onsdag, juli 22, 2009

بيانيه­ کانون نويسندگان ايران

به مناسبت نهمين سالگردِِ درگذشت


احمد شاملو

چند دريا اشك می‌بايد
تا در عزای اردو اردو مرده بگرييم؟
چه مايه نفرت لازم است
تا بر اين دوزخ دوزخ نابه‌ كاری‌ بشوريم؟



نُه سال از خواب ابدی شاعر بزرگ ما گذشت، اما شور و بيداری و اميد در ترانه­های رهائی او هم­چنان موج می­زند و شايد هيچ­گاه مانند امروز به ما نزديک نبوده است. شاملو، شاعر آزادی، شاعر آينه­ها و روياها، شاعر تعهد به انسان و بيزاری از وَهنی که بر تبار انسان می­رود، حضور انسان را بر آفاق روشنِ آگاهی و رهائی، حياتی جاودانی بخشيد. او بود که در دشوارگذرترين گريوه­ها و گردنه­های خطرخيزْ مردمان را صلا در داد:ر
من درد مشترکم، مرا فرياد کن!
ر
احمد شاملو در سراسر زندگی پُرفراز و نشيب خود هرگز در برابر ستم­کاران و دشمنان آزادی، نه سکوت را برتابيد، نه سرسپردگی را، نه گردن خم کردن در برابر نواله­ی ناگزير را. شعر بلند او، «شعری که زندگی است»، جز در ستايش آزادی نبود و هيچ­گاه برای خاموشی و فراموشی سروده نشد.
ر
او از هنگام سرودن مرغ دريا در 1326 تا واپسين شعرش در 1378، در همه حال، در زندان و شهر و خانه، با كلامي جادوئي آميزه‌اي غرورآفرين از عشق، دادخواهي، آزادگي و مردم‌دوستي سر داد. شگفتا كه در آخرين قطعه‌ي آخرين شعرِ به‌چاپ‌رسيده‌اش گفته است: «آن‌گاه دانستم / كه مرگ / پايان نيست.» و شگفت‌تر آن كه در نخستين سروده‌اش آورده ‌است كه «خاموش باش، مرغ! دمي بگذار/ امواج سرگردان شده بر آب/ كاين خفتگان مرده/ مگر روزی/ فريادشان برآورد از خاك.»
ر
شاملو در كنار سرودن شعر، با دفاعِ عملي از آزادي بيان از طريق انتشار نشرياتی چون خوشه و كتاب‌جمعه از پيشتازان ترويج فرهنگ و ادبيات پيشرو بود. کلام و کردار آزادی‌خواهانه­ی او که به‌حق سرمشق و منشِ نسل پُر اميدِ امروز ماست، ما را جز به راه مبارزه برای تحکيم و گسترشِ آزادی بيان و انديشه نمی­خواند.
ر
کانون نويسندگان ايران بر اين باور است که گرچه ممکن است چندگاهی آزادی در بندِ حنجره­ی خاموشِ روزگار قادر به خواندن نباشد، بی­گمان پرندگان قفس­شکن­اش ... سرانجام آسمانِ چشم به‌ راه خود را باز خواهند يافت- چنان که روزگار ما گواه آن است.
ر
در نُهمين سالگرد درگذشت شاعر بزرگ ايران و جهان، در دوم مرداد 1388 همراه با ديگر دوستداران شاملو در ساعت پنج عصر بر مزارش گرد می­آييم و یاد جاويدش را گرامی می­داريم.
ر


کانون نويسندگان ايران
30/5/88

Inga kommentarer: