امسال نیز با بهمن و بهمنیان!ر
ر
بیست و دوم بهمنماه سال 1357، برابربا بیست و نهمین سال بقدرت رسیدن روحانیت شیعه تشنه قدرت و ثروت در ایران است. آنها توانستند بالاخره بعد از قرنها تلاش مذبوحانه، ایدئولوژی منحط و ضد انسانی را که بر اساس خرافه پرستی، جهل و شریعت که چیزی بجز آداب و سنن قومی اعراب و یهودیان بدوی نیست، با پشت کردن و دوری جستن از دینی که برای تعادل و مسالمت جویی و خوشبختی انسانها بعنوان اشرف مخلوقات بنا شده است، بر حیات اجتماعی و سیاسی مردم ایران تحمیل نمایند.ر
روحانیت شیعه اگر در مقاطعی به شراکت در قدرت حاکم با توجه به تناسب قوا و رعایت اوضاع و احوال روز، بدون آنکه دست بالا را در آن داشته باشد تن در داده است، اما هیچگاه هدف قبضه کامل قدرت سیاسی را فراموش نکرده و تمامی تلاشهای خود را در این راستا تنظیم کرده است. در سر آغاز عروج صفویان به قدرت، مرتجعینی چون "محقق ثانی"، با تعلیمات خاص خود از "امام" واز رهبر شیعیان تصویری بوجود میآورد که دیگر هیچ نسبتی با انسان نداشت و برای اولین بار در فضای خفقان آور عصبیت دینی و خرافه پرستی و عقب ماندگی قرون وسطایی جامعه، تز "ولایت فقیه" را با استفاده بعدی از تصویر سازی عوامفریبانه خود در جامعه عنوان ساخت که با آرزوهای روحانیت شیعه و سیاست خاندان صفوی، بعنوان پیشوای دینی و هم سلطان، مطابقت کامل داشت و ظهور " روحانیت شیعه" در جوار سلطنت و در تقابل با قدرت ایل سالاران شریک سلطنت، چون قزل باشها را توجیه میکرد. اما، نهاد روحانیت شیعه که بتدریج به تناسب ضعف سلسله صفویان برآن تسلط یافته بود، با سقوط این سلسله و بهمراه آن بشدت اسیب دید و خانواده های روحانیت شیعه که طی دویست سال زنجیرواردر هم تنیده شده بودند، از پایتخت صفویان، اصفهان به سرزمینهای امن و بویژه ه عراق عرب روی آوردند و شهرهای مذهبی این سرزمین را به کانونی نوین برای قدرت یابی مجدد خود، در ایران درآوردند.ر
تا اینکه در دوره سلطنت آقا محمدخان قاجار وی بر خلاف نادر به نهاد روحانی روی آورد و با "نجف" که به کانون روحانیت سیعه مبدل شده بود ارتباط برقار کرد. اما با ظهمر دشمن خارجی در ایران چون روسیه، نقش نهاد روحانیت در حکومت قاجار هر چه بیشتر افزایش یافت زیرا، پایه سیاست داخلی حکومت قاجارها از آغاز جنگ ده ساله بر جلب حمایت و مشارکت روحانیون در بسیج نیروی انسانی و مالی علیه روسیه قرار داشت. پس از شکست سنگین حکومت قاجارها از روسیه تزاری که روحانیت شیعه در آغاز این جنگ و با صدور فتاوی و اعلام جهادها نقشی اساسی در آن داشت، بتدریج صف خود را از حکومت جدا و فصاحت خود وگنا این شکست را تماماً متوجه حاکمیت ساخته و به تحکیم مبانی قدرت خود روی آورده و به توسعه و ترویج ولایت خود پرداخت. در این دوره برای اولین بار از طرف "حاج ملا احمد نراقی"، مبانی "ولایت فقیه" تدوین و به مبحث اصلی آموزشهای "حوزه های علمیه" درآمده و مقام فقیهان شیعه امامی را فراتر از شاه مستبد قرار داده و حقوق آنها را به امر و نهی و اداره امور مشخص و اجتماعی شیعیان گسترش داد!ر
در تمامی دوران حکومت قاجارها، آغشتگی روحانیت شیعه به فساد دولتی و اشتهای سیری ناپذیر آنها در گردآوری ثروت و جاه طلبی آنها برای تسخیر قدرت بجایی میرسد که ملاک اعتبار ونفوذ مجتهدان شیعه بستگی به میزان ثروت اندوزی آنها میگردد. همین خصلت عمومی اساسی آنها باعث میگردد که در دوره جنگهای مستعمراتی امپراطوری انگلستان با ایران، مورد استفاده انگلستان قرار بگیرند و آنها را در خدمت پیشبرد سیاست استعماری این امپراطوری قرار میدهد. رشوه هایی که در آندوره از طرف انگلستان به روحانیت شیعه پرداخت میشد، معروف به "موقوفات هند" بود که تنها میزان دو موقوفه آن بنام "موقوفه صوبه" و موقوفه "پول زندیه" به دوازده هزار روپیه بالغ میگردید که با نظارت کنسولگری انگلیس در کاظمین و کربلا مابین ده نفر از علمای طراز اول شیعه تقسیم میگردید و جنگ و جدالی که بین روحانیت شیعه برای دریافت سهم هر چه بیشترازاین "موقوفات هند" در آندوره رخ داده بود، بخشی از تاریخ سیاه آنها را تشکیل میدهد!ر
بالاخره روحانیت تشنه به قدرت شیعه، بعد از افت و خیزهای فراوان و با تبلیغ ترویج خرافی ترین جنبه مذهب و دین و با فریب توده های میلیونی متکی و معتقد به دین و خدا، با توسل به بیگانه و جنایت های بزرگی چون به آتش کشیدن سینما رکس آبادان و با هزینه کردن جان و مال مردم، توانست سر بزنگاه و در یک چرخش تاریخی بزرگ ایران، حاکمیتی را که قرن ها برای آن تلاش کرده بود، در اواخر دهه هفتاد قرن بیستم، برخلاف روند حرکت جهان و در ضدیت با آن، بدست بیآورد!ر
نتیجه این تلاش صدها ساله، امروزه چیزی بیش از رژیم جمهوری اسلامی نیست که همچون بهمن عظیم در بهمنماه بر سر مردم ایران و منطقه فرود آمده و جامعه ای را به عزا نشانیده و کشوری را به فلاکت و منطقه ای را به بحران کشانیده است. این بهمنیان تا مادامیکه مخالفین وی در ایران تا حد یک اپوزیسیون رشد نکرده اند و بر پراکندگی خود که در اصل عجز آنان است فائق نیامده اند باز به عمر نکبتبارخود ادامه خواهند داد. آنها باز نیز با رانت سرشار نفتی به اسلامیزه کردن آمرانه کل حیات اجتماعی و شخصی مردم و به استحاله ملتهای تشکیل دهنده موزائیکی بنام کشور ایران ادامه خواهند داد تا جامعه سرکوب و مثله شده و بی هویتی را تا ابد به صلابه بکشانند و آنرا مبدل به ماتمکده و اشکستان روضه خوانان و مرثیه خوانان مرگ نیستی بکنند!ر
بیست و دوم بهمنماه سال 1357، برابربا بیست و نهمین سال بقدرت رسیدن روحانیت شیعه تشنه قدرت و ثروت در ایران است. آنها توانستند بالاخره بعد از قرنها تلاش مذبوحانه، ایدئولوژی منحط و ضد انسانی را که بر اساس خرافه پرستی، جهل و شریعت که چیزی بجز آداب و سنن قومی اعراب و یهودیان بدوی نیست، با پشت کردن و دوری جستن از دینی که برای تعادل و مسالمت جویی و خوشبختی انسانها بعنوان اشرف مخلوقات بنا شده است، بر حیات اجتماعی و سیاسی مردم ایران تحمیل نمایند.ر
روحانیت شیعه اگر در مقاطعی به شراکت در قدرت حاکم با توجه به تناسب قوا و رعایت اوضاع و احوال روز، بدون آنکه دست بالا را در آن داشته باشد تن در داده است، اما هیچگاه هدف قبضه کامل قدرت سیاسی را فراموش نکرده و تمامی تلاشهای خود را در این راستا تنظیم کرده است. در سر آغاز عروج صفویان به قدرت، مرتجعینی چون "محقق ثانی"، با تعلیمات خاص خود از "امام" واز رهبر شیعیان تصویری بوجود میآورد که دیگر هیچ نسبتی با انسان نداشت و برای اولین بار در فضای خفقان آور عصبیت دینی و خرافه پرستی و عقب ماندگی قرون وسطایی جامعه، تز "ولایت فقیه" را با استفاده بعدی از تصویر سازی عوامفریبانه خود در جامعه عنوان ساخت که با آرزوهای روحانیت شیعه و سیاست خاندان صفوی، بعنوان پیشوای دینی و هم سلطان، مطابقت کامل داشت و ظهور " روحانیت شیعه" در جوار سلطنت و در تقابل با قدرت ایل سالاران شریک سلطنت، چون قزل باشها را توجیه میکرد. اما، نهاد روحانیت شیعه که بتدریج به تناسب ضعف سلسله صفویان برآن تسلط یافته بود، با سقوط این سلسله و بهمراه آن بشدت اسیب دید و خانواده های روحانیت شیعه که طی دویست سال زنجیرواردر هم تنیده شده بودند، از پایتخت صفویان، اصفهان به سرزمینهای امن و بویژه ه عراق عرب روی آوردند و شهرهای مذهبی این سرزمین را به کانونی نوین برای قدرت یابی مجدد خود، در ایران درآوردند.ر
تا اینکه در دوره سلطنت آقا محمدخان قاجار وی بر خلاف نادر به نهاد روحانی روی آورد و با "نجف" که به کانون روحانیت سیعه مبدل شده بود ارتباط برقار کرد. اما با ظهمر دشمن خارجی در ایران چون روسیه، نقش نهاد روحانیت در حکومت قاجار هر چه بیشتر افزایش یافت زیرا، پایه سیاست داخلی حکومت قاجارها از آغاز جنگ ده ساله بر جلب حمایت و مشارکت روحانیون در بسیج نیروی انسانی و مالی علیه روسیه قرار داشت. پس از شکست سنگین حکومت قاجارها از روسیه تزاری که روحانیت شیعه در آغاز این جنگ و با صدور فتاوی و اعلام جهادها نقشی اساسی در آن داشت، بتدریج صف خود را از حکومت جدا و فصاحت خود وگنا این شکست را تماماً متوجه حاکمیت ساخته و به تحکیم مبانی قدرت خود روی آورده و به توسعه و ترویج ولایت خود پرداخت. در این دوره برای اولین بار از طرف "حاج ملا احمد نراقی"، مبانی "ولایت فقیه" تدوین و به مبحث اصلی آموزشهای "حوزه های علمیه" درآمده و مقام فقیهان شیعه امامی را فراتر از شاه مستبد قرار داده و حقوق آنها را به امر و نهی و اداره امور مشخص و اجتماعی شیعیان گسترش داد!ر
در تمامی دوران حکومت قاجارها، آغشتگی روحانیت شیعه به فساد دولتی و اشتهای سیری ناپذیر آنها در گردآوری ثروت و جاه طلبی آنها برای تسخیر قدرت بجایی میرسد که ملاک اعتبار ونفوذ مجتهدان شیعه بستگی به میزان ثروت اندوزی آنها میگردد. همین خصلت عمومی اساسی آنها باعث میگردد که در دوره جنگهای مستعمراتی امپراطوری انگلستان با ایران، مورد استفاده انگلستان قرار بگیرند و آنها را در خدمت پیشبرد سیاست استعماری این امپراطوری قرار میدهد. رشوه هایی که در آندوره از طرف انگلستان به روحانیت شیعه پرداخت میشد، معروف به "موقوفات هند" بود که تنها میزان دو موقوفه آن بنام "موقوفه صوبه" و موقوفه "پول زندیه" به دوازده هزار روپیه بالغ میگردید که با نظارت کنسولگری انگلیس در کاظمین و کربلا مابین ده نفر از علمای طراز اول شیعه تقسیم میگردید و جنگ و جدالی که بین روحانیت شیعه برای دریافت سهم هر چه بیشترازاین "موقوفات هند" در آندوره رخ داده بود، بخشی از تاریخ سیاه آنها را تشکیل میدهد!ر
بالاخره روحانیت تشنه به قدرت شیعه، بعد از افت و خیزهای فراوان و با تبلیغ ترویج خرافی ترین جنبه مذهب و دین و با فریب توده های میلیونی متکی و معتقد به دین و خدا، با توسل به بیگانه و جنایت های بزرگی چون به آتش کشیدن سینما رکس آبادان و با هزینه کردن جان و مال مردم، توانست سر بزنگاه و در یک چرخش تاریخی بزرگ ایران، حاکمیتی را که قرن ها برای آن تلاش کرده بود، در اواخر دهه هفتاد قرن بیستم، برخلاف روند حرکت جهان و در ضدیت با آن، بدست بیآورد!ر
نتیجه این تلاش صدها ساله، امروزه چیزی بیش از رژیم جمهوری اسلامی نیست که همچون بهمن عظیم در بهمنماه بر سر مردم ایران و منطقه فرود آمده و جامعه ای را به عزا نشانیده و کشوری را به فلاکت و منطقه ای را به بحران کشانیده است. این بهمنیان تا مادامیکه مخالفین وی در ایران تا حد یک اپوزیسیون رشد نکرده اند و بر پراکندگی خود که در اصل عجز آنان است فائق نیامده اند باز به عمر نکبتبارخود ادامه خواهند داد. آنها باز نیز با رانت سرشار نفتی به اسلامیزه کردن آمرانه کل حیات اجتماعی و شخصی مردم و به استحاله ملتهای تشکیل دهنده موزائیکی بنام کشور ایران ادامه خواهند داد تا جامعه سرکوب و مثله شده و بی هویتی را تا ابد به صلابه بکشانند و آنرا مبدل به ماتمکده و اشکستان روضه خوانان و مرثیه خوانان مرگ نیستی بکنند!ر
کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن
ر25 بهمن 1386
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar