از نان و گلسرخ تا سپيده و رهايی
ه
8 مارس سال 1857 زنان كارگر صنايع نساجي شهر نيويورك در اعتراض به شرايط غيرانساني كار خود دست به راهپيمايي زدند. نصيب آن زنان دردمندِ شجاع جز ضرب و شتم پليس نبود، اما حركت قهرمانانهي آنان نقطهي عطفي شد، و در 8 مارس 1908 بار ديگر پانزدههزار زن كارگر ازجانگذشته را در نيويورك با شعار «نان و گلسرخ» و درخواست شرايط انسانيِ كار و زندگي به شورش واداشت، تا خاطرهي اين قهرماني نيرويي شود كه در 8 مارس 1917 هزاران زن گارگر معترض را به خيابانهاي سنپترزبورگ بكشاند و با پشتيباني مردان كارگر آغاز انقلابي سرنوشتساز را رقم زند؛ و اين نيرو تا امروز ادامه يابد كه زنان و مردان آزاده در سراسر جهان 8 مارس را به پاس نخستين حركت متشكلِ زنانِ برابريخواه گرامي بدارند.ه
هرچند حكومتهاي خودكامه هنوز گردهماييهاي اين روز را برنميتابند، سوداگران ميكوشند آن را با بستهبندي در زرورق جشنهاي پوشالي از محتواي واقعي خود تهي كنند، و زنستيزيِ نهفتهي ديرپا هنوز بسياري از مردمان را آگاه يا ناآگاه به ناديده انگاشتن آن واميدارد، 8 مارس همواره يادآور مبارزهي ديرينه و پر فراز و نشيب زنان در پي حقوق انساني خويش بوده است؛ و به گواه تاريخ، فرياد دادخواهي زنان نهتنها هرگز خاموش نشده كه از طلبِ عدالت اقتصادي و شعار نان و گلسرخ فراتر رفته و به خواستِ سپيده و رهايي رسيده است. امروز حتي در دورافتادهترين نقاط جهان صداهاي پنهانمانده و در گلو خفهشدهي زنان فريادي شده كه حقوق شايستهي انساني، برابري شغلي و آموزشي و سياسي، حق تعيين سرنوشت خويش، آزادي انتخاب، اختيار پوشش و مراودهي آزاد، و كنترلِ بدن خود را طلب ميكند.ه
در سرزمين ما نيز از ديرباز آزادهزناني زيستهاند كه نخواستند در چنبرهي ستم و تبعيض، از سر نوميدي، خود و زندگي خود را به آتش بسوزانند و تباه كنند. زناني كه به جرم تسليم نشدن به خودفريبيِ سنتهاي غلط تن به زندان و شكنجه و قتل و تجاوز دادند و بار «بدنامي» بر دوش كشيدند. زناني كه نماد آزادگي شدند تا زناني ديگر به احترام ياد و خاطرهي آنها فرياد رهايي سر دهند. زناني كه در سه دههي گذشته، جدا از قيدوبندها و تبعيضهاي عرفي و قومي و تعصبات خانوادگي، بيش از پيش فشار تهديد، اعدام و سنگسار را احساس كردند؛ بيش از پيش در چنگال قوانين نابرابر و ناعادلانهيي دست و پا زدند كه آنها را نه جنس دوم كه گاه هيچ شمرد؛ زناني كه ديده شدن چند تار مويشان به كابوسي جمعي بدل شد، و نظارت پليسيِ بدنشان- از پلك چشم تا ساق پا- هر روز به آنها يادآوري كرد كه جز شيء چيزي به شمار نميآيند؛ اما، اين همه را تاب آوردند و با وجود دردي كه در عمق جان خويش تجربه ميكردند پايداري نشان دادند؛ در جستوجوي روزنهيي به روشنايي گام به گام پيش رفتند و آگاهي دادند، تا آن جا كه درد مشترك خود را در پهنهيي گسترده فرياد زدند و با تحمل شكنجه و زندان و نثار بيهياهوي جان خويش چشم جهانيان را خيره كردند. زناني شجاع، جوياي زندگي در جامعهيي آزاد و سربلند، كه با پيشگامي در افشاي تجاوزجنسي در شكنجهگاهها و سلولهاي تاريك نهتنها تابوي ديرينهي پردهپوشيهاي مصلحتي را شكستند، كه پرده از چهرهي كريه و رفتار ددمنشانهي ستمكاران برگرفتند.ه
كانون نويسندگان ايران 8 مارس- روز جهاني زن- را به تمامي زنان جهان، بهويژه زنان مبارز و سختكوش ايراني، شادباش ميگويد و اميدوار است زنان و مردان آزادهي اين سرزمين از مبارزه با باورهاي ريشهدار مردسالاري در درون خويش و در عرصهي عمومي دست برندارند تا خواستِ آزادي و برابري به باوري همگاني تبديل شود و راه رسيدن به جامعهيي رها از تبعيض و فشار و سركوب را هموار سازد.ه
هرچند حكومتهاي خودكامه هنوز گردهماييهاي اين روز را برنميتابند، سوداگران ميكوشند آن را با بستهبندي در زرورق جشنهاي پوشالي از محتواي واقعي خود تهي كنند، و زنستيزيِ نهفتهي ديرپا هنوز بسياري از مردمان را آگاه يا ناآگاه به ناديده انگاشتن آن واميدارد، 8 مارس همواره يادآور مبارزهي ديرينه و پر فراز و نشيب زنان در پي حقوق انساني خويش بوده است؛ و به گواه تاريخ، فرياد دادخواهي زنان نهتنها هرگز خاموش نشده كه از طلبِ عدالت اقتصادي و شعار نان و گلسرخ فراتر رفته و به خواستِ سپيده و رهايي رسيده است. امروز حتي در دورافتادهترين نقاط جهان صداهاي پنهانمانده و در گلو خفهشدهي زنان فريادي شده كه حقوق شايستهي انساني، برابري شغلي و آموزشي و سياسي، حق تعيين سرنوشت خويش، آزادي انتخاب، اختيار پوشش و مراودهي آزاد، و كنترلِ بدن خود را طلب ميكند.ه
در سرزمين ما نيز از ديرباز آزادهزناني زيستهاند كه نخواستند در چنبرهي ستم و تبعيض، از سر نوميدي، خود و زندگي خود را به آتش بسوزانند و تباه كنند. زناني كه به جرم تسليم نشدن به خودفريبيِ سنتهاي غلط تن به زندان و شكنجه و قتل و تجاوز دادند و بار «بدنامي» بر دوش كشيدند. زناني كه نماد آزادگي شدند تا زناني ديگر به احترام ياد و خاطرهي آنها فرياد رهايي سر دهند. زناني كه در سه دههي گذشته، جدا از قيدوبندها و تبعيضهاي عرفي و قومي و تعصبات خانوادگي، بيش از پيش فشار تهديد، اعدام و سنگسار را احساس كردند؛ بيش از پيش در چنگال قوانين نابرابر و ناعادلانهيي دست و پا زدند كه آنها را نه جنس دوم كه گاه هيچ شمرد؛ زناني كه ديده شدن چند تار مويشان به كابوسي جمعي بدل شد، و نظارت پليسيِ بدنشان- از پلك چشم تا ساق پا- هر روز به آنها يادآوري كرد كه جز شيء چيزي به شمار نميآيند؛ اما، اين همه را تاب آوردند و با وجود دردي كه در عمق جان خويش تجربه ميكردند پايداري نشان دادند؛ در جستوجوي روزنهيي به روشنايي گام به گام پيش رفتند و آگاهي دادند، تا آن جا كه درد مشترك خود را در پهنهيي گسترده فرياد زدند و با تحمل شكنجه و زندان و نثار بيهياهوي جان خويش چشم جهانيان را خيره كردند. زناني شجاع، جوياي زندگي در جامعهيي آزاد و سربلند، كه با پيشگامي در افشاي تجاوزجنسي در شكنجهگاهها و سلولهاي تاريك نهتنها تابوي ديرينهي پردهپوشيهاي مصلحتي را شكستند، كه پرده از چهرهي كريه و رفتار ددمنشانهي ستمكاران برگرفتند.ه
كانون نويسندگان ايران 8 مارس- روز جهاني زن- را به تمامي زنان جهان، بهويژه زنان مبارز و سختكوش ايراني، شادباش ميگويد و اميدوار است زنان و مردان آزادهي اين سرزمين از مبارزه با باورهاي ريشهدار مردسالاري در درون خويش و در عرصهي عمومي دست برندارند تا خواستِ آزادي و برابري به باوري همگاني تبديل شود و راه رسيدن به جامعهيي رها از تبعيض و فشار و سركوب را هموار سازد.ه
كانون نويسندگان ايران
15 اسفند 1388
15 اسفند 1388
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar