گرامی باد بیست و ششم بهمنماه، بیست و نهمین سالگرد
ر
بنیانگذاری، کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن ایران!ر
ر
ر26 بهمنماه سال 1357، نقطه عطفی بزرگ در تاریخ جنبش ملی – دمکراتیک ملت تورکمن است. در این روز بود که مبارزین و روشنفکران تورکمن، برای اولین بار در تاریخ مبارزاتی ملت خویش، سازمان انقلابی و ملی خود، یعنی کانون فرهنگی و سیاسی را بنیان گذاشتند!ر
کانون که از دل توده ها برخواسته و در اوج شور انقلابی مردم بنیانگذاری شده بود، به اعتبار پشتوانه توده ای عظیم و اهداف و روشن و انقلابی خود، از بدو تأسیس خود، به سازمان سراسری تورکمنستان ایران تبدیل شده و قدرت سیاسی در منطقه را در دست گرفت. این برای نخستین بار بود که یک سازمان سیاسی، در راستای اهداف مشخص خویش، از طریق شوراهای مردمی و سایر تشکلهای توده ای بهمراه ستاد مرکزی شوراهای تورکمنصحرا، در تورکمنستان ایران اعمال حاکمیت کرده و چون سازمانی توده ای و فراگیر تمامی نیروهای مبارز و روشنفکر تورکمن را در جهت برآوردن ارمان دیرینه ملت خویش نمایندگی میکرد!ر
طبیعی استکه هر حرکتی، بویژه حرکتی بدون هیچگونه پشتوانه تجربی و با جوانی و عدم پختگی خود با حداقل توشه فکری و تئوریک، بر خلاف نیت خیر خواهانه و عدالت پژوهانه خود و با تمامی صداقت انسانی خود و علیرغم بزرگترین دستاوردهای خود، نمیتواند بری از لغزش و اشتباه باشد. درآن شرایط اگر گذشته و تاریخ جنبش ملی تورکمن از نظر روشنفکران و مبارزین آن بطور کاملاً سیستماتیک و اگاهانه از طرف احزاب به اصطلاح سراسری و تاریخ نویسان دوران رژیم سلطنتی پنهان نگاه داشته نمیشد، مسلماً بنیانگذاران کانون و رهبران ملی آن در هدایت حرکتی که نفس وجودی آنرا اعاده حقوق ملی و شهروندی ملتی تحت ستم تشکیل میداد، یک نیروی چپ با مضمونی و خط و مشی طبقاتی و تمرکزگرا را با خود شریک نمیساختند و همان پیوند غیر اصولی و مکانیکی سابق طی سالهای 1332-1320 با جنبش باصطلاح سراسری را با تعویض حزب توده با سازمان چریکهای فدائیف تکرار نمیگردید! این امر نه تنها موجب تحلیل تدریجی خصلت ملی و دمکراتیک جنبش تورکمنها را بنفع گرایشات طبقاتی و انقلابی آن و قبضه سرنوشت این جنبش در دست یک نیروی غیر و سوسیال – شوونیستی را فراهم آورده بود، بلکه در روند رشد خود، این گرایش سلطه گر، کانون و ستاد را وجهه المعامله مطامع سیاسی خود با حاکمیتی که کمر به نابودی تمام عیار جنبش ملی – دمکراتیک ملت تورکمن بسته بود، بهایی که کانون برای کسب تجربه از اشتباه خود در تکرار و برقراری رابطه ای غیر اصولی و مکانیکی با یک سازمان سوسیال – شوونیستی و در مسلط ساختن آن بر تشکیلات و جنبش ملی – دمکراتیک ملت خود پرداخت، بسیار سنگین بود. بخش بزرگی از رهبران ملی آن با توطئه ای مشترک از طرف رژیم آدمخوار خمینی ربوده و ترور شدند و این نیز و جهت قدرت نمائی ظاهری خود در منطقه تورکمنصحرا بحساب ملت تورکمن و کانون و ستاد مرکزی شوراها، در مقابل حاکمیت اسلامی برای برخورداری از موقعیتی مناسب و پر قدرت در معاملات خود با رزیم برای بدست آوردن فعالیت قانونی سازمان خود در مرکز ایران، مستمسک لازم را برای حمله سرتاسری این رژیم به ملت تورکمن فراهم آورد و راه سرکوبی و نابودی تمامی دستاوردهای یکساله جنبش را هموار ساخت!ر
اما، آگاهی کامل به عمق این بهای پرداخت شده برای وابستگی به یک نیروی غیر از طرف کانون و با وجود رهبرانی تجربه پذیراز هر شکست و مستعد تبدیل هر ضربه به ملت خود به فرصتی برای طرح پخته ترخواست ملی آن در رهبری جنبش ملی – دمکراتیک تورکمنها، یعنی کانون و صداقت آنها با خویشتن خویش و با ملت خود و تلاش چندین ساله انها در راه یابی به علل شکست و ضعفها و کاستی های سیاسی و تشکیلاتی خود بالاخره ببار نشست و در دوران جنگ سرد و در شرایطی که هر حرکت مستقلی از دو قطب ایدئولوژیک آن، با برچسب ها و دشمنی های فراوان طرفداران و وابستگان به این قطبین مواجه میگردید، استقلال سیاسی، تشکیلاتی کانون را در اردیبهشت ماه سال 1365ف اعلام داشتند و بر خلاء تاریخی در عدم وجود یک سازمان مستقل در رهبری جنبش ملی – دمکراتیک ملت تورکمن، فائق آمدند.ر
اگر، ایجاد کانون در گرماگرم انقلاب بهمن در مقابله با یک رزیم انحصارگر و تمامیت گرای تئوکراتیک و شوونیستی، خود اقدامی تاریخی و بزرگ در جنبش ملت ما بوده است، ادامه راه جنبش در صف کانون و تقویت صفوف آن و رهایی آن از سلطه تشکیلاتی و ایدئولوژیکی یک جریان سوسیال – شوونیستی و احیای مضمون ملی – دمکراتیک آن ملهم از مضمون اصلی جنبش ملت توکمن و حراست از استقلال آن تا به امروز و بویژه در مرحله تغییر و تحولی بنیادین در سرنوشت بیش از نیمی از ملت ما در آنسوی مرزها، کم اهمیت تر ازبنیانگذاری آن نبوده است.ر
تا به امروز، دشمن هزار چهره ودوستان ناآگاه تلاش ورزیدند تا حریم مقدس کانون را بیالایند و در نهایت آنرا نابود سازند ودوستان ناآگاه سعی در ایجاد آلترناتیوی برای آن در جنبش ملی – دمکراتیک تورکمنها کردند و یا با محفل گرائی و تفرقه افکنی، سعی در محدود ساختن دامنه نفوذ کانون در میان روشنفکران و مبارزین تورکمن داشتند و یا با جعل نام آن سعی در بکارگیری کانون، بعنوان بخشی از تاریخ ملت تورکمن در جهت براورده ساختن مطامع فردی و شخصی خود کردند! اما، با وجود پرتجربه ترین مبارزینی که طی نزدیک به سه دهه مبارزه در صفوف کانون و در پیشاپیش مردم و تجربه انقلاب بزرگی چون انقلاب بهمن و پیکار جانانه در دو جنگ تحمیلی علیه نیروهای سروبگر رژیم اسلامی و نیز تجربه اعمال حاکمیت ورائی در منطقه و تجارب گرانقدری از مبارزه سیاسی و ایدئولوزیکی با جریانات سلطه گر سوسیال – شوونیستی و از سالها مهاجرت در کشورهای مختلف با نظامها و سیستم های گوناگون را دارند و با وجود توشه فکری اندوخته شده خود در سطحی بالا در سطح جنبشهای ملی در ایران، جای هیچگونه تردیدی باقی نمیگذارد که کانون سرافراز از آزمون تاریخی خود بیرون خواهد آمد و پیروزی از آن ملت ما خواهد بود!ر
کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمنر26 بهمنماه سال 1357، نقطه عطفی بزرگ در تاریخ جنبش ملی – دمکراتیک ملت تورکمن است. در این روز بود که مبارزین و روشنفکران تورکمن، برای اولین بار در تاریخ مبارزاتی ملت خویش، سازمان انقلابی و ملی خود، یعنی کانون فرهنگی و سیاسی را بنیان گذاشتند!ر
کانون که از دل توده ها برخواسته و در اوج شور انقلابی مردم بنیانگذاری شده بود، به اعتبار پشتوانه توده ای عظیم و اهداف و روشن و انقلابی خود، از بدو تأسیس خود، به سازمان سراسری تورکمنستان ایران تبدیل شده و قدرت سیاسی در منطقه را در دست گرفت. این برای نخستین بار بود که یک سازمان سیاسی، در راستای اهداف مشخص خویش، از طریق شوراهای مردمی و سایر تشکلهای توده ای بهمراه ستاد مرکزی شوراهای تورکمنصحرا، در تورکمنستان ایران اعمال حاکمیت کرده و چون سازمانی توده ای و فراگیر تمامی نیروهای مبارز و روشنفکر تورکمن را در جهت برآوردن ارمان دیرینه ملت خویش نمایندگی میکرد!ر
طبیعی استکه هر حرکتی، بویژه حرکتی بدون هیچگونه پشتوانه تجربی و با جوانی و عدم پختگی خود با حداقل توشه فکری و تئوریک، بر خلاف نیت خیر خواهانه و عدالت پژوهانه خود و با تمامی صداقت انسانی خود و علیرغم بزرگترین دستاوردهای خود، نمیتواند بری از لغزش و اشتباه باشد. درآن شرایط اگر گذشته و تاریخ جنبش ملی تورکمن از نظر روشنفکران و مبارزین آن بطور کاملاً سیستماتیک و اگاهانه از طرف احزاب به اصطلاح سراسری و تاریخ نویسان دوران رژیم سلطنتی پنهان نگاه داشته نمیشد، مسلماً بنیانگذاران کانون و رهبران ملی آن در هدایت حرکتی که نفس وجودی آنرا اعاده حقوق ملی و شهروندی ملتی تحت ستم تشکیل میداد، یک نیروی چپ با مضمونی و خط و مشی طبقاتی و تمرکزگرا را با خود شریک نمیساختند و همان پیوند غیر اصولی و مکانیکی سابق طی سالهای 1332-1320 با جنبش باصطلاح سراسری را با تعویض حزب توده با سازمان چریکهای فدائیف تکرار نمیگردید! این امر نه تنها موجب تحلیل تدریجی خصلت ملی و دمکراتیک جنبش تورکمنها را بنفع گرایشات طبقاتی و انقلابی آن و قبضه سرنوشت این جنبش در دست یک نیروی غیر و سوسیال – شوونیستی را فراهم آورده بود، بلکه در روند رشد خود، این گرایش سلطه گر، کانون و ستاد را وجهه المعامله مطامع سیاسی خود با حاکمیتی که کمر به نابودی تمام عیار جنبش ملی – دمکراتیک ملت تورکمن بسته بود، بهایی که کانون برای کسب تجربه از اشتباه خود در تکرار و برقراری رابطه ای غیر اصولی و مکانیکی با یک سازمان سوسیال – شوونیستی و در مسلط ساختن آن بر تشکیلات و جنبش ملی – دمکراتیک ملت خود پرداخت، بسیار سنگین بود. بخش بزرگی از رهبران ملی آن با توطئه ای مشترک از طرف رژیم آدمخوار خمینی ربوده و ترور شدند و این نیز و جهت قدرت نمائی ظاهری خود در منطقه تورکمنصحرا بحساب ملت تورکمن و کانون و ستاد مرکزی شوراها، در مقابل حاکمیت اسلامی برای برخورداری از موقعیتی مناسب و پر قدرت در معاملات خود با رزیم برای بدست آوردن فعالیت قانونی سازمان خود در مرکز ایران، مستمسک لازم را برای حمله سرتاسری این رژیم به ملت تورکمن فراهم آورد و راه سرکوبی و نابودی تمامی دستاوردهای یکساله جنبش را هموار ساخت!ر
اما، آگاهی کامل به عمق این بهای پرداخت شده برای وابستگی به یک نیروی غیر از طرف کانون و با وجود رهبرانی تجربه پذیراز هر شکست و مستعد تبدیل هر ضربه به ملت خود به فرصتی برای طرح پخته ترخواست ملی آن در رهبری جنبش ملی – دمکراتیک تورکمنها، یعنی کانون و صداقت آنها با خویشتن خویش و با ملت خود و تلاش چندین ساله انها در راه یابی به علل شکست و ضعفها و کاستی های سیاسی و تشکیلاتی خود بالاخره ببار نشست و در دوران جنگ سرد و در شرایطی که هر حرکت مستقلی از دو قطب ایدئولوژیک آن، با برچسب ها و دشمنی های فراوان طرفداران و وابستگان به این قطبین مواجه میگردید، استقلال سیاسی، تشکیلاتی کانون را در اردیبهشت ماه سال 1365ف اعلام داشتند و بر خلاء تاریخی در عدم وجود یک سازمان مستقل در رهبری جنبش ملی – دمکراتیک ملت تورکمن، فائق آمدند.ر
اگر، ایجاد کانون در گرماگرم انقلاب بهمن در مقابله با یک رزیم انحصارگر و تمامیت گرای تئوکراتیک و شوونیستی، خود اقدامی تاریخی و بزرگ در جنبش ملت ما بوده است، ادامه راه جنبش در صف کانون و تقویت صفوف آن و رهایی آن از سلطه تشکیلاتی و ایدئولوژیکی یک جریان سوسیال – شوونیستی و احیای مضمون ملی – دمکراتیک آن ملهم از مضمون اصلی جنبش ملت توکمن و حراست از استقلال آن تا به امروز و بویژه در مرحله تغییر و تحولی بنیادین در سرنوشت بیش از نیمی از ملت ما در آنسوی مرزها، کم اهمیت تر ازبنیانگذاری آن نبوده است.ر
تا به امروز، دشمن هزار چهره ودوستان ناآگاه تلاش ورزیدند تا حریم مقدس کانون را بیالایند و در نهایت آنرا نابود سازند ودوستان ناآگاه سعی در ایجاد آلترناتیوی برای آن در جنبش ملی – دمکراتیک تورکمنها کردند و یا با محفل گرائی و تفرقه افکنی، سعی در محدود ساختن دامنه نفوذ کانون در میان روشنفکران و مبارزین تورکمن داشتند و یا با جعل نام آن سعی در بکارگیری کانون، بعنوان بخشی از تاریخ ملت تورکمن در جهت براورده ساختن مطامع فردی و شخصی خود کردند! اما، با وجود پرتجربه ترین مبارزینی که طی نزدیک به سه دهه مبارزه در صفوف کانون و در پیشاپیش مردم و تجربه انقلاب بزرگی چون انقلاب بهمن و پیکار جانانه در دو جنگ تحمیلی علیه نیروهای سروبگر رژیم اسلامی و نیز تجربه اعمال حاکمیت ورائی در منطقه و تجارب گرانقدری از مبارزه سیاسی و ایدئولوزیکی با جریانات سلطه گر سوسیال – شوونیستی و از سالها مهاجرت در کشورهای مختلف با نظامها و سیستم های گوناگون را دارند و با وجود توشه فکری اندوخته شده خود در سطحی بالا در سطح جنبشهای ملی در ایران، جای هیچگونه تردیدی باقی نمیگذارد که کانون سرافراز از آزمون تاریخی خود بیرون خواهد آمد و پیروزی از آن ملت ما خواهد بود!ر
ر26 بهمن 1386
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar