهای حرفه ای و خبرگزاریهای معتبر جهانی به آن!ر
بنابراین، دوست ما بجای "بازنده" اعلام کردن خود، باید در کیفیت و محتوای سایت خود یک بازنگری جدی و اصولی بعمل بیاورند و بیلان سالانه و شش ماهه از جمعبندی سایت خود در یک صفحه مشخص ارائه کرده و در معرض قضاوت خوانندگان و حتی خود قرار بدهند تا بعینه پی ببرند که تمامی اقدامات و تلاشهای وی آیا در جهت ایجاد گردبادی خبری و اطلاع رسانی به جهانیان بوده و یا تنها طوفانی در فنجان بوده است!ر
اما، اگر مسئله اصلی دوست ما، از یکسو پربها دادن بیش از حد به نقش سایت خود و عدم توجه به اشکالات و نقایص اساسی و جدی آن باشد، از سوی دیگر نیز، ناروشن بودن وظیفه و حد و حدود خواسته های خود از یک سایت خبری، سیاسی و فرهنگی است. یک نشریه و یا سایت با مضمون سیاسی و اجتماعی خود، یک نیرو و یا جریان نبوده بلکه وسیله ایست برای بازتاب نقطه نظرات ، اهداف و برنامه و موضعگیریهای مضمونی و موضوعی یک جریان فکری مشخص و منعکس کننده مبارزات و فعالیتهای آن نیرو. پس، داشتن انتظار از یک سایت و یا یک نشریه به تنهایی در رسانیدن، "واقعیتهای جاری در منطقه... بگوش جهانیان و ارگانهای بین المللی"، آنهم یک سایت بدون برنامه و هدفی معین و هویت ملی و سیاسی نامشخص و با سطح نازلی از تخصص ژورنالیستی، خواستی عینی و منطقی نمی تواند باشد. ما، وقتی می توانیم، "واقعیتهای جاری در منطقه را بگوش جهانیان و ارگانهای بین المللی" رسانیده و موفق به جلب افکار و حمایت عمومی جهانیان و مجامع حقوق بین المللی از خواست های انسانی و برحق ملت خود بشویم که از یکسو در وهله اول پیشگامان این جنبش را حول یک برآیند عمومی از اشتراکات نظری آنها متشکل ساخته و خواست های ملت خود را حول آرمانهای اساسی آنها سازماندهی و مبارزات انها را در خارج از کشور منعکس نمائیم. از سوی دیگر، جلب حمایت جهانی به مبارزات و خواست های ملتی مفروض، بدون وجود یک لوبی پرقدرت و کارآمد، امریست غیرمحتمل. لوبی ایکه بتواند با نزدیکی و ایجاد مراوده و طرح دوستی با اشخاص و افراد مؤثر در مجامع حقوقی بین المللی، ژورنالیستها و با گردانندگان رسانه های معتبر جهانی، روشنفکران و نظریه پردازان بزرگ در عرصه حقوق ملتها در کشورهای محل اقامت خود و در بنگاههای خیریه و امدادرسانی جهانی، نظر و حمایت آنها را به خواست ها و محرومیتهای حقوقی و سیاسی ملت خود جلب نماید.ر
ما تابه امروز نه تنها در پیشبرد وظایف فوق در خارج از کشور ناموفق بوده ایم، بلکه حداقل در ایجاد یک سایت مرکزی خبری و سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مشترک، مثلا بنام، "سایت تورکمن" از طریق مساعی و اتحاد عمل سایتها و وبلاگهای موجود و در گردآوری امکانات مالی، انرژی و مهارتهای فنی آنها در یک مرکز واحد، ناتوان بوده ایم و یا حتی این امر ممکن است تاکنون به مخیله کسی نیز خطور نکرده باشد. در چنین سایتی کسانیکه خود را گروه و یا جریانی می دانند و منفردین و فعالین تورکمن می توانند نقطه نظرات خود را آزادانه بیان کرده و اخبار و گزارشات پراکنده در سایتها و وبلاگهای متعدد در مجموعه ای واحد گرد آمده و خود گامی در نزدیکی و اتحاد تورکمنهای خارج از کشور فراهم خواهد آورد. ایجاد چنین سایت واحد و متمرکز با مجموعه ای متنوع و با گزارشات و اخباری پربار از وضعیت منطقه و ایران و با ترجمه مهمترین آنها به زبان انگلیس، نمی تواند از نظر ژورنالیستهای حرفه ای و رسانه های گروهی پرنفوذ و مجامع حقوق بشر و از نظر بازیگران سیاست منطقه و دولتهای ذینفع در مسائل آسیای میانه و ایران، بدور بماند و هرعلاقمندی به مسائل تورکمنها در ایران براحتی می تواند با مراجعه به این مرکز و نه سایتها و وبلاگهای متعدد و بی محتوا و یا بعضا پرمحتوا به اطلاعات مورد نیز خود از ملت ما و مسائل و مشکلات و خواست های جاری و درازمدت آن، دست بیابد!ر
ناکامیها، اصولا آرزوهای برآورد نشده هستند. اما، در مواردی نیز این خود آرزوها در صورت بلندپروازانه و خیالی و خارج از توان واقعی و بدور از واقعیتها هستند که موجبات ناکامیها را فراهم می آورند. بنابراین، آقای یعقوب قبل از اینکه "ما روشنفکران، روزنامه نگاران ترکمن و احزاب و سازمانهای ترکمن، در جنگ اطلاعاتی بازنده"، اعلام بکنند باید به این پرسش حتما قبلا جواب داده باشند که وظیفه این "ما"، چه بوده است و آنها به چه آرزوهایی در خارج از کشور جامه عمل می پوشانیدند که از عهده آن برنیامده و ناکام مانده اند؟ لذا، نه تنها آقای یعقوب تا به امروز بطور مشخص به این سئوال اساسی جوابی نداده اند، بلکه مدتهاست که در پالتاگی برای یافتن جوابی مشخص به این سئوال تلاش میکنند، نتوانسته اند به پاسخ آن نزدیکتر برسند. زیرا، متد برخورد و یا زاویه ورود آنها به این پرسش، نادرست بوده است. این دوستان می بایستی قبل از اینکه به این سئوال اساسی بپردازند به سئوالاتی که موجد این علامت سئوال بزرگ در برابر ما در خارج از کشور شده است جواب داده و سیستم تفکر و نظر خود را طی مباحثاتی برنامه ریزی شده برای یک بحث پلمیک برای پرداختن به سئوال اساسی، روشن می ساختند.ر
مسلما این بحث، بحث تبعیدیان سیاسی و پابرجا ماندگان بر سر اعتقادات خود است و نه مربوط به خودتبعیدیان بی تفاوت در قبال سرنوشت ملت خود و یا مسافران بریده از آرمانهای ملی و انسانی ملت خویش و درحال تردد بین تهران و پایتختهای اروپایی که با بحثهای به ظاهر آتشین در مورد "وظیفه اصلی ما در خارج از کشور" گوی سبقت را از سیاسیون نیز ربوده اند و با بزرگتر و غیرعادی تر جلوه دادن پراکندگی و تشدد موجود مابین تبعیدیان سیاسی برجای مانده در خارج از کشور، نه در جهت تخفیف و کاهش این تشدد بلکه در جهت تشدید آن کوشا بوده و همه را در یک دور تسلسل باطل که تنها بکار افزایش عمر رژیم می آید، به بیراهه می کشانند، است!ر
این سئوالات که تنها جواب به آنها می تواند راهگشای دستیابی ما به حل سئوال اصلی گردد، به قرار ذیل می توانند مطرح گردند:ر
ر- آیا ما معتقد به تغییر این نیرنگستان آریایی-اسلامی و در رأس آن رژیم شوونیستی- مذهبی حاکم بر آن، هستیم؟
ر- آیا ما نه تنها معتقد به تأمین حقوق شهروندی و سیستم سکولار در ایران، بلکه خواهان برقراری حاکمیت ملی ملتمان بر سرزمین خویش هستیم؟
مسلما، کسانیکه به این سئوالات جواب مثبت می دهند و بنا به یک انتخاب اجباری و غیرآزادانه در خارج از کشور بسر برده اما در این شرایط مکانی متفاوت نیز، تفاوتی بین مبارزه در خارج از کشور ندیده و این دو را در یک رابطه تنگاتنگ ارگانیک و فعالیت خود را تداوم همان مبارزات خود در داخل کشور در شکل و شرایط دیگری می بینند، اساسی ترین وظیفه خود را بصورت ذیل برخواهند شمرد:ر
ر1- پیشبرد دیالوگ بین نیروها و روشنفکران تورکمن در خارج از کشور برای فراروئی به تشکل مؤثر و تأثیرگذار در خارج و داخل و یا حداقل برای هماهنگی و کانالیزه ساختن فعالیتهای خود در یک راستای معین و واحد و سالم سازی فضای سیاسی خارج از کشور مابین خود و زدودن پیشداوریها و ذهنیتهای منفی بجای ماده از دوران وابستگی آنها به نیروهای به اصطلاح سراسری، سوء تفاهمات و کدورتهای بی پایه و اساس و قابل رفع!ر
ر2- افشای ماهیت ضد دمکراتیک و ضدبشری رژیم، بی عدالتی های آن در حق اقلیتهای ملی، مذهبی، دینی و زنان و بویژه افشای سیاست ضدملی رژیم در مورد ملت تورکمن در ایران و سخت تر کردن فضای تنفسی رژیم در خارج از کشور!ر
ر3- نفوذ دادن هرچه بیشتر ایده های دمکراتیک، آزادی خواهانه و سکولار و ملی گرایانه به منطقه و کمک برای آماده سازی مبارزین و روشنفکران تورکمن در داخل منطقه جهت مادیت بخشیدن به این ایده ها بعنوان آلترناتیوی برای مرحله پایانی مبارزه با رژیم و در بدترین حالت برای مرحله بعد از بعد جمهوری اسلامی!ر
ر4- پیشبرد دیالوگ و گفتمان مدرن و اقناعی با احزاب و سازمانهای سیاسی ایرانی، جهت کمک به پالایش آنها از دیدگاههای شوونیستی و برتری طلبانه رایج در میان آنها برای پایبندی آنان به تغییر ساختار تمرکزگرایانه و شوونیستی قدرت در ایران و رعایت کامل حقوق اقلیتهای ملی در فردای بدون رژیم اسلامی!ر
اما، کسانیکه به دلائل گوناگون به پرسشهایی که قبل از سئوال در مورد "وظیفه اصلی تورکمنها در خارج از کشور" باید به آنها جواب داده بشوند، پاسخی منفی و یا متفاوت با پاسخ فوق دارند، مسلما وظایف تورکمنها در خارج از کشور را بگونه ای دیگر چون، فعالیت فرهنگی، معرفی فولکلور و موسیقی، ادبیات و تاریخ ملت خود به مجامع روشنفکری و هنری در حارج از کشور و در بهترین حالت وظیفه خود را آشنا ساختن افکار عمومی جهانیان با بی حقوقی و عدم رعایت حقوق بشر از طرف رژیم در میان ملت خود... تعریف خواهند نمود. در هر حال این دو نوع تعریف از، "وظیفه اصلی تورکمنها در خارج از کشور"، لازم و ملزوم و مکمل یکدیگر و نه متضاد معرفی و جلب افکار عمومی دنیای خارج به وضعیت بی حقوقی یک ملت تحت سلطه و مبدل شده به انسانهای درجه دوم در سرزمین خود هستند. این دو تفکر و این دو تعریف در عمل تاکنون تجارب مثبت و معینی، هرچند ناکافی و غیر سازمان یافته در خارج از کشور اندوخته اند و اکنون برای ارتقاء آن تجارب به سطحی عالی، سازمان یافته و هدفمند، کنکاش و تفکر مشترکی باید بعمل بیاید.ر
ما، چون تاکنون به تعریف مشخصی از، "وظیفه اساسی تورکمنها در خارج از کشور"، در سایت دوستمان آقای یعقوب برخورد نکرده ایم، درک دلیل ابراز ناکامی و ناامیدی وی نیز از برآورده نشدن کدام وظیفه و آرزو برای ما هنوز نیز جزو مجهولات باقی می ماند! ولی تأکید ویژه وی در اطلاعیه خود بر هویتی "بعنوان یک ایرانی و فعال سیاسی ترکمن"، حداقل زحمات وی را نیز در اذعان عمومی بحساب مبارزات عام مردم ایران با رژیم اسلامی میگذارد و نه مبارزه خاص یک مبارز تورکمن در ایران جهت احقاق حقوق ملی ملت خود. این امر در کنار نام سایت آقای یعقوب، "ترکمن ایلیم" بکار هرچه بیشتر کمرنگتر ساختن زحمات یک تورکمن مبارز و محو هویت ملی وی در میان یک هویت جغرافیایی و عام کشوری بنام ایران، می آید. زیرا، کلمه "ایلیم" هرچند در زبان تورکمنی مترادف با همان مفهوم "یوردوم" و یا "واطانیم" و یا "اولوسیم" است، اما در یک سایتی که زبان اصلی آن، فارسی است متأسفانه نه تنها معنای مورد نظر دوستمان از آن مستفاد نمیشود، بلکه بعکس خود تبدیل گردیده و معنایی متصاد و منفی با مقصود مورد نظر وی را در خواننده فارسی زبان تداعی و ساختار اتنیکی بسیار عقب مانده و متضاد با واقعیت تکامل اتنیکی جامعه تورکمن را تداعی می کند! زیرا، "ایل" و "ایل- ام"، در علم اتنوگرافی متعلق به دوران ماقبل تکامل اتنیکی جامعه به قبیله است. حال که حتی سلطنت طلبان و سوسیال- شوونیستهای وطنی، ملت ما را از، "عشایر مرزنشین" و "تراکمه" به قوم ارتقاء داده اند، چرا خود ما نادانسته به "ایل" بودنمان اصرار بورزیم!! ما، امیدواریم که دوست ما در اطراف نام سایت خود نیز تأمل و تعقلی بعمل بیاورند!ر

کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن
ر7 سپتامبر 2007

Inga kommentarer: