fredag, juni 01, 2007

نشخوارگران تفاله های دشمنان مان

ر(اشاره مختصری به گزارش سفر کنسول انگلیس جمیز ابوت
میان ترکمنها مندرج در سایت « تورکمن ایلیم»)ر

من نمیدانم چرا حتی برخی از تحصیل کردگان ما از شعور و آگاهی ملی بسیار نازلی برخوردارند؟ شعور ملی، حیثیت ملی، شرف و ناموس یک ملتی را تشکیل میدهد و تا وقتی این پتانسیل بالقوه در روح و روان موجود نباشد مجبور به نشخوار تفاله های دشمنان میشوی. این مسئله گاه- گاه در بین برخی از دانشجویان عزیز ترکمن ترکمنصحرا خود را نشان میدهد. مثال آخرین آن دانشجویی بنام لقمان است که با ارسال چرندیات یک جاسوس انگلیس بنام ابوت که توسط یک فارس بنام دکتر احمد سیف ترجمه شده به سایت "تورکمن ایلیم" خود و شعور ملی اش را به نمایش گذاشت وجای تعجب است که سایت تورکمن ایلیم نیز با درج این نوع حقارتهای ملی به این نوع طرز تفکر همرایی میکند.ر

دانشجوی گرامی لقمان (از ذکر اسم فامیلی اش خودداری شده)!ر

آیا نمی داند که در دوره ای که این جاسوس یهودی به سرزمین ما قدم نامیمون خویش را گذاشته رقابت شدیدی بین روس و انگلیس در بلعیدن سرزمین مقدس ما در جریان بوده؟ «بازی بزرگی» که منجر به اشغال سرزمین آباء و اجدادی ما شده و با بخون کشیدن ترکمنهای کنار دریای خزر بسال 1830، قتل عام یموتهای خیوه توسط ژنرال فون کاوفمان روسی بسال 1879 و سرانجام قتل عام ساکنین گوک دپه توسط لازاریان ارمنی و بعد ژنرال اسکوبلف روسی بسال 1881 و بخون غلطیدن بیش سی هزار ترکمن صفحه ننگینی در تاریخشان ثبت کردند. هنگامیکه روسها برای حمله به گؤک دپه آماده میشدند بریتانیا به تب و تاب افتاده نکند روسها افغانستان را از چنگشان در آورد به همین خاطرجاسوسان خویش نظیر ادموند اودونوان، کلنل ییت، جمیز بیلی فریزر و ابوت را یکی پس از دیگری به منطقه گسیل نمود. هدف آنها البته و صد البته کمک به ترکمنها در نبرد با روسها نبود. چرا که ما چندین بار شاهد مکاری و دودوزه بازی انگلیسها بودیم. آخرین مورد آن دورویی ژنرال ف. ماللسون در سال 1918 است که با وعده کمک به اوراز سردار و گنرال سیدمراد عوض بایف در نبرد علیه بلشویکها چگونه این بیچارگان را دم توپ بلشویکها قرار داده خود فلنگ را بستند. من برای جلوگیری از اطاله کلام به جزئیات همه آن وقایع نمی پردازم.ر

و اما در باره این گزارش کذایی!ر

جاسوس انگلیسی وقتی در کومیش دپه با ترکمنهای شیرمأد کؤتوک برخورد میکند کلماتی را به زبان می آورد که بیشبر از هر چیز شایسته خود و ایل و تبارش می باشد:ر
«در مجتمع گومش تپه... افراد این قبیله بنظر می آمد که بی ادب ترین و کثیف ترین آدمها...» مگر این جاسوس باادب، تمیز و محترم! یادش رفته که دولت فخیمه اش چه جنایاتی را علیه نزدیکترین خویشاوندانش یعنی اسکاتها کرده؟ مگر دانشجوی عزیز ما لقمان نمی داند که این جنگ کثیف آنها تا به امروز ادامه دارد. مگر انگلیسها خیلی خیلی تمیزتر و با ادبتر ما ترکمنها هستند؟ خدا را صد هزار بار شکر که در تاریخ ملت ما مانند انگلیسها و روسها قتل عام دیگر ملل وجود ندارد. جنایاتی که این با ادبان! انگلیسی در هندوستان و آفریقا کردند حد و حساب ندارد. نخست وزیر بریتانیا جناب تونی بیلأر همین یکی- دو ماه اخیر از اینکه آباء و اجدادشان با ربودن میلیونها آفریقایی بیچاره و فروختن آنها در بازار برده فروشی از آفریقایئان عذرخواهی کرد. این اروپایئان متمدن! جنایات خودکرده را بگردن دیگران می اندازند. یا فرانسویان چقدر در الجزایر و ویتنام آدم کشتند؟ امروزه شدند با ادبان، تمیزان و حافظان تمدن؟! سخن دراز است. اگر ترکمنهای کومیش دپه کثیف بودند آقای ابوت، چرا قوی بسیار لذیذ را از دست زن ترکمن کوفت فرمودید؟

جاسوس محترم ابوت بدفعات ترکمنها را دزد و راهزن معرفی میکند بدون اینکه به لشکرکشی حاکم استراباد و غارت ترکمنها اشاره ای بکند، بدون اینکه بیان کند که چگونه به بهانه جمع آوری مالیات ترکمنها را چپاول میکردند. ترکمنهایی که حاضر بودند بخاطر اسکان و استفاده از مراتع مالیات مربوطه را بپردازند. (آقای احمد مرادی خوب مطالعه کنید ترکمنها مالیات خویش را میپرداختند تا مورد تعقیب مأمورین مالیاتی حکومت قرار نگیرند- اشاره به مقاله اخیر ایشان در باره جنبش جمهوریخواهی ترکمنها) مالیاتی که یموت ها می پردازند به این قرار است که هر خانوار ترکمن یک طلای ترکمنی، یعنی سه قران می پردازد ولی بطور خیلی نامرتبی پرداخت می شود و حاکم هم هرچه که بتواند بگیرد را قبول می کند. بعضی وقت ها هم این مالیات به شکل اسب پرداخت می شود و هرچه که حاکم می گیرد معمولا درآمد شخصی اوست. (به نقل از ابوت)ر
یک تناقض دیگر از این جاسوس بشنوید:ر
عادت هایش هم خیلی تمیز ومرتب نیست ولی در سلوک و سخن گفتن شان خیلی رک گو و بی شیله پیله اند. حتی ایرانی ها هم می گویند که ترکمن ها به وعده خود عمل می کنند. (به نقل از ابوت)ر
اگر ترکمنها عادت تمیز مرتبی ندارند چگونه به وفای خویش عمل می کنند که حتی ایرانیها (بخوان فارسها) نیز با آنان اطمینان می کنند؟
اگرایشان زنده بودند باید پرسید آقای ابوت آیا در انگلستان شما در قرن 19 فقیران با ثروتمندان می توانستند در یکجا بنشینند؟ آیا لردهای انگلیسی به فقیران اجازه ورود به منازلشان را میدادند؟ این نوع دمکراسی ترکمنی را در ایام سیاحـتـتان در کجای ایران دیدید؟ مشت نمونه خروار:ر
من اغلب از این کارشان خوشم می آمد و البته گاه هم به شدت دلخور می شدم که این جماعت در عادات خویش خیلی مستقل اند. یعنی از همه طبقه، از فقیرترین تا کثیف ترین شان به آزادی تمام وارد چادر من می شدند.... در عرصه های زندگی زناشوئی، مردان از رقابت زنان در امان نیستند. (به نقل از ابوت)ر

تو خود بخوان حدیث فراوان زین مجمل

در سراسر متن نامهای ترکمنی به اشتباه ذکر شده که به چند نمونه آن می پردازم
کاراحان بجای قاراحان- زنگ محله بجای زنگی محله- ستلی خیلیج بایی بجای ساتلیق قلیچ بای- اگری جلی بجای اوغورجالی- گوجوک بجای قوجوق- غرورما بجای غارراوی- کرکه بجای قاقا/ کاکا- نورگولدی خان بجای نورگلدی حان-آناخلیج خان بجای آنناقلیچ حان- کارابابک بجای غارابأبک- ولی فاجار بجای ولی قاجار- سلخ بجای سالاق- اورسکوسچی بجای اورساقچی- حان یکماس بجای قانیوقماز- بدرک بجای بادراق- دز بجای داز- حان قیرما بجای غانگیرما- برجک خان بجای بورجاق حان- کاراکچی بجای غاراقچی- جاگگاتایی بجای چاغاتای- گوکلمان بجای گؤکلنگ- بیرام شالس بجای بایرامشالی....ر

به امید رشد و تعالی بیش از بیش شعور ملی مان

آقمیرات گورگنلی
کاندیدای علوم تاریخ
پراگ- جمهوری چک 31 مه 2007

Inga kommentarer: