måndag, april 05, 2010

چرا اينگونه شديم و هستيم؟
آلتاي گ
‏2010‏-04‏-05

حقيقتا ما تركمنها چه چيزي را چگونه مي خواهيم؟ يا اينكه ما هيچ چيزي را نميخواهيم و فقط اداي خواستن آن را در مياوريم؟ در دنيايي كه سياست به روال گذشته با يك تئوري و با يك سخن و با يك دشمن تعريف ميشد، ايا امروز نيز چنين است؟ ايا امروز ميتوانيم با دستهاي خالي و با روحيه اي مملو از حسادت، تنفر و توأم با انزجار ادعاي مبارزه براي دستيابي به حقوق ملتمان آنهم از نوع حقوق بشري آن داشته باشيم و تا آنجا كه توان سركوب و سر به نيست به ما اجازه ميدهد، بر سر همديگر بكوبيم و با شلاق انتقامجويي دلهاي خسته، مريض و دلسرد از سياست را تسكين بدهيم و بدتر از همه آنهمه دوستيها، مهربانيها و از خود گذشته گيهايمان در تاريخ زندگي كه روزي سرآغاز هر نوشته و هر مقالة جامعه شناسانه بود براي يك روز خوشي و لذت خودخواهي هايمان فدا بكنيم؟ تا كجا و چقدر ميخواهيم اينگونه تاريخ ملتمان را لكه دار و آيندة سياسي خودمان را البته اگر چيزي از آن باقي مانده باشد، تيره و تاريك بكنيم و افسوس را افسانة دلهاي شكسته و خالي از هر تعهد و رسالتي بسازيم؟ آيا ديگر بس نيست و يا اينكه هنوز هم كم آورده و مياوريم و براي همين هم براي رنجور كردن، تحقير كردن دوستان سابقمان هيچ فرصتي را از دست نمي دهيم و تا آنجا كه امكاناتي چون سايت و يا پالتالك كه آنهم معلوم نيست براي چه هدفي راه اندازي شده است، به قدرت نمايي و لشكر كشي بنام خوديها بكار بگيريم؟
آيا تا بحال در خلوت خود خودمان را در آينه نگاه كرده ايم و در خلوت با خودمان به صحبت نشسته ايم؟ درد ما چيست و كجاست؟ كدام مشكل و كدام مسئله اينگونه بين ما لاينحل و موجب بروز و رشد اينهمه دشمني و تنفر شده است؟ چه كسي بايد بگويد كه ديگر اينهمه جنگ و جدالهاي برخاسته از فرهنگ تحجر و عقب مانده بس است؟ ايا بمثال گذشته دنبال افراد و سازمانهايي همچون حزب توده و فدايي و ... بود؟ اگر جواب نه باشد چرا خودمان از پس خودمان كه يك مشت نيستيم نمي آييم و تازه منش هم باقي است دنبال رهبري يك ملت و حقوق آن هستيم! هنوز نميتوانيم چند ده نفر را با هم و در كنار هم جمع و ضرب بكنيم دنبال دنيايي از آرزوهاي بلند و پروازهاي بلند هستيم. غافل از آنكه بالهاي آنها را شكسته اند و آنهم خودمان شكسته ايم.
1
شايد برخيها بگويند اين درد تنها متعلق به تركمنها نيست و همة ملتها با اين درد دست به گربيان هستند. مگر ملاك ما يعني ملاك خوبي و زشتيها ديگران هستند و يا نرمها و ارزشهايي كه در رفتار و كردارهاي ما جا خشك كرده اند، ميباشند؟ آيا اين همان جواب بچه اي كه نمرة بد گرفته و پدرش از او مي پرسد كه چرا نمره اش اينجوري بد است و بچه جواب ميدهد كه دوستش تازه نمرة بدتر از او را گرفته است، نيست؟ چرا ما در مقايسه با رفتارهايمان به آن ملتي كه موفق و رشد يافته است مراجعه نمي كنيم؟
آيا ما واقعا احتياج به نيرو و يا افرادي غير از خودمان داريم آيا ما تا اين حد ضعيف و ناتوان از پاسخگويي به مسائل و مشكلات خودمان هستيم و يا نميخواهيم و يا عوامل ديگري در اين راه مانع و مشكل آفريني ميكنند؟ چرا برخي از سايتها حاضرند نوشتجات « دوستدارها » را بيشتر از نوشتجات برخي از تركمنها تبليغ و ترويج بكنند؟ آيا نوشتجات تركمنها تا اين حد ضعيف و از كفيت نازلي برخوردار ميباشند؟ اگر چنين باشند چرا برخي از آنها در برخي از سايتهاي معتبر برادران فارس ما درج و منتشر ميشوند ولي از طرف سايت تركمني سانسور و تحقير مي شود؟ اين چه وضعيتي است كه با ملت و مردم ما و بدتر از همه توسط خودمان صورت ميگيرد. آيا شايسته نيست كه تاريخ ما اينگونه رفتارهاي ناشايست و ناخوشايند را به نسل آينده منتقل بكند تا نسل آينده بسان ما با تاريخي ضد و نقيض روبرو نشوند؟
هر سال چندين بار از جنگهاي گؤك تپه و يا از افتخارات به حق شاعر و فقيه تركمنها يعني مختومقلي نوشته و يا سخنهاي بسياري انتشار مييابند. هر بار و در هر موردي به روسها، فارسها، انگليسها و غيره حمله ميشود كه ملت ما را اينچنين و آنچنين كرده اند. آيا آنچه كه ما ديروز و امروز با مردم خود و برخي از فرزندان آن كرده و ميكنيم قابل نقد و توبيخ نيستند؟ ولي مي بينيم كه قپه ها همچنان بردوشها آويزان مانده است و اگر هم سئوالي براي اين قپه به دوشها پيش بيايد سازمانها و ديگر نيروهاي غيرتركمن بهترين آدرس براي انحراف بحثهاي مطرح هستند.
اين ما هستيم و تنها ما. اين نه تنها بيرحمي و بي وقاهتي است كه با آدرس ديگران خودمان را توجيه بكنيم بلكه توهين به تاريخ و هويت فكري و خواستهاي به حقمان نيز هستند. خود را به خواب زدن و با ديدن خوابهاي خوش نميتوان از حقيتهاي موجودافسانة شيرين نوشت. سئوال اين است كه كجا مي توان اين چرخة باطل را متوقف ساخت ؟
‌بقول منتسكيو در مقدمة كتاب " روح القوانين "؛
"هنگامي‌ كه‌ روزگار باستان‌ را در نظر مي‌گرفتم‌ سعي‌ مي‌كردم‌ روح‌ آن‌ را جستجو نمايم‌ تا قضايايي‌ را كه‌ در حقيقت‌ مختلف‌اند، يكسان‌ نپندارم‌ و اختلاف‌ آنهايي‌ كه‌ ظاهرا يكسان‌ بنظر مي‌رسند، از نظر دور ندارم‌. من‌ اصول‌ را از طبيعت‌ اشياء و مسايل‌ استخراج‌ كرده‌ام‌ نه‌ از روي‌ وهم‌ و پندار خود. خيلي‌ از حقايق‌ وقتي‌ محسوس‌ خواهد شد كه‌ انسان‌ رشته‌ ارتباط‌ آنها را پيدا كند آنوقت‌ هر قدر در جزئيات‌ بيشتر فكر كند ثابت‌ بودن‌ اصول‌ را بهتر احساس‌ خواهد كرد"
1

و يا بقولي؛

آنكس كه بداند و بداند كه بداند
چرخ شرف از گنبد گردون بجهاند

آنكس كه بداند و نداند كه بداند
بيدارش نماييد ، بسی خفته نماند

آنكس كه نداند و بداند كه نداند
لنگان خرك خويش به مقصد برساند

آنكس كه نداند و نداند كه نداند
در جهل مركب ابدالدهر بماند

ضمن آنكه در روند فرآيندهاي جامعه چراهای بسیاری وجود دارند که باید در پی یافتن پاسخهای منطقی برای آنها برآیيم و به جای داوریهای شتابزده باید بیشتر تأمل کنيم و شايد منهم جزو آن دسته از كساني باشم كه شتابزده و بدون تأمل در پي يافتن آن حلقه اي باشم كه ما را به خانة بخت راهنمايي بكند.
1
اما بقول لشک کولاکوفسکي فيلسوف لهستاني که مي گويد:
1
«در جوامع گوناگون دو وضع موجود را همواره بايد به خاطر سپرد؛ يکي آنکه اگر نسل هاي جديد، در مقابل سنتي که از پدران شان به ارث برده اند، پي در پي شورش نمي کردند و سر به عصيان برنمي داشتند، ما امروز هنوز در غارها زندگي مي کرديم. دوم آنکه اگر روزي شورش و عصيان عليه سنت موروثي، همگاني و عام شود، جاي ما دوباره در غارها خواهد بود. پيروي از سنت و ايستادگي در برابر سنت به اندازه هم براي زندگي اجتماعي لازم و ضروري است. جامعه يي که پيروي از سنت در آن پرقدرت شود و بر تمام شئونات زندگي مسلط شود، محکوم به رکود و سکون است. از سوي ديگر، جامعه يي که شورش عليه سنت در آن همگاني شود، محکوم به نابودي است. جوامع همواره هم ايجاد کنندة ذهنيت سنت گرايانه و هم پديدآورنده روح عصيانگر عليه سنت بوده اند، هر دو ضروري است. اما فراموش نکنيم که اين دو هميشه فقط در تضاد و ناسازگاري و نه در ترکيب و آميزش، قادر به همزيستي با يکديگرند.»
1
در خاتمه نبايد فراموش نمود که ارزش هاي اجتماعي مدام در حال تغيير و تحول اند و همراه با دگرگوني اين ارزش ها درک ما از کارايي آنها و تصور ما از تاثيرگذاري آنها نيز به تدريج دگرگون مي شود، حال خواه اين ارزش ها منشاء ديني داشته باشند خواه منبعث از فرهنگ و آداب و رسوم جامعه باشند. حال بايد ديد كه منشاء ارزشهاي حاكم بر كردار و گفتارهاي ما منبعث از كدام عواملي هستند؟
در نتيجه نگاه را باید سیستمی نمود. چارچوب و سیستم باید به گونه ای طراحی و برنامه ریزی گردد که فرد یا افرادی نتوانند از آن براي اعمال تبعیض، تحقير، سانسور و حذف ديگران استفاده نمایند.
1

söndag, april 04, 2010


جنگ کراوات با عمامه در انتخابات اخیر عراق
آوریل 2 , 2010

انتخابات اخیر عراق را، نه میتوان در چهار چوب یک گزارش ژورنالیستی توضیح داد و از مضمون و بار عمیق جامعه شناختی سیاسی و روانی آن گذشت و نه میتوان با تحلیلی کلی، ظرافتهای تاکتیکی، عملیاتی و تعاملات و معادلات سیاسی بین احزاب و نیروهای سیاسی در این کشور را نادیده گرفت. اما میتوان گفت انتخابات اخیر عراق خود، هم محصول یک فرایند پولاریزاسیون( قطبی شدگی) سیاسی است و هم میرود تا به این پولاریزاسیون ابعادی سرنوشت ساز هم برای عراق و هم منطقه بدهد.1

افقی را که جهش بلوک علاوی ، با کسب 30% آراء در انتخابات پارلمانی اخیر به روی مردم عراق و منطقه گشوده است، برای استقرار یک نظام لیبرال دموکراتیک، سکولار، غیر قومگرا، افقی است واقعی و امید بخش هم برای خودِ عراق و هم برای همه نیروهای آزادی دوست منطقه. اولاً همینجا میتوان گفت اگر چنین چشم اندازی تحقق یابد و اگر عراق به اولین تجربه موفق دموکراسی مدرن درمنطقه تبدیل شود، میتوان گفت و نتیجه گرفت که سرنگونی رژیم صدام با استفاده از نیروی خارجی از توجیه سیاسی و تاریخی برخوردار گردیده است و بیش از هزینه های خود را پرداخته است.
1

علاوی رهبر بلوک العراقیه، در مصاحبه ائی با خبرنگار سی ان ان که لینک آن در ذیل آمده، میگوید، هدف ما عراقی مدرن، دموکرات، سکولار و مبراء ازفرقه گرائی و قوم گرائی است. هدف ما عراقی برخوردار از دولتی مقتدر و برخوردار از امنیتِ مبتنی بر اجماع ملی است که همه ی نیروهای سیاسی ازجمله و حتی کمونیست ها هم در آن شرکت خواهند داشت.
1

این اهداف چیزی جز موئلفه های بنیادین یک نظام مدرن نیست. اگر 30% آراء بلوک العراقیه را در متن کشمکش سیاسی در عراق پس از صدام ببینیم، و اگر رشد و بالیدن این بلوک را در متن نبردش با سکتاریسم و افراطگری و ابزارسازی مذهب و قومیت که البته منجر به ریزش نیروها ی خود گروه های فرقه گرا و قوم گرا خواهد شد ببینیم، و اگر افزایش چشم گیر آراء این بلوک را در محوری شدن و چیرگی یافتن گفتمان ملی گرائی و هنجار های سیاسی لیبرال دموکراسی بر تقسیم بندیهای مذهبی ببینیم، آنگاه به اهمیت دینامیسمِ آنچه بدان، فرارویی گفتمان لیبرال دموکراسی در عراق پس از صدام در فضا سیاسی اجتماعی میتوان نام داد، پی می بریم. براین جنبه های قابل اهمیت جامعه شناسانه ی سیاسی این را نیز باید افزود که بخش قابل ملاحظه ایی از آراء نوری المالکی بعنوان رقیب اصلی علاوی، مثل همه انتخابات های مشابه در کشور هایی با ساختار های پیش دموکراسی، ناشی از جاذبه و یا اتوریته دولتی و حکومتی است که با از دست دادن قدرت از دست میرود. با قطیعت میتوان گفت اگر همین امروز بعلت یک بحران سیاسی در این کشور تجدید انتخابات رخ دهد بلوک حاکم ـ بلوک ائتلاف قانونِ نوری المالکی ـ آراء بسیاری را به نفع بلوک رو به رشد علاوی از دست خواهد داد هر چند ممکن است جای این ریزش را با جذب آرای گروه حکیم و یا صدر پر کند.
1

چه علاوی بتواند و چه نتواند موئتلفین لازم را برای تشکیل دولت جمع کرده و پست نخست وزیری را بعهده بگیرد، روندی که آغاز شده است در اینجا متوقف نخواهد شد.
1

بلوکِ ائتلاف قانون نوری المالکی در یک گاز انبرِ انشقاق آمیز سیاسی قرار گرفته است. اگر برای تشکیل دولت بطرف گروهای فرقه گرای مذهبی برود چاره ای جز ادامه این راه و دور شدن از نیروها مدرن، سکولار و ملی گرا و غلطیدن به ورطه سیاست فرقه گرائی که از سوی حکومتگران در تهران تنظیم میشود ندارد و اگر تن به ائتلاف با علاوی بدهد باید سرمایه سیاسی بلوک خود را مصرف گفتمانی کند که در آن بومی و خانه زاد نیست. بلوک مالکی؛ باید تن به تصفیه ارتش و دستگاه ها امنیتی از نیروهای مظنون به همکاری با فرقه های شیعه های وابسته به ایران بدهد، باید دم و دستگاه کانونهای قدرتِ خارج از کنترل حکومت مرکزی را بر چیند، باید رابطه اش را با حکومتگران تهران بر اساس تقید اکید به منافع ملی عراق تنظیم کند و عراق، بعنوان بخشی از کشور های جامعه عرب، و نه کشوری اسلامی و…
1

فرادستی گرفتن گفتمان ملی و دموکراسی در رقابت انتخاباتی مبتنی بر مطالبات اجتماعی و سیاسی نیز به معنای حاشیه راندن فرقه گرائی و تقسیم بندیها فرقه گرایانه است که برای جمهوری اسلامی که سعی دارد با چیره کردن تعلقات دینی درعرصه سیاسی و دشمن سازیهای خود ساخته و پرداخته مرزها و جبهه بند یهای سیاسی مطلوب خود را به مردم عراق تحمیل کرده و جائی برای خود باز کند، و تنورغرب ستیزی و اسرائیل ستیزی را با هیزم دین و مذهب شعله ور نگاه دارد، شکستی استراتژیک و خرد کننده است.
1

عراق برای نخستین بار در طول تاریخ خود شاهد انتخاباتی بود که بجز خودِ رئیس دولت و آنهم در در حد قابل اغماض، کسی یا نهادی در صحت و درستی آن تردید نکرد و هیچ نظارت استصوابی هم بر آن فیلتر نگذارد مگر در مورد وابستگان درجه نخست رژیم صدام که روی آن هم اجماع ملی بود و نه استصواب فقاهتی. این انتخابات استثنائاً آزاد در یک کشور خاورمیانه ائی، خار زمختی بر چشم کودتا گران انتخاباتی حاکم بر میهن ما بود که به نظارت و حتی تقلب استصوابی هم بسنده نکردند و یک ضرب آرای ده ها میلیونی مردم را بنفع فردی سیکوپات و لومپن منش مصادره کردند. این خار، از چشم حکومتگران ما، تا کور کردن کامل آنان بیرون نخواهد رفت.
1

کافیست به نحوه و استیل مصاحبه علاوی با مخبر سی.ان.ان با کمی دقت نگاه کرده و به آن گوش کنیم و آنرا با اباطیل مرسوم رهبر و یا احمدی نژاد مقایسه کنیم تا بدانیم تفاوت ره از کجا تا به کجاست.
1

پیروزی علاوی در این انتخابات، حامل پیام دیگری نیز بود. پیام اینکه عراق در آینده بعنوان یک متحد استراتژیک مطمئن غرب و امریکا باقی خواهد ماند.
1

چندی پیش خبر گزاریها گزارش دادند که غرب بر آنست تا تولید نفت عراق را در آینده ائی نزدیک به دو برابر میزان فعلی برساند. وبا توجه به دسترسی عراق به آخرین تکنولوژی غرب در زمینه کشف، استخراج و انتقال نفت و گاز کاملاً عملی است. و این در حالی است که تحریم و قطعنامه پشت قطعنامه اقتصاد و صنعت نفت میهن ما را فلج کرده است.
1

همچنین چندی پیش رادیو کانال یک سوئد از سفر یک هیئت عالیرتبه اتحادیه اروپا برای بررسی سرمایه گذاریهای صنعتی به عراق خبر داد. گزارشگر رادیو سوئد با چند فرستاده سوئدی همراه هیئت مصاحبه کرد که همگی به فوق العاده بودن فضای مناسب سرمایه گذاری درعراق تأکید داشتند و اینکه سوئد نباید عقب بماند و فرصت را از دست بدهد. و این درحالیست که برای حکومت ما، حتی دوران مغازله چاوز، بشار اسد، چین و روسیه و حماس هم با احمدی نژاد و رهبر، بعلت ضعف و نفس تنگی مالی به پایان رسیده است.
1

در کوتاه مدت صحنه سیاسی عراق تحت تأثیر عدم پیروزی قطع یکی از بلوکها رقیب دوچار بی ثباتی خواهد شد ولی این بی ثباتی سیاسی، بلوکهای سکتاریستی و قوگرا را در تنگنا قرار داده و به ریزش آنان به نفع بلوک علاوی منجر خواهد شد و افق آینده را روشن تر کرده و به مردم عراق تجربه سیاست ورزی مدنی و مدرن را خواهد آموخت.
1

پیامد ها و پس لرزه های انتخابات عراق بسیار است، باید منتظر ماند و دید ولی با قطعیت میتوان گفت: یک عراق سکولار و برخوردار از دموکراسی در کنار نیروهای آزادیخواه میهن ما و در قله آن جنبش همیشه سبزمامیهنمان قرار دارد.
1

torsdag, mars 18, 2010


نوروز آیدیمی

Nowruz Aýdymy
.
Sawuldy gyşlar, saýrady guşlar
Gözüňiz aýdy dogan - gardaşlar.
.
Çalyň şadyýan, boluň şadyýan,
Toýdur, baýramdyr ili ýaşadýan.
.
Geldi Nowruzum, joşsun gowuzum,
Tirsege galsyn külli Oguzum.
.
Toýlar tutulsyn, atlar çapylsyn,
Juwan ýaşlaryň başy çatylsyn.
.
Açylsyn göwün, çözülsin düwün,
Sözi azaşan, ýaraşsyn bu gün.
.
Geldi nowruzum, joşsun gowuzum,
Tirsege galsyn Külli Oguzum.

Turkmen aidymyndan

söndag, mars 14, 2010

BEREZKIN R.B.

GÜRGEN
JÜLGESIINDE...


Dashkent, 1931

Ruscadan Terjime eden:
Akmyrat Gurgenli
Eyran Turkmenlerinin Medeni we Syyasy ojagynyn nesri
2010
ایلرکی تورکمنیستاندا 1920-نجی یئللاردا جمهوریت قورماق اوغروندا آلنیپ باریلان گؤرشلر بیلن باغلی اهلی فاکتلار هنیزه چنلی دولولیغینا حالق کؤپچولیگینه یتیریلمان گلیار. تورکمنیستانلی عالیم مرحوم همت آتایف بو بارادا غیمماتلی ایش تاییارلاپدی، اولاری کأمیللشدیرمک ماقصادی بیلن گورنوکلی روس تاریخچیسی بریوزکین نگ باریپ ایرکی دوورلرده یازان "گورگن جلگه سینده" دیین اثرینی تورکمنجأ ترجیمه ادیپ ایلکینجی گزک اونسونگیزه حودورله یأریس. بو سالداملی ایشی تاییارلان ایلدشیمیز آقمیرات گورگنلآ ساغبولسون آیدیاریس.


تورکمن حالقی نینگ مدنی- سیاسی اوجاغی
مارت
2010


(Bu yygyndy bir näce bölekde okyjylara yetirler.)


1924-nji yylda Ilerki Turkmenistanda Jemhuriyet gurmak ugrunda goresen
merdana arler: Osman ahunynn, Allayar hanyn, Nepes serdaryn... belent
hatyralaryna!



Tanyslyk ucin
Gadyrly okyjy!



Halkymyzyn yakyn taryhynda bolup gecen wakalar hakynda bizin yas osmerlerimiz oran az
bilyarler. Bu olaryn gunasi dal. Bir tarapdan diktator režimler halkymzyn milli taryhyndda bolan
galkynsly, buysancly pursatlary gizlemage synansyar, ayry tarapdan taryhy ymlmy bilyan
gyzyklanyan dostlarymyz bu mesela kem baha beryaler, bu bolsa isin ahmiytini artdyryar.
1924-nji yylda turkmenlerin jemhuriyet ugrundaky goresi hakynda barmak basyp sanardan
kop cesme yok. Mundan ozal pars diline terjıme edilen Bibi Rabiya Logasowanyn “Eyran
turkmenleri” (Tahran 1358) we merhum Hummat Atayewin “Eyran turkmenlerinin gozgalny”
(parsca 1996) eserlerde az-kande Osman ahunyn yolbascylygyndaky gozgalan hakynda
maglumat berildi.
Elinizdaki eserin awtory Beryozkin, sol dowrun gozgalanyna gatnasan gahrymanlar bilen
intervıw esasynda oz isini suratlandyrmaga synansypdyr, munun ustesine ol Eyrandaky
yagdaya gowy baha bermegı wakalary dogry analiz etmage synansypdyr.
Bu eser ilkinji gezek turkmenca terjime edilyar.
Eser gownunizden turar umydy bilen:


Akmyrat Gurgenli
Mart 2010


SOZBSAY(1)


kyjylara yetirilyan yoldas Berezkinin isi anyk materiyallar bilen doldurylandyr. Bu -bahasyna yetip bolmajak maglumatlardyr.
1924-26-njy yyllardaky turkmen gozgalany hakynda hatda sowet metbugatynyn
gazet-žurnallarynda hem makalalara dus gelmek bolanok. Onun sebabi: materiallaryn
gytcylygyndandyr. Pars metbugaty bir tarapdan, ynamdarlyk nukday nazaryndan, beyleki
tarapdan, senzuranyn yagdayy, hem-de halkaryn kop gozgalany yurdy aram-aram aljyranlyga
salmagy hasaplanyar.
Sonun ucinem Eyranda bolup gecen rewolusiyon tolgunslary owrenjek bolsan wakalary
gorenlerin we emigrantlaryn, yurda gelip-giden korrespontlerin aydanlary bilen onmaly bolyar.
Gozleyjilere dokumentler totanleyin dus gelyar.
Turkmenlerin gozgalany barada yoldas Berezkin seyle uly isi amala asyrdy. Yygnap bolunjak
materiallar bir-bir y ygnalypdyr. Yoldas Berezkinin cap eden maglumatlary anykma-anyk
gyzyklanma doredip, olar taryhcylar ucin bahasyna yetip bolmajak gymmatlykdyr. Yone yoldas
Berezkinin isi dine garalama, dine materiallaryn toplumy. Olarda getirilen faktlar geljekki
agtaryjylara cunnur yardam eder, esasanam, marksistik seljermelerde uly komek berer.
Berezkinin duypli yalnyslygy Eyranyn yarym koloniyal sowda kapitalyna
dusunmeyanligindedir. Berezkin Pars hokumetinde "komprador buržuaziyanyn" duryandygyny
tassyklayar. Bu dogrumydyr? Dowletin, "eziji synpyn guramacysydygyny, onumciligin
hokumdarydygyny, husytlygyn edil sowda yaly, onumcligi gul kimin ulanyandygyny her bir
marksistin bilmegi zerurdyr. E yran hokumetinin basynda feodallaryn oturandygyny, Reza sa
Pahlewinin diktatordygyny subut etmek gerekmidir! Pars hokumetinde feodallar otyrlar.
E yran- yrym kolonial yurt. Yolldas Berezkin oz isinde turkmenlerin rewolusiyon gozgalanyny
subut edyar. Ol turkmen gozgalanynyn rewolusiyon hasiyetde bolandygyny one suryar.
Redaksiyadan

*********************
(1)
Orta Aziya marksclik-Lenincilik Ylmy-Barlag Birlesigi edarasynyn yoldas Berezkinin ≪Gurgen
julgesinde≫ atly kitabyna yazan sozbasysyny SSSR-in dargamagy bilen oz guyjini yitirendigi
sebapli gysgaldylan gornusde terjime edildi.

söndag, mars 07, 2010

از نان و گل‌سرخ تا سپيده و رهايی
ه
8 مارس سال 1857 زنان كارگر صنايع نساجي شهر نيويورك در اعتراض به شرايط غيرانساني كار خود دست به راه‌پيمايي زدند. نصيب آن‌ زنان دردمندِ شجاع جز ضرب و شتم پليس نبود، اما حركت قهرمانانه‌ي آنان نقطه‌ي عطفي شد، و در 8 مارس 1908 بار ديگر پانزده‌هزار زن كارگر ازجان‌گذشته را در نيويورك با شعار «نان و گل‌سرخ» و درخواست شرايط انسانيِ كار و زندگي به شورش واداشت، تا خاطره‌ي اين قهرماني نيرويي شود كه در 8 مارس 1917 هزاران زن گارگر معترض را به خيابان‌هاي سن‌پترزبورگ بكشاند و با پشتيباني مردان كارگر آغاز انقلابي سرنوشت‌ساز را رقم زند؛ و اين نيرو تا امروز ادامه يابد كه زنان و مردان آزاده در سراسر جهان 8 مارس را به پاس نخستين حركت متشكلِ زنانِ برابري‌خواه گرامي بدارند.ه
هرچند حكومت‌هاي خودكامه‌ هنوز گردهمايي‌هاي اين روز را برنمي‌تابند، سوداگران مي‌كوشند آن را با بسته‌بندي در زرورق جشن‌هاي پوشالي از محتواي واقعي خود تهي كنند، و زن‌ستيزيِ نهفته‌ي ديرپا هنوز بسياري از مردمان را آگاه يا ناآگاه به ناديده انگاشتن آن وامي‌دارد، 8 مارس همواره يادآور مبارزه‌ي ديرينه و پر فراز و نشيب زنان در پي حقوق انساني خويش بوده است؛ و به گواه تاريخ، فرياد دادخواهي زنان نه‌تنها هرگز خاموش نشده كه از طلبِ عدالت اقتصادي و شعار نان و گل‌سرخ فراتر رفته و به خواستِ سپيده و رهايي رسيده است. امروز حتي در دورافتاده‌ترين نقاط جهان صداهاي پنهان‌مانده و در گلو خفه‌شده‌ي زنان فريادي شده‌ كه حقوق شايسته‌ي انساني، برابري‌ شغلي و آموزشي و سياسي، حق تعيين سرنوشت خويش، آزادي انتخاب، اختيار پوشش و مراوده‌ي آزاد، و كنترلِ بدن خود را طلب مي‌كند.ه
در سرزمين ما نيز از ديرباز آزاده‌زناني زيسته‌اند كه نخواستند در چنبره‌ي ستم و تبعيض، از سر نوميدي، خود و زندگي خود را به آتش بسوزانند و تباه كنند. زناني كه به جرم تسليم نشدن به خودفريبيِ سنت‌هاي غلط تن به زندان و شكنجه و قتل و تجاوز دادند و بار «بدنامي» بر دوش كشيدند. زناني كه نماد آزادگي شدند تا زناني ديگر به احترام ياد و خاطره‌ي آن‌ها فرياد رهايي سر دهند. زناني كه در سه دهه‌ي گذشته، جدا از قيدوبندها و تبعيض‌هاي عرفي و قومي و تعصبات خانوادگي، بيش از پيش فشار تهديد، اعدام و سنگسار را احساس كردند؛ بيش از پيش در چنگال قوانين نابرابر و ناعادلانه‌يي‌‌ دست و پا زدند كه آن‌ها را نه جنس دوم كه گاه هيچ ‌شمرد؛ زناني كه ديده شدن چند تار موي‌شان به كابوسي جمعي بدل شد، و نظارت پليسيِ بدن‌شان- از پلك چشم تا ساق پا- هر روز به آن‌ها يادآوري كرد كه جز شيء چيزي به شمار نمي‌آيند؛ اما، اين همه را تاب آوردند و با وجود دردي كه در عمق جان خويش تجربه مي‌كردند پايداري نشان دادند؛ در جست‌وجوي روزنه‌يي به روشنايي گام به گام پيش رفتند و آگاهي دادند، تا آن‌ جا كه درد مشترك خود را در پهنه‌يي گسترده فرياد زدند و با تحمل شكنجه و زندان و نثار بي‌هياهوي جان خويش چشم جهانيان را خيره كردند. زناني شجاع، جوياي زندگي در جامعه‌يي آزاد و سربلند، كه با پيشگامي در افشاي تجاوزجنسي در شكنجه‌گاه‌ها و سلول‌هاي تاريك نه‌تنها تابوي ديرينه‌ي پرده‌پوشي‌هاي مصلحتي را شكستند، كه پرده از چهره‌ي كريه و رفتار ددمنشانه‌ي ستم‌كاران برگرفتند.ه
كانون نويسندگان ايران 8 مارس- روز جهاني زن- را به تمامي زنان جهان، به‌ويژه زنان مبارز و سخت‌كوش ايراني، شادباش مي‌گويد و اميدوار است زنان و مردان آزاده‌‌ي اين سرزمين از مبارزه با باورهاي ريشه‌دار مردسالاري در درون خويش و در عرصه‌ي عمومي دست برندارند تا خواستِ آزادي و برابري به باوري همگاني تبديل شود و راه رسيدن به جامعه‌يي رها از تبعيض و فشار و سركوب را هموار سازد.ه


كانون نويسندگان ايران
15 اسفند 1388

onsdag, mars 03, 2010

حکم اعدام یکی از اعضای شورای مرکزی
.
انجمن اسلامی دانشگاه دامغان تایید شد

حکم اعدام محمدامین ولیان عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه دامغان تأیید شد. خبرنگار ندای سبز آزادی مطلع شده است که در پرونده این دانشجوی ۲۰ ساله محکوم به اعدام به سخنان آیت‌الله مکارم شیرازی در خصوص محارب بودن حرمت‌شکنان روز عاشورا استناد شده است و این سخنان به عنوان یک فتوای شرعی تلقی گشته و بر اساس آن حکم اعدام صادر گشته است و در دادگاه تجدید نظر تایید شده و هر لحظه امکان اجرای آن وجود دارد.ه

روز گذشته دادستانی انقلاب طی اطلاعیه‌ای تأیید حکم اعدام این جوان ۲۰ ساله در دادگاه تجدید نظر را اعلام کرد. محمدامین ولیان، عضو فعال انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه دامغان و ستاد انتخاباتی دانشجویی میرحسین موسوی در این شهر، برآمده از خانواده‌ای مذهبی و انقلابی است، همواره مواضعی در چارچوب قانون اتخاذ کرده است و هیچ‌گونه وابستگی فکری و تشکیلاتی به گروه‌های معاند نظام جمهوری اسلامی و تشکل‌های غیرقانونی ندارد و تنها با اتهام در دست داشتن سنگ در روز عاشورا بازداشت شده است.ه

ولیان فردی مذهبی، متدین و با مواضع اصلاح‌طلبانه است و صدور حکم اعدام برای او با استناد به یک عکس موجی از بهت و حیرت و نگرانی را در میان خانواده مذهبی و دوستان و آشنایان این دانشجوی خوش‌خلق و نجیب ایجاد کرده است.ه

ندای سبز آزادی در دهمین طرح هم‌صدایی از کلیه همراهان جنبش سبز و ایرانیان عدالت‌طلب دعوت می‌کند برای جلوگیری از اجرای حکم اعدام محمدامین ولیان و تسریع در آزادی او در حد توان خود بکوشند و از طرق ممکن قانونی و مسالمت‌آمیز احتمال اجرای این حکم را کاهش دهند. از میان اقدامات متعددی که امکان اجرای آن وجود دارد به طور خاص موارد زیر در اولویت است:ه

۱- عکس پروفایل خود در سایت فیس‌بوک و دیگر شبکه‌های اجتماعی مجازی را موقتاً به عکس محمدامین ولیان که در ابتدای این متن آمده است تغییر دهید.ه

۲- اگر صاحب رسانه یا وبلاگ هستید در پوشش خبری این فراخوان ما را یاری کنید و در اعتراض به اجرای حکم اعدام او بنویسید.ه

۳- اگر به آیت الله مکارم شیرازی و بیت ایشان دسترسی دارید وی را در جریان این فاجعه انسانی-اسلامیدر شرف وقوع قرار دهید و از ایشان و دیگر مراجع عظام تقلید بخواهید تا با اعلام موضع قاطع و به موقع از ریخته شدن خون جوانی بی‌گناه و متدین جلوگیری کنند تا آبروی مرجعیت شیعه افزون شود و خون این جوان نجیب به گردن ایشان و دستگاه قضایی نیافتد.ه

۴- اگر به هر یک از مقامات عالی قضایی و مسئولان عالی‌رتبه جمهوری اسلامی دسترسی دارید،‌ صدای دادخواهی خانواده ولیان و اعتراض به حق سبزها به اعدام این جوان بی‌گناه را به گوش آن‌ها برسانید و از آن‌ها بخواهید بکوشند این حکم ناعادلانه تغییر کند و محمدامین ولیان زودتر آزاد شود.ه

مظلومیت ولیان و عذاب وجدان دانشجوی بسیجی

گفتنی است چند روز پیش از بازداشت محمدامین ولیان شبنامه‌ای مبنی بر شركت او در تظاهرات اعتراض‌آمیز روز عاشورا در تهران توسط طیفی از دانشجویان افراطی وابسته به بسیج دانشجویی در دانشگاه پخش شد كه طی آن خواهان برخورد جدی نیروهای امنیتی و مسئولین دانشگاه با وی شده بودند. پس از انتشار این شبنامه محمدامین ولیان بازداشت و به تهران منتقل شد و در دادگاه متهمان روز عاشورا به محاربه و افساد فی‌الارض متهم گشت.ه

جالب اینجاست که مظلومیت او چنان آشکار بوده‌است که پس از محکومیت او به اعدام همان دانشجوی بسیجی که مطالب شبنامه را تنظیم و او را معرفی کرده دچار عذاب وجدان شده و برای درخواست لغو حکم اعدام او اقدام به گردآوری امضا از دانشجویان دانشگاه خود کرده است. ریاست دادگاه نمایشی محمدامین ولیان را قاضی صلواتی برعهده داشت و او را به محاربه، افساد في‌الارض، اجتماع و تبانی جهت انجام جرائم علیه امنیت كشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و توهین به مقامات ارشد نظام متهم کرد.ه

بنا به گزارش خبرگزاری ایسنا محمدامین ولیان در جلسه دادگاه خود گفت: «من وقتی در زندان بودم در تلویزیون دیدم كه سران بزرگ اصلاحات در این دادگاه ایستاده‌اند.» مطلبی که حاکی از تحت فشار قرار دادن وی و دادن اخبار دروغ و کذب توسط بازجویان به او است. گفتنی است در این دادگاه امین ولیان هیچ یک از اتهامات را نپذیرفت و حتی نماینده دادستان در پاسخ به ولیان و وکیل تسخیری وی که اتهام محاربه و افساد فی‌الارض را رد کردند، به طور غیرمستقیم از ایراد این اتهام به این فعال دانشجویی دانشگاه دامغان عقب‌نشینی کرد و گفت: «در باب محاربه اختلاف نظر زیادی وجود دارد كه این موضوع جای بررسی دارد و تصمیم با ریاست دادگاه است».ه

همچنین گفتنی است در این دادگاه در مورد بیانیه‌های انجمن اسلامی دانشگاه دامغان و دفتر تحکیم وحدت و همچنین برگزاری مناظره انتخاباتی بین مصطفی تاج‌زاده و اسماعیل گرامی مقدم به وی اتهاماتی وارد شد. ولیان در جریان دادگاه فقط پذیرفت که در تظاهرات برای دفاع از خود و به دلیل عصبانی ناشی از اقدامات وحشیانه نیروهای نظامی و لباس شخصی در سه مرحله سنگ پرتاب کرده است، اما این سنگ‌ها به کسی آسیب نزده است و از دادگاه خواست که بررسی کنند که چرا احساسات و نارضایتی او به این شکل بروز کرده است.ه

او همچنین اعلام کرد که در راهپیمایی‌ها شعار "مرگ بر دیکتاتور" سر داده است. محمدامین ولیان از روز بازداشتش تاکنون هیچ‌گونه ملاقاتی با خانواده و امکان انتخاب وکیل تعیینی و ملاقات با وی نداشته است و مستقیما از سلول انفرادی در بازداشتگاه‌های نامعلوم اطلاعات سپاه به دادگاه منتقل شده است. چندی پیش ارون رودز - سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران - در مورد محاکمه ولیان گفت: «قوه قضائیه با یک چنین محکومیت کاملا بی‌ربطی، زندگی و حیات سرشار از امید و آینده این جوان دانشجو را بی‌ارزش کرده است». ارون تاکید کرد: «حتی مهم‌تر از آن این است که این محاکمه معیارهای نظام قضایی در ایران را به خواری کشاند.ه
کدام محاربه؟

نظام قضایی در ایران باید مثل هر نظام قضایی دیگری از زندگی و حیات انسان‌ها حفاظت کند نه این‌که آن را به حراج بگذارد». عبدالفتاح سلطانی، وکیل برجسته حقوق بشر در تهران درباره شرایط اصلی ورود اتهام محاربه به یک فرد به کمپین بین‌المللی حقوق بشر گفت که شرط محاربه این است که فرد متهم باید حتما درگیر فعالیت مسلحانه باشد و کار مسلحانه انجام داده باشد. آقای سلطانی چنین توضیح داد که "در همه کتب فقهی این مطلب تصریح شده است. در مواد 86 و 89 قانون مجازات اسلامی ایران هم چند شرط برای آن گذاشته شده است از جمله این شروط تصریح شده آن است که گروهی تشکیل شده باشد که کار آن مبارزه مسلحانه باشد - یعنی خط مشی آن مسلحانه باشد- و در نهایت اگر کسی عضو این گروه مسلح یا هوادار آن باشد و اگر اقدام موثری در راستای اهداف آن گروه مسلح کند، به او محاربه می‌گویند. یعنی خودش حتما اقدام مسلحانه باید کرده باشد یا باید هوادار و یا عضو یک گروه مسلح باشد و در جهت آن گروه مسلح، حتما اقدامات موثری انجام داده باشد.ه

اگر این شروط محقق نشود، محاربه معنا ندارد." آقای سلطانی در باره این‌که آیا پرتاب سنگ در خیابان می‌تواند اتهام و حکم محاربه را به خود بگیرد، گفت: "قطعا نه. اگر فرد دستگیر شده هوادار و یا عضو یک گروه مسلح باشد یا در راستای آن گروه مسلح این کارها را بکند، می‌توانند در قالب محارب با او برخورد کنند. اگر یک فرد عادی باشد که به هر دلیل از جمله این‌که عصبانی شده یا تندروی کرده باشد و در حد این‌که شیشه شکانده باشد و یا تخریب کرده باشد و کسی را زخمی کرده باشد، می‌توان با او برخورد قانونی کرد، اما عمل او حکم محاربه ندارد". کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از رئیس قوه قضائیه درخواست کرده بود که در این مورد مداخله و ولیان را آزاد کند. همچنین این کمپین توصیه کرده بود که فورا گروهی مرکب از متخصصین مستقل حقوقی این پرونده را مورد بررسی قرار دهند؛ اما متاسفانه با تایید حکم اعدام وی به نظر می‌رسد که این درخواست‌ها اجرا نشده است.ه

ندای سبز آزادی امیدوار است با همراهی همراهان جنبش سبز با دهمین طرح هم‌صدایی سبز و اقدامات مسالمت‌آمیز و قانونی سبزها در اعتراض به صدور این حکم و شنیده شدن این درخواست‌ها توسط مقامات عالی قضایی این حکم غیرعادلانه، غیراسلامی و غیرقانونی تغییر کند و جان این جوان اخلاقی و پایبند به قانون حفظ شود. در صورت تحقق چنین هدف انسان‌دوستانه،‌ اخلاقی و خداپسندانه‌ای، یکایک ایرانیانی که ما را در اجرای این طرح همراهی کرده‌اند در نجات جان محمدامین ولیان که هر لحظه امکان اجرای حکم اعدامش وجود دارد شریک‌ خواهند بود.ه
ندای سبز آزادی

fredag, februari 26, 2010

برای خواندن مطلب به اینجا کلیک بکنید


گفت‌وگو با رحیم بندویی، از
.
فعالان «حزب مردم بلوچستان» در سوئد
.
«احتمال زد و بند در دستگیری عبدالمالک ریگی»
.
Radio Zamane

söndag, februari 21, 2010

Stalinçiligiñ ganly repressiýasynda
ýok edilen dilçi alym gerçek

Allaguly Garahanov
.
(1892-1938)

(Alymyñ atylyp öldürilmeginiñ 72 ýyllygyna hem-de halkara ene dili gününe bagyşlanýar)


Dilçi alym Allaguly Grahanow özüniñ neşir etdiren «Türkmen diliniñ gramatikasy», okuw maksatlary üçin ýazan ýa-da terjime eden beýleki gullanma eserleri, birnäçe makalalary hem-de guramaçylykly we praktiki işleri bilen türkmen dil ylmynyñ taryhynda öçmejek yz galdyrdy. Ýöne henize çenli onuñ käbir ylmy derñewlerinde, çap etdiren işlerinde öñe süren pikirlerine, anyk meseleler boýunça salgylanyp, diñe ady tutulyp geçilýär diýäýmasañ, A.Grahanowyñ ömri we ylmy döredüjiligi ýeterlik derejede öwrenilmän gelýär.

«Türkmen azatlygy» diýilýän «anti Sowet» guramanyñ agzasy hökmünde «feodal-milletçi» ideýalary wasp eden «klassiki şahyrlaryñ eserlerini halkyñ arasynda ýaýradandygy, hem-de partiýa we hökümet tarapyndan türkmen dili boýunça geçirilen refomlary böwet bolup saklandygy» üçin A.Garahanowa günä ýöñkelip, 1937-nji ýylyñ 20-nji sentýabrinde tussag edilýär. A.Grahanow «NKWD» niñ «üçliginiñ» (troýka sudunyñ) 1938-nji ýylynyñ 25-nji ýanwardaky karary bilen iñ ýokary jeza-atuwa- höküm edilýär, bu aýlyganç höküm şol ýylyñ 26-nji fewralynda Aşgabatda ýerine ýetirilýär.

Arhiw materiallarda tutalitar düzgüniñ sansyz pydalarynyñ, şol sanda Allaguly Grahanowyñ hem nirde jaýlanandygy hakynda maglumat ýok. Şondan 20 ýyldan köpräk wagt geçen soñ 1959-nji ýylyñ 4-nji dekabrinde Türkmenistanyñ ýokary sudunyñ jenaýat işleri boýunça sud topary tarapyndan A.Garahanowa garşy gozgalan jenaýat iş esassyz tapylyp ýatyrylýar we ol aklanýar, ýöne onuñ alym hökmünde ylymdaky hukugy doly dikeldilmeýär. Onuñ galdyran ylmy myrasyny we ömür ýoluny öwrenip, halk köpçüligine ýetirmek zerur hasaplanýar. Beýle edilende onuñ türkmen dil biliminiñ taryhyny öwrenmegine uly goşant boljagy ikujsyzdyr.

1892-nji ýylda Marynyñ töweregindäki Mülki bagşy obasynda eneden dogulan A.Garahanow ýaşka ýetim galyp, daýysy Oraz Çaryýewiñ maşgalasynda terbiýelenýär. A.Garahanow Mary töwereklerinde meşhur bolan Gadam ahunyñ elinde okaýar, soñra Buhara gidip, mederesäniñ talyby bolýar. Düýpli bilim almak maksady bilen Ufa şäherindäki Ýewropa tipli ýokary okuw jaýyna ýerleşýär. Häkimiýet Sowetleriñ eline geçen soñ Daşkentde Orta Aziya uniwersitetini tamamlap, ýokary bilim alýar we şol ýerdäki «İnpos»da işe başlaýar. Gaýgysyz Atabaýewiñ tabşyrygy bilen 1920-nji ýylda Maryda mugallym taýýarlamak boýunça ýokary kurslary açýar. Kurslary gutaranlar, mugallymçylyk etmek üçin mekdeplere, tehnikomlara we ýokary okuw jaýlaryna iberiliýär. Türkmenistan Ylymlar Akademiýasynyñ habarçy agzasy, Türkmenistanyñ halk ýazyjysy Hydyr Derýaýewiñ 20-nji ýyllarda özüni, A.Grahanowyñ Daşkende äkidip, “Türkmen İnposyna” okuwa ýerleşdirendigini, onuñ her tomusda Maryda we Türkmenistanyñ beýleki ýerlerinde bolup, zehinli ýaşlary gözläp tapyp, olary okuwa salmak üçin Daşkende äkidişiniñ, oglanlaryñ ata-enesinden aýrylyp, ýat şähere gitmejek bolup, otla münmän, münden soñam gaçyp galjak bolup, duruşlaryna ençeme gezek şaýat bolandygyny gürrüñ beripdi. Kommunistik Partiýanyñ agzasy bolan A.Grahanow, 1937-nji ýylda tussag edilen wagty “Mülki bagşy” obasynda doktorlyk punktiniñ (klinikanyñ) müdüri bolup işleýärdi. Şonda onuñ aýaly Jumasoltan bilen 8 ýaşly oguljemal, 6 ýaşly Enejan, 4 ýaşly Akjemal we 1 ýaşlyja Ogulhally atly dört sany gyzy yzynda galýar. Bize, häzirlikçe Allaguly Grahanowyñ ömrüne we maşgala durmuşyna degişli şu aýdylanlardan başga dokumental maglumatlary gola salmak başartmady.

Eýsem, medisina ugrunda bilim alan Allaguly Garahanow näme üçin dil bilimi bilen şeýle içgin gyzyklandyka? Munuñ özüne ýetesi sebäbi bar. 20-nji ýyllarda ýörite hünärli kadrlaryñ iññän azdygy sebäpli, türkmen diliniñ meseleleri bilen diñe bir dilçiler däl, eýsem başga kärdäki adamlar hem meşgullanypdyr. Şeýle adamlaryñ görnüklileriniñ biri hem A.Garahanow bolupdyr. Ol meşhur türkmen dilçileri, Muhammed Geldiýew hem-de Kümşaly Böriýew bilen bir hatarda 1922-nji ýylyñ aprilinde Daşkentde döredilip, türkmen dilini öwrenmegiñ we okatmagyñ şol döwür üçin wajyp meselelerini işlän ilkinji ylmy gurama bolan «Türkmen bilim komisýasynyñ» agzalygyna saýlanýar. Bu komisýada görnükli tatar dilçisi prof. Ebad Alparow hem işläpdir.

A.Garahanowyñ 1923-nji ýylda Daşkentde Türkmenistan hökümet neşriýaty tarapyndan daşbasma usulynda 5 müñ tiraž bilen neşir edilen «Ene dilimiz» atly 3-nji okuw ýyly üçin niýetlenen 71 sahypalyk kitabyna 1922-nji ýylyñ 24-nji oktiýabrynda ýazan sözbaşysy şeýle sözler bilen başlanýar:

«Bu “Ene dilimiz” atly kitapny ýazmakny üstüñe almakda bu dogruda özümni mutahasses (spesialist) hasaplap ýazmaga girişdim, belki başga bir höwesek kişi tapylmadygyndan ene dilimizde okuw kitabynyñ örän gereklidigini göz öñüe tutup, “taýak ýetýänçä-ýumruk” diýen ýaly, ýagşyrak ýazujylar tapylýança, oñşuk bolup durýar umudy bilen ýazdym.»

Çagalaryñ okamak endigini ösdürmek, düşünjesini artdyrmak üçin niýetlenen bu gollanmada, türkmen nakyllary, matallary, aýdymlary ertekileri, rowaýatlary, dürli gürrüñleri şeýle-de Magtymguly, Şeýdaýy, Kemine, Mollanepes, Mätäji, Körmolla, Hally, Duwan ýaly şahyrlaryñ, “Melike Delaram” dessanyndan goşgular tutuşlygyna ýa-da bölekleýin ýerleşdirlipdir.

Diliñ praktiki meseleleri, elip-biýi we orfografiýa meseleleri elmydama köpçüligiñ üns merkezinde durýar. Bu ugurlardan, Allaguly Garahanowyñ eden işleri az däl. Ol 1920-nji ýylyñ 1-nji ýarymynda türkmen dili üçin uly zähmete eýe bolan arap ýazuwny reformlaşdyrmak işine gös-göni gatnaşýar. Bu mesele-de özbaşdak bir gurama esaslandyrylýar, A.Garahanow oña ýolbaşçylyk edýär. Muña türkmen döwlet uniwersitetiniñ alymlary tarapyndan taýýarlanan «Häzirki zaman türkmen dili, Aşgabat 1960» diýen okuw kitabynyñ türkmen ýazuwynyñ taryhyndan gysgaça maglumat atly bölüminde getirlen maglumatlar hem güwä geçýär.

Allaguly Garahanow, terjimeçi hökmünde hem köp iş bitripdir. Ol Türkmenistanyñ Kommunist partiýasynyñ MK-niñ sekretarlaryndan Halmyrat Sähetmyrat bilen bilelikde ýazyjy Kuwalenko-niñ” «Syýasy döwlet» eserini türkmen diline terjime edip, 1923-nji ýylda Daşkentde neşir etdirýär. Şol eser 1925-nji ýylda Aşgabatda hem çap edilýär. Şeýle-de alym medisina we himiýa barasyndaky kitaplary hem türkmen diline terjime edipdir. Tussag astynda saklanýarka, sorag edilende beren jogaplaryndan çen tutsañ, A.Garahanowyñ türkmen diliniñ grammatikasy boýunça ýazan kitaby 1929-nji ýylda doly taýýar bolupdyr. Şol ýyl Aşgabatda M.Geldiýew bilen Ebad Alparowyñ «Türkmen diliniñ grammatikasy», Posselowskiniñ «Türkmen dili üçin rusça» kitaplary çapdan çykýar. İki ýyldan soñ A.Garahanowyñ morfologiýa bagyşlanan, möçberi 100 sahypa golaýlaýan «Türkmen diliniñ grammatikasy» diýen kitaby, merkezi «OGİZ» neşriýatynyñ Orta Aziya bölümi tarapyndan neşir edilip köpçülige ýetirilýär.

Alym hökmünde A.Garahanowyñ adyny türkmen dil biliminiñ taryhyna hemişelik girzen, bu işler soñky döwürlerde ýerine ýetiren derñewlerde ýokardakylar ýaly aýratynlyklary, şol sanda kemçilikleri geçilýän-de bolsa, onuñ türkmen diliniñ morfologiýasynyñ öwrenilşinde tutýan anyk orny, dilimiziñ gramatikasy hakynda taglymatynyñ ösüşine awtoryñ goşan goşandy entek doly kesgitlenenok. Geljekde A.Garahanowyñ ömür ýoly we ylmy döredüjiligi jikme-jik öwrenilip, onuñ bize galdyran myýrasyna obýektiw baha beriler diýip umyt edýäris. Ýokarda aýdylanlardan belli boluşy ýaly, ol muña hemme tarapdan doly mynasyp adam.

Akmyrat Gürgenli
Fewral 2010

-------------------------------

Peýdalan çeşmeler:
1.Myratgeldi Söýekow: 10 çynar. Aşgabat. 1993
2.Şol döwre degişli gazetler
3.Şahsy maglumatlar