onsdag, juli 23, 2008

اؤلـۆم غالیم داواسی
v
«ربودن یا نبودن، مسئله این است.ر»
(ویلیام شکسپیر)

مختصری درباب افاضات جناب آقای کاکا ش

در شرایطی که رژیم فاشیستی- شوونیستی ج. اسلامی با شدت تمام بر نابودی تدریجی ملت ما اصرار میورزد و حتی نیمچه اصطلاح کذائی دوره پهلوی که در آن نام «تورکمن» بر سرزمین ما اطلاق میشد را نیز اینان به «گلستان» تبدیل کردند، آیا شایسته و روانیست که ما نیز به «ایلرکی تورکمنیستان/ تورکمنیستان جنوبی» بودن سرزمین مان مصر باشیم. آیا ما نباید با تمام وجودمان فریاد بزنیم که هیچ رژیم ظالم و دیکتاتوری نمی تواند نام «تورکمن» را از این سرزمین آبا و اجدادی مان که بیش از ورود آریایئان کوچ رو از فلات هندوستان، در این مکان ساکن بودند- که قدمت سنگ مزارهای «خالدنبی» و دیوار «قیزیل آلان» آنرا ثابت میکند، بزداید، چرا که فرزندان هوشیار این ملت اجازه نخواهند داد. تاریخ گواه آن است. بیان و طرح این مسئله که این درد اصلی مرحله کنونی جنبش ملی ماست، اهمیت تاریخی دارد. فراموشی هویت ملی بلیه ایست که امروزه گریبانگیر جنبش ملی گشته و روشنفکران تورکمن کمتر به نقش تخریبی آن اشاره می کنند و یا از بالکل از آن بی خبرند و جنابعالی نیز اشاره فرمویدید که در حال حاضر مسئله اصلی جنبش ما تغییر نام تورکمنصحرا به تورکمنیستان نیست. آقای کاکا! هست، درد اصلی ما هینجا نهفته است. ما از فلان جنبش آفریقایی و لاتین آمریکایی، از چه گوارا و نلسون ماندلا بیشتر می دانیم تا جنبش عثمان آخون ها، آنناگلدی عاج ها، از سیدی ها و گوروغلی ها. اگر ما خشت اول جنبش ملی مان را که همانا تثبیت نام سرزمین مان و هویت ملی مان است را کج بنا نهیم، تا ثریا رود، این دیوار کج خواهد بود.ر

ما در دفاع از سرزمین تحت اشغالمان از هر راه و چاره ای، از ایجاد تشکل های فرهنگی، از آکسیونهای اعتراضی جلوی پارلمان کشورهای اروپایی، از افشاگری در مجالس اروپایی، از تظاهرات خیابانی... استفاده کرده و می کنیم. ولی جنابعالی آنرا بخاطر کمیت افراد شرکت کننده خواستید آنرا کم رنگ جلوه دهید.
ر

اشاره کردید که طرح پرچم مشکل اصلی نیست. ما کی گفتیم که درد اصلی ملت ما نبود پرچمش است. ما می گوئیم طرح و ارائه پرچم پیشنهادی یکی از اشکال مبارزه ملی برای افشاگری رژیمی که سعی در محو هویت ملی ما دارد می باشد. ما با رژیمی طرف هستیم که تمام هم و غم خود را در فارسیزه کردن نام سرزمینمان، نام شهرها و روستاهایمان حتی نام فرزاندانمان صرف میکند، روبرو هستیم. پافشاری بر اطلاق «تورکمنیستان جنوبی» بر سرزمینمان، طراحی پرچم و ... بخشی از جنبش اعتراضی ما علیه این رژیم شیعی- شوونیستی است. ما در هر آکسیونی با افتخار از سمبل ها و نهادهای ملی و تاریخی مان استفاده کردیم و خواهیم کرد. چرا که امروزه برای ملت تورکمن در تورکمنیستان جنوبی مسئله «بودن یا نبودن» مطرح است. در حالیکه برخی از وب لاگ نویسان متعهد تورکمن در داخل به تلاش رژیم در راستای فراموشانیدن نام تورکمن اشاره می کنند، جای تعجب است که جنابعالی به اهمیت مسئله کم بها می دهید.
ر

فرمودید:
« براي ما تركمنها كسي تئوريسيون و نظريه پرداز و يا سازمانگري متحوربراي باز كردن اين گره ها و مسائل اجتماعي نخواهد فرستاد».ر

آقای کاکا! ما « عطای اینان را به لقایشان بخشیدیم». "کل اگر طبیب بودی سر خود دوا میکردی". ما بخوبی از نتیجه صدور تئوریسین ها برای مبارزین آگاهی. خوب میدانیم که این جریان موجب چه بلائی شد، موجب چه فاجعه ای شد. درد جانکاه از دست دادن شهدای عزیزمان هنوز برتن و روح ما سنگینی میکند. بنابراین این خودماست که چاره ساز درد خودمان باشیم بقول معروف «یتیم اوغلان اؤز گؤبه گینی اؤزی کسر»( کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من). ما از خیر این چنین تئوریسن های صادراتی گذشتیم، شر مرسانند. مگر اینکه هنوز هم باشند عده ای از ما که به وجود چنین موجودات صادراتی باورشان را از دست نداده باشند. (ضمنا متحور را به صورت متهور می نویسند)
ر

مرقوم فرمودید:
« لازمه روشن شدن مسائل گرهي جنبش، ايجاد فضاي بحث و گفتمان سالم ميباشد».ر

درست گفتید ولی آقای کاکا! منصف باشید، کدام گروه و جریان سیاسی تورکمنی- بغیراز کانون فرهنگی سیاسی اساسنامه خویش را تنظیم و آنرا برای مطالعه و بحث و گنگش به دیگران فرستاد؟ چرا آنهایی که هر از گاهی دم از بحث و فحص میزنند یکبار نظر خویش را در باره اساسنامه کانون بیان نکردند؟ در آن مانیفست ما به بیشترین و کلی ترین مسائل ملی ملت مان در سرزمین تحت اشغال تورکمنیستان جنوبی پرداختیم، از فدرالیسم گرفته تا حقوق ساکنین ملل گوناگون در این واحد جغرافیائی. ولی کو آقای ک.ش دیالوگ، کو گفتمان؟ هرکسی ساز خود را میزند و بس. اصلا، غیر کانون فرهنگی سیاسی که گروه تأثیر گذار، گروهی که از بطن مبارزات خونین ملت ما گذشته بقول معروف «حالقینگ اودی بیلن گیریپ، کۆلی بیلن چیقان»، از گروه منسجم و پرسابقه سیاسی تورکمنی دیگری می توانید خبر دهید. اساسا برای برخی اتحاد، مسئله اصلی و ضرورت دوران کنونی جنبش ما نیست، فقط بعضی از این آقایان از پراکندگی که علت اصلی و سبب ساز همه مشکلات ماست، گله و شکایت می کنند. اگر واقعا دوستان خارج نشین سیاسی ما که تعدادشان به بیش از چند ده نیز نمی رسد، تفرقه را علت اصلی تمامی مصائب ملی ارزیابی میکنند، حداقل می توانستند و می بایستی در راستای تشکیل حزب ملی تورکمن قدمی بردارند.
ر

در بخشی از مقاله تان به بوجود آمدن فضای ناسالم در بین گروههای سیاسی اشاره کردید.ر

به حق که موجد این جریانات مخرب، هم رژیمهای دیکتاتور و هم گروههای سیاسی که بویی از سیل عظیم حرکت بسوی دمکراسی و پلورالیسم در جهان متمدن نبردند، است. متأسفانه فضای ناسالم و میکرب تهمت و افترا آنچنان اطراف جنبش ما را گرفته که بوی گند آن از دور محسوس است. بعنوان مثال برخی براحتی به طرف مقابل انگ جاسوس بودن را میزنند ولی اگر در یک محکمه عادلانه از آنها اثبات ادعایشان را بخواهند در خواهند ماند. می گویند فعلا شخصیت طرف را خراب کنیم، بعد ببینیم. بقول معروف «دگسه بأش، دگمه سه اون بأش». در دنیایی که ما زندگی می کنیم، در جامعه غرب، آیا شما یک سیاستمدار اروپائی را سراغ دارید که حریفش را بدون مدرک و ادله به جاسوسی برای کشوری دیگر و یا سازمانی متهم کند؟ می دانید که اگر وی نتواند ادعایش را ثابت کند سر از زندان در آورده مجبور به پرداخت جریمه کلان میشود. بنده با این فکرتان درباره وجود فضای ناسالم سیاسی در تخریب شخصیت رقیب موافقم ولی برای علاج این بیماری کودکانه و گاها چپ روانه چاره ای اندیشید. که به نظر بنده بهترین علاج این بیماری بازگشت به خویشتن ملی و فراگیری فرهنگ غنی و هومانیست تورکمنی است. شما بدرستی صورت مسئله را مطرح کردید ولی از پاسخ دادن و حل مسئله، راهی غیرمنطقی ارائه نمودید که در ذیل اشاره خواهم کرد.
ر
در اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره شده که هر انسانی حق دارد وطن خویش را ترک کند و آزادانه به وطن خویش برگردد. برپایه همین اصل جهانی حقوق بشر است که ما فعالین سیاسی تورکمن نیز حق آنرا داریم آزادانه ولی سرافراز به کشورمان برگردیم. آیا صرف دیدار از ایران به هر بهایی شایسته یک مبارز سیاسی است. آیا رژیم ج. اسلامی حداقل همانند پاکستان اجازه آنرا می دهد که رهبران احزاب مخالفش آزادانه به کشور بیایند؟ آیا تروریستهایی که دستشان بخون بوتوها آغشته گشته محصول همین ج. اسلامی نیست؟ آیا صرف بازگشتن و شهید شدن کارساز است؟ از آن گذشته در عصر تکنولوژی و اینترنت اخبار داخل به صور گوناگون به خارج درز میکند و احتیاجی به ریسک هایی پیشنهادی جنابعالی نیست.
ر
افراد و سازمانهایی که به آرمانهای مقدس ملی ملت مان معتقدند از هر راهی که می توانند و برایشان ممکن است در افشاگری جنایات ج. اسلامی فعالیت کرده و می کنند. اگر دیروز برای رهایی از تار عنکبوتی و چنگال سازمانهای سراسری- بویژه اکثریتی ها مبارزه می شد، اگر دیروز مبارزین جنبش ملی ما با نشر، نشریاتی همچون «تورکمنیستان» که هر شماره و حتی صفحه آن با هزار خون جگر خوردن منتشر میشد، استقلال خویش را به منصه ظهور میرساندند، امروزه مبارزین متحد در صف "کانون» با استفاده از تکنولوژی زمانه، با تنویر افکار هوطنانمان برای آینده ای درخشان گامهای بلند و قطعی برمی دارند.
ر

آقای ک. ش انصاف بدهید مقالات سیاسی، اجتماعی، تاریخی و ادبی ... که از سوی کانون فرهنگی سیاسی تهیه میشود و هرکدام شعله فروزانی برای تنویر افکار جوانانمان ما می باشد و یکایک آن نشتری بر قلب پوسیده رژیم ج. اسلامی است چقدر در افشاگری حقایق و روشن ساختن تاریخ جنبش مان مؤثر است. مقالاتی که درج آن در مطبوعات رژیم مساوی است با امضاء مرگ.
ر
آقای کاکا ش! معلول ها ما را وادار به گلایه می کند، ما باید بدنبال علل بدبختی های عارض بر جنبش ملی مان باشیم.
ر

به امید پیروزی مبارزات ملی ملت تورکمن در تورکمنیستان جنوبی

آقمیرات گورگنلی
۲۲/ جولای/ ۲۰۰۸

Inga kommentarer: