fredag, april 13, 2007

در سوگ در گذشت آقای عبدی قولیف!ر

با کمال تأسف اطلاع یافتیم که آقای عبدی قولیف، رهبر اپوزیسیون دولت جمهوری تورکمنستان و وزیر امور خارجه سابق آن و از لیدرهای سیاسی مورد احترام تمامی تورکمنهای جهان در سن هفتاد و یک سالگی، در روز سه شنبه در بیمارستانی در کشور نروژ در گذشته اند!ر
مرحوم عبدی قولیف، اولین وزیر امور خارجه جمهوری تورکمنستان بدنبال اعلام استقلال آن از شوروی سابق بودند که تا آنموقعه با فعالیت چندین ساله خود در بالاترین مقامهای سفارتخانه ها و کنسولگریها اتحاد جماهیر شوروی در کشور های عربی، بعنوان یکی از زبده ترین دیپلمات تورکمن در شوروی و در خارج از آن شناخته شده بودند، ایشان بدلیل خوی مسالمت جویانه و با داشتن دید وسیع از دیپلماسی جهانی در آندوره از احترام ویژه ای در میان دولتهای کشورهای عربی برخوردار بودند. وی با تسلط کامل به چندین زبان زنده دنیا، اولین پایه گذار بنیان سیاست خارجی دولت نواستقلال جمهوری تورکمنستان بودند و در مجامع حقوق بین المللی و در میان رؤسای کشورهای مختلف، بعنوان دیپلماتی ورزیده و مبرز شناخته شده بودند.ر
اما، چنین شخصیتی بزرگ و با کاراکتر انساندوستانه و صلح جویانه و با اعتقاد عمیق به دمکراسی و آزادی، نمیتوانست فردی مطلوب برای کسی که میخواست دیکتاتوری فردی خود را بر تورکمنستان حاکم گرداند، باشد. در نتیجه، دیری نپائید که آقای عبدی قولیف در مقام وزیر امور خارجه به تقابل با نیازاف کشیده شد. مقابله ایندو در جمهوری تورکمنستان در آندوره، معنای بجز نبرد دمکراسی با استبداد نداشت که متأسفانه با توجه به مسلط شده بودن آقای نیازاف تا آنموقعه بر تمامی ارکان قدرت و جامعه و استحاله کردن بخشی از چهره های بنام اپوزیسیون از طریق تطمیع و با واگذاری پست های مهم دولتی به آنها در دولت و در جبهه خود و با وجود ضعف آگاهی بر حقوق دمکراتیک به ارث رسیده از زمان شوروی سابق، در میان مردم و ضعف سازماندهی و پراکندگی نیروهای دمکرات و روشنفکر جامعه تورکمن، دیکتاتوری فردی نیازاف با حذف آخرین مانع در مقابل خود و با مهاجرت اجباری آقای عبدی قولیف و همفکرانش به خارج از این جمهوری، کاملاً بر کشور مسلط گردید!ر
مرحوم عبدی قولیف، بعنوان رهبر اپوزیسیون دولت آقای نیازاف، سازماندهی و مبارزه علیه دیکتاتوری در جمهوری تورکمنستان را از خارج از این جمهوری ادامه داده و دراینراه دچار کینه ورزی و مصائب چندین از طرف مأمورین امنیتی نیازاف گردیدند. وی موفق گردید بزرگترین و تنها تظاهرات اعتراض علیه حاکمیت توتالیتر آقای نیازاف را در دوازدهم ایون سال 1995، در پایتخت این جمهوری را از خارج از کشور سازماندهی و هدایت بکنند که با برخورد سرکوبگرانه نیروهای امنیتی و انتظامی تورکمنستان به خشونت گرائیده و حداقل سیصد نفر از شرکت کنندگان در آن دستگیر و به شگنجه و زندانهای طویل المدت محکوم گردیده و تعدادی از آنها در زندان در زیر شکنجه بعد از ناقص العضو شدن آزاد و یکنفر از آنها (چاری) نیز در زندان کشته شد!ر
بعد از سرکوبی این جنبش اعتراضی، مبارزات آقای عبدی قولیف، عمدتاً به تلاش برای جلب توجه مجامع حقوقی بین المللی به سرکوبی حقوق بشر و حقوق شهروندی در تورکمنستان و برانگیختن فشار این مجامع به نقض آن از طرف آقای نیازاف، معطوف گردید. در سال 1998، وی با همراهی عده ای از فعالان حقوق بشر روسیه و خبرنگاران خبرگزاریهای مختلف در حالیکه آقای نیازاف برای ملاقات با کلینتون، رئیس جمهور آمریکا در نیویورک بسر میبردند، وارد عشق آباد گردید که در فرودگاه در همان لحظه ورود بهمراه همسر و نزدیکان خود بوسیله مأموران امنیتی نیازاف دستگیر گردیدند. اما، همان فعالیتهای وی در میان مجامع بین المللی و سران کشورهای غربی که باعث شناخته تر شدن هر چه بیشتر وی بعنوان یک شخصیت دمکرات و آزادیخواه شده بود، باعث گردید که آقای کلینتون، ملاقات خود با اقای نیازاف در واشنگتن را منوط و مشروط به ازادی بی قید و شرط آقی عبدی قولیف و همراهان وی بکنند. در نتیجه آقای عبدی قولیف بدستور نیازاف از نیویورک به مقامات امنیتی خود دو روز بعد از دستگیری از زندان آزاد گردیدند! اما، بعد از آزادی بخاطر سناریوی اجرا شده در چندین ملاقات با آقای عبدی قولیف از طرف سفیر روسیه در تورکمنستان با استفاده از روحیه مسالمت جویانه وی، مبنی بر احتمال آغاز خونریزی و جنگ داخلی در صورت امتناع وی از خروج از تورکمنستان، وی مجدداً تورکمنستان را ترک و به روسیه مهاجرت کرد! آقای عبدی قولیف بعده از این اقدام خود، بعنوان یک اشتباه سیاسی بزرگ خود، انتقاد کردند.ر
آقای عبدی قولیف تا آخرین لحظه حیات پر بار خود از مبارزه علیه استبداد و دیکتاتوری فردی نیازاف و برای برقراری دمکراسی و آزادی در کشور تورکمنستان باز نماده و در هنگام درگذشت نیازاف در بیست و ششم سال دوهزار و شش، یک بار دیگر درایت و متانت سیاسی خود را نشانداده و مردم را به آرامش و حفظ ثبات و استقلال تورکمنستان فرا خوانده و بصورت کاملاً مسالمت آمیزی کاندیدایی را از داخل کشور، جهت شرکت در مبارزات انتخاباتی برای پست ریاست جمهوری در اینکشور معرفی نمودند. اما کاندیدای مورد نظر وی و اپوزیسیون دولت نیازاف آقای نوربردی نورمحمدف از طرف مأمورین امنیتی جانشینان نیازاف بازداشت و بعد از چندین روز از زندان آزاد و از شرکت در انتخابات محروم گردید!ر
آقای عبدی قولیف که در هنگام مرگ در غربت، هفتاد و یک سال داشتند، وصیت کردند که پیکر وی درجمهوری تورکمنستان بخاک سپرده شود. چنین وصیتی را تاکنون سه نفر از وطنپرستان و مبارزان بنام تورکمن در خارج از این کشور به اطرافیان و دوستان خود بعمل آورده اند. اولین آنها، " اوراز سردار"، فرزند قهرمان جنگ " گؤگ دپه "، "دیقما سردار" در سالهای 1880 بود که فارغ التحصیل دانشکده جنگ از سنت پترزبورگ و از رهبران مبارزه با تسلط بلشویکها بر تورکمنستان شمالی بودند که از خاک تورکمنستان جنبوبی یا تورکمنصحرا چندین سال علیه حاکمیت آنها بر سرزمین خود مبارزه کرده بود. یاران وی که اعتقادی به جامه عمل پوشانیدن به وصیت رهبر خود از طریق مجاری قانونی تورکمنستان شوروی نداشتند، با پیاده روی شبانه در خاک تورکمنستان شمالی تا چهل کیلومتر، جسد وی را به منطقه زادگاه او به " بورمه " رسانیده و شبانه در کنار روستای " دشت" بر بالای تپه ای مشرف به آن بخاک سپرده اند و تا لحظه سقوط شوروی کسی این راز را بر دولت فاش نساخت و " اوراز سردار" تا به امروز در این محل آرمیده است!ر
دومین آنها "جونید خان"، رهبر مبارز تورکمنها علیه خان خیوه و روسیه تزاری و بلشویکها بوده است که بعد از چندین سال مبارزه درسال 1928، مجبور به مهاجرت با عده ای از سواران مسلح خود به تورکمنستان جنوبی و یا تورکمنصحرا وارد شدند و بعد از جنگ و گریزی سخ با ارتش رضاه شاه در خاک ایران برای خلع سلاح وی و همراهانش، به خاک افغانستان به میان تورکمنها عقب نشینی کرده و در آنجا هنگام مرگ وصیت کردند که وی را در خاک تورکمنستان شوروی بخاک بسپارند. اما حزب کمونیست تورکمنستان در آندوره از اجابت وصیت وی استنکاف ورزیده و چنین اجازه ای را به بازماندگان این قهرمان ملی تورکمنها ندادند! زیرا، آنها حتی از پیکربی جان وی بعنوان روح استقلال طلبی تورکمنها واهمه داشتند!ر
اکنون، مرحوم عبدی قولیف، بعنوان لیدر اپوزیسیون دمکراتیک دولت جمهوری تورکمنستان و از شخصیت های تاریخی و بزرگ ملت تورکمن، چنین وصیتی را از دولت تورکمنستان کرده اند. حال باید دید که جانشینان نیازاف با صحه صدر به بازماندگان وی اجازه خواهند داد که پیکر وی را که در زمان حیات او اجازه زندگی و فعالیت در سرزمین خود نداشته است، در میان ملت و خاک تورکمنستان که در طول حیاتش قلب وی برای همیشه برای آن می طپید، بیارآمد؟ و یا با ترس از پیکر بیجان وی بعنوان روح دمکراسی و آزادیخواهی تورکمنها، ننگی ابدی را نصیب خود خواهند کرد؟
2007-04-11 کانون فرهنگی - سیاسی خلق تورکمن

Inga kommentarer: