fredag, juni 08, 2007

نتایج حذف ژنرال رجئپوف از قدرت در تورکمنستان
ر

در سالهای پایانی دوره دبیر اولی آقای غافورف در حزب کمونیست تورکمنستان، سازمان امنیت این جمهوری بدنبال دریافت نامه هایی مبنی بر ترور وی از طرف اشخاصی نامعلوم، تصمیم به تشدید حفاظت از وی و ایجاد تله های امنیتی در اطراف دبیر اول وقت در حزب، جهت بدام انداختن عاملین ترور احتمالی او میگیرند. اما، بعد از مدتی متوجه میگردند که این تهدیدها چیزی جز شانتاژ برای ایجاد واهمه در دستگاه حزب کمونیست نبوده است! که از اینرو، آنها تله های امنیتی را از طرف دبیر اول حزب بر می چینند و بجای آن برای اولین بار در تاریخ این جمهوری تصمیم به ایجاد گارد محافظ برای دبیر اول حزب که تا آنموقعه بی سابقه بوده است، گرفته میشود.ر
این اقدام امنیتی جدید در این جمهوری، سرآغاز طلوع ستاره بخت عضو ساده و متوسط الاستعداد سازمان امنیت این جمهوری، آقای آقمئراد رجئپوف بود که از سال 1982 در غربی ترین نقطه این جمهوری و بدور از پایتخت در شهر چلکن در شعبه امنیتی این سازمان مشغول بکار بوده است. ولی بعد از ارتقاء به محافظ شخصی آقای غافوروف، با استعدادی که درخوش خدمتی ودر جلب رضایت رؤسای امنیتی خوددر سازمان امنیت این جمهوری داشت، به نزدیکترین فرد دبیر اول وقت حزب کمونیست تبدیل شده و با مهمترین مقامات دولتی و حزبی در این جمهوری روابط خاصی بدلیل ایفای نقش واسطه گری بین آنها با دبیر اول حزب برقرار سازد. وی که بدلیل نقش حفاظتی ویژه خود، در تمامی سفرهای دبیر اول حزب تورکمنستان به مسکو همراه او بوده است، در مرکز نیز توانست برای خود پشتوانه هایی قوی در میان سران ک.گ.ب و افراد با نفوذ در اطراف پولیت بوروی حزب کمونیست، فراهم بکند. درست همین روابط در داخل و همین حمایت ها در مسکو بود که وی را یاری داد که بدنبال برکناری آقای غافوروف و انتصاب آقای نیازاف به جانشینی وی نیز، پست مهم خود را کماکان تا فروپاشی شوروی در کنار آخرین دبیر اول حزب، حفظ نماید!ر
با اتکاء بر همین پشتوانه و خصایل و استعدادی چون، بیرحمی، موذیگری، بی پرنسیپی و استعداد شگرف در تملق گویی و چاپلوسی در مقابل قدرت برتر از خود، ابراز وفاداری بی حد و حصر به دبیر اول حزب کمونیست و عدم رعایت هیچگونه نرمهای اخلاقی در تسویه حساب با رقبای احتمالی دبیران اول در داخل دستگاه دولتی و حزبی و در تدارک و انجام توطئه ها و پاپوشهای زیرکانه و پنهانی علیه نیروهای دمکرات و مترقی جهت بی حیثیت ساختن و حتی نابودی آنها در سطح این جمهوری و مشام تیز وی در تشخیص موقعیتی برای بهره برداری فردی برای آینده خود بود که در زمان استقلال این جمهوری، او را در کنار نیازاف و برله دمکراسی و نیروهای اپوزیسیون در داخل و خارج از دستگاه حکومتی قرار داد!ر
آقمئراد رجئپوف، اهرم پنهانی و مخوف نیازاف در قلع و قمع مخالفین وی در مبارزه بر سر قدرت و در مبارزه دمکراسی نوپا، علیه دیکتاتوری فردی و از بنیانگذاران و حافظان نظم استبدادی در بحبوحه استقلال این جمهوری بود. به یمن همین خدمات بی شائبه و خصایل ضد بشری و غیر اخلاقی خود بود که نیازاف سریعاً وی را بدنبال اعلام استقلال و تحکیم حاکمیت فردی خود، به درجه ژنرالی ارتقاء داده و وی بتدریج به مرد شماره دو این جمهوری تبدیل گردید. دیگر کسی بدون موافقت و یا بدون اجازه وی به نیازاف و یا به قدرت نمیتوانست دسترسی بیابد. تمامی وزرا و مقامات امنیتی و انتظامی و حتی اعضای کابینه وزرا که تماماً با مشورت و رأی موافق وی انتصاب و حتی اعضا ی کابینه وزرا که تماماً با مشورت و رأی موافق وی انتصاب میشدند، میبایست بشدت رعایت وی را میکردند. زیرا، وی میتوانست بدون هرگونه ملاحظه اخلاقی، توطئه ای علیه آنها چیده و با گزارشات خلاف واقع و دروغین به نیازاف آنها را یکروزه از ارج قدرت به ورطه ذلت بکشاند. همانگونه که بارها آنرا به اثبات رسانیده بود!ر
وی در میان شهروندان و مقامات دولتی، هیچگونه مشاور و یا رابطه ای شخصی و یا دوستانه نداشت و مشاوران امنیتی وی از میان افسران امنیتی بازنشسته و یا متخصصین امنیتی که از اسرائیل، اوکرائین، روسیه و ترکیه که به استخدام گروه امنیتی وی درآمده اند، بودند و مشاوران سیاسی و مالی وی نیز همان مشاوران اصلی نیازاف مانند، ژادان، خاراموف و ویکتورو... که همگی یهودی و از زمان شوروی سابق حلقه اصلی مشاورین نیازاف بودند، بود! ژنرال رجئپوف یک نیروی زبده سه هزار نفری و مجهز به آخرین تکنیکهای نظامی و جاسوسی و مستقیماً تحت فرمان خود وی و در پوشش گارد حفاظت ریاست جمهوری در اختیار داشت. علاوه برآن، مسئولیت مستقیم نظارت و هدایت وزارتخانه ها و ارگانهای امنیتی، انتظامی و نظامی و حتی وزارت حقوق را نیز برعهده داشت و از بزرگترین خدمات وی به نیازاف به تله انداختن دشمن سرسخت وی، یعنی باریس شیخ مرادف، خبرنگار سابق روزنامه پراودا ( در اصل یکی از رابطین مالی و سیاسی شعبه روابط بین المللی حزب کمونیست شوروی با رهبران جنبشهای رهایی بخش در آفریقا و آسیا) و وزیر امور خارجه جمهوری تورکمنستان، با نمایش مضحک یک توطئه ساختگی برای ترور نیازاف و با دستگیری و به بند کشانیدن شصت و چهار نفر از مخالفین احتمالی وی با مستمسک قرار دادن این ترور ساختگی بوده است!ر
با مرگ نیازاف، ژنرال آقمئراد رجئپوف، عملاً به مرد شماره یک تورکمنستان تبدیل گردید و وی دیگر به نیازافی که خواب آسوده را از چشمان همه، حتی از ژنرال پر قدرتی مانند خود وی نیز سلب کرده بود، احتیاجی نداشت، بلکه به کاریکاتوری از وی برای جانشینی او نیاز داشت. خود وی نیز نمیتوانست عبای دیکتاتوری را که تنها برای هیکل نیازاف دوخته شده بود بر دوش بکشد. زیرا، او عادت داشت که قدرت را بدون هر گونه تعهد و مسئولیتی در قبال جامعه و اطرافیانش و حتی علیه آنها از پشت صحنه در دست داشته باشد. علاوه برآن، بدست گرفتن قدرت بصورت مستقیم در دست خود آنرا در اذعان عمومی، چه در داخل و چه در خارج از کشور به کودتای یک نظامی پر قدرت تعبیر میکرد که نمیتوانست حتی مشروعیت ظاهری یک جانشینی دمکراتیک از طریق یک انتخابات تحت کنترل و هدایت شده از بالا را نیز برای وی فراهم آورد!ر
بنابراین وی و مشاوران یهودی الاصل او، با دستگیری رئیس مجلس نیازاف که طبق قانون اساسی اینکشور بعد از مرگ رئیس جمهور جانشین قانونی وی بود، بدلیل اینکه فرد مناسبی برای اجرای برنامه های آنها نبود، قربانقلی بردی مخمدف را که تا آنموقعه با تبعیت بی چون و چرای خود از آنها و بویژه از شخص نیازاف و با دور نگه داشتن محافظه کارانه خود از سیاست و مسایل کشوری، لشکری و امنیتی نامزد مناسبی برای یک ریاست جمهوری مطیع و وابسته به راهنمائی ها و بازیهای سیاسی و امنیتی آنها نشانداده بود، به جای نیازاف با برپائی یک " انتخابات" بجای وی نشانیدند!ر
اما برخلاف تصور رجئپوف و مشاوران وی، رئیس جمهور جدید نه چندان ساکت و غیر سیاسی و نه چندان وابسته کامل به اراده آنها از آب درآمد. وی که اطاعت محض و مزه تلخ به بند کشیده شدن افکار و شخصیت خود در مقابل نیازاف را سالها تجربه کرده بود، دیگر میخواست شخصیتی مستقل از وی برای خود بیافریند و همان شیوه های وی را در تحکیم قدرت بلامنازع خود بر کشور در مقابل دیگران بکار بگیرد! از اینرو، رئیس جمهور جدید بمحظ تکیه زدن بر اریکه قدرت، برای بیرون کشانیدن خود از زیر سایه سنگین نیازاف، وی اقدام به تغییر سرود ملی اینکشور که با نام نیازاف آغاز و با نام وی خاتمه می یافت کرده و اصلاحات و رفرمهایی در سیستم آموزشی کرده و با آزاد ساختن رسانه اینترنتی که در تمام دوره حاکمیت نیازاف بشدت ممنوع بود و با تغییر بسیاری از مقامات دولتی، بویژه فرمانداران و استانداران و گماردن اشخاص مورد نظر و مطیع مطامع خود بجای آنها، آغاز دوره ای جدید از حاکمیت بدون نیازاف را اعلام داشت!ر
اما، تمامی این اقدامات جهت نشاندادن شخصیتی مستقل از نیازاف و تلاش برای تداعی آغاز دوره ای نو در تورکمنستان از طرف رئیس جمهور جدید، در حدی نبود که ژنرالی پر قدرت چون رجئپوف را که تکیه زدن قربان قلی بردی مخدوف را بجای نیازاف مرهون هوشمندی و اقدامات زیرکانه خود و مشاوران یهودی اش میدانست، نگران بسازد. زیرا، در تورکمنستان هیچ قدرتی نبود که بتنهائی بتواند خللی در حاکمیت مطلقه وی در پشت پرده سیاست تورکمنستان وارد آورد!ر
بنابراین، اقدام رئیس جمهور جدید در حذف و احتمالاً دستگیری وی و وزیر پر قدرت امنیت ملی تورکمنستان را که جزو مافیای این ژنرال بود را نه صرفاً اقدامی داخلی و برای رها شدن از قدرت و اتوریته رجئپوف بر خود، بلکه عمدتاً در هماهنگی مستقیم با یک عامل خارجی تأثیرگذار بر رویدادهای داخلی این جمهوری و در حمایت کامل آن از این اقدام رئیس جمهور جدید باید ارزیابی کرد!ر


تأثیر عامل خارجی بر سیاست داخلی تورکمنستان

ر
ازبدو اعلام استقلال تورکمنستان، این جمهوری بدلیل منابع سرشار نفتی خود و موقعیت استراتژیک خود بعنوان منطقه اتصال خاورمیانه و آسیای میانه و تسلط بر منطقه وسیعی ازساحل شرقی دریای خزر بعنوان نگین انرژی این منطقه، همواره صحنه کشمکش خاموش بازیگران جهانی و منطقه ای و شرکتهای فراملیتی بزرگ نفتی بوده است. نیازاف توانسته بود با مانورهای سیاسی بین مطامع آنها و با باج دهی متساوی در مواقعه ضروری به هر یک از آنها جهت حفظ حاکمیت فردی خود بر این جمهوری، تا حدودی توازنی را بین منافع این دولتها و شرکتهای بزرگ فراملیتی در این جمهوری برقرار بسازد. هر چند که در مقاطعی، این توازن بدلیل عدم شناخت دقیق مطامع آنها و یا با زیاده طلبی و یا با پیشروی منافع یکی از آنها به ضرردیگری، در این جمهوری بهم میخورد و باعث نابودی عناصروابسته داخلی به آنها و یا طرفداران منافع آنها و تصفیه یکی از طرفین از قدرت، بویژه از مراکز تسلط بر شریانهای انرژی این جمهوری و یا با بی مهری نیازاف روبرو میشدند. مانند سوین اف، اولین وزیر پرقدرت نفت و گاز اینکشور که تمایل به روسیه با تحریکاتی علیه وی از طرف طرفداران منافع کشورهای غربی، ترکیه و اسرائیل مواجه شده و با بی مهری و غضب نیازاف به تبعید اجباری در مسکو تن در داد و یا برکناری جانشین وی آقای ایشانف، بدلیل بزیر سوال گرفته شدن منافع روسیه در این جمهوری و تمایل آشکار وی بطرف ترکیه و غرب و یا اورازف وزیربعدی نفت وگاز، بدلیل گرایش و جهت گیری وی بطرف منافع روسها و گرجیها و یا دستگیر و به بند کشیده شدن یولی آتایف بدلیل تغییر جهت وی از طرفداری منافع غرب و ترکیه به طرف روسها و گزارش ملاقاتهای خصوصی و مشکوک وی در خارج از این جمهوری با عوامل بیگانه (روسیه)، از طرف موساد اسرائیل به نیازاف و پالایش نزدیک به هشتاد درصد ازتکنوکراتها و کادرها و مدیران وزارت نفت و گاز در سال 2005، جهت استخدام کارشناسان خارجی از غرب در این وزارتخانه و ... وبالاخره دستگیری ارجب ساپارف وزیر تشریفات و محرم اسرارنیازاف بمدت هفده سال تمام بجرم جاسوسی برای پوتین با واسطه گری سردبیر روزنامه "عدالت" که وی نیز به هشت سال زندان محکوم شده است، ...میباشد که تماماً قربانی بازی بزرگ برای انرژی در این جمهوری شده اند!ر
بنابراین، حذف قدرتمندترین فرد در تورکمنستان چون ژنرال رجئپوف نیز در همین رابطه و با حمایت روسیه و با پشتگرمی به آن از طرف رئیس جمهور جدید تورکمنستان معنا می یابد. زیرا، وی همیشه در واگذاری امتیازات بزرگ نفتی و غیر نفتی به کشورها و یا به شرکتهای بزرگ خارجی، نه با انگیزه مخالفت با غارت منابع ملی تورکمنستان، بلکه با انتخاب غارتگری که در رشوه هر چه بیشتری به مافیای وی می پرداخت به حمایت از منافع یکی از آنها برمیخاست. مسلماً اینبار نیز وی با همین انگیزه در رأس جبهه ای که مخالف انعقاد قراداد بزرگ انتقال گاز تورکمنستان و احداث خط لوله ای جدید از طریق روسیه قرار گرفته و از پیشنهاد آمریکائیها یعنی انتقال گاز از طریق دریای خزر و آذربایجان و ترکیه به اروپا حمایت کرده و طبق معمول در اتخاذ این سیاست از طرف وی مسلماً مشاوران یهودی وی نقشی اساسی داشته اند! سفر ناگهانی و از پیش تعیین نشده پوتین به عشق آباد برای رفع هرگونه موانع بر سر انعقاد نهایی این قرارداد و حذف ژنرال آقمئراد رجئپوف تنها بعد از سه روز پس از این سفر از قدرت، بیانگر آنستکه وی نیز بالاخره قربانی بازی بزرگ انرژی در این جمهوری و یا بقول تورکمنها: " ایکی آت دپیشر آراسئندا اشک اؤلر"، شده است!ر
مسلماً این اقدام رئیس جمهور جدید تورکمنستان با استفاده از مخالفت ژنرال رچئپوف با انعقاد قرارداد بزرگ انرژی با روسیه و با حمایت این کشور از حذف وی، به افراد نزدیک و به اعضای مافیای وی و به عوامل گسترده وی در سطوح بالای دولتی نیز تعمیم خواهد یافت. زیرا، در این جمهوری هنوز نیز نه سیاست تنبیه و مجازات فرد خاطی و یا مورد غضب قرار گرفته شده، بلکه سیاست استالینیستی تنبیه دسته جمعی که از سهمگین ترین و خشونت آمیزترین مجازاتها است، هنوز نیز کاملاً جاری و مرسوم است!ر


تأثیرحذف رجئپوف در راهیابی تورکمنستان به دمکراسی

ر
مهمترین سؤال برای مردم و روشنفکران تورکمن بدنبال حذف شخصی پرقدرت و از بقایای دایناسورهای دوران برژنفی در این جمهوری و نه تنها از بانیان نظم استبدادی و دیکتاتوری در این جمهوری، بلکه خود بهمراه نیازاف از ستونهای اصلی آن بوده است، میتواند در گشایش امر دمکراسی و پیشروی و تعمیق رفرمهای آغاز شده در این جمهوری مفید واقع گردد؟
تجربه کشورهایی با سیستم استبدادی و توتالیتر بیانگر آنستکه با مرگ یک دیکتاتور، از فشار استبداد نیز به نسبتی در کوتاه مدت کاسته میشود. این امر نه ناشی از استقرار قطعی نهادهای دمکراتیک وقانونی بلکه به علت خلاء وجود دیکتاتور و یا ضعف قدرت سیاسی حاکم بعد از مرگ وی میباشد. در چنین شرایطی در غلطیدن جامعه به دیکتاتوری به همان اندازه ممکن است که راهیابی آن به دمکراسی. در چنین جوامعی، بویژه که در آنها دیکتاتوری نهادینه شده و فرهنگ و تبعات روانی خود را در تارو پود آن رسوخ داده است، اولین شرط جلوگیری از بازگشت دیکتاتوری، شکسته شدن جو اختناق است.ر
شکسته شدن جو اختناق نیز زمانی روی میدهد که جناحی از حاکمیت ضوابط و قوانین ضد دمکراتیک را در رقابت با جناحی دیگر و یا در مواجهه با بحرانی اقتصادی و یا سیاسی و یا تحت تأثیر شدید عاملی خارجی، بنفع مردم تغییر و یا اصلاح میکند و یا وقتیکه رژیم خودکامه، در برابر خواست های برخی از نهادهای نیمه مستقل و یا مستقل از دولت مصالحه و یا مداراجوئی کرده و یا به دلیل تحولی خارجی و یا ضرورتی داخلی، در سیاست هیئت حاکمه تعدیلهایی در بنیان استبداد صورت میگیرد و به جامعه امکان نوعی گشایش نسبی داده میشود.ر
اما، در تورکمنستان با سیستمی دیکتاتوری فردی و نه ایدئولوژیک و حتی حزبی به ارث رسیده از نیازاف، نه جناحی با دیدگاهی مغایر با دیدگاه فرد حاکم اجازه بروز علنی را یافته است و نه امکان شکل یابی و صف آرائی خود در درون هیئت حاکم علیه دیدگاه مسلط بر دولت و جامعه را دارد. در سطح جامعه نیز دراین کشور، نه نهادی مستقل و یا نیمه مستقل از دولت وجود دارد و نه فشاری از پائین برای وادار ساختن حاکمیت بر تغییر و اصلاح و نه اپوزیسیونی قوی و متشکل برای بهره برداری از کاهش نسبی فشار استبداد به علت خلاً وجود دیکتاتور سابق و یا ضعف قدرت سیاسی حاکم وجود دارد!ر
اما، رئیس جمهور جدید که نمیتواند به فرمانروایی دیکتاتور سابق، بدون خود وی، بی آنکه جرح و تعدیلی در سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و قوانین حقوقی استبدادی وی در این جمهوری ادامه بدهد، تلاشی برای انجام برخی رفرمها و دیگر گونه تداعی ساختن خود در اذعان عمومی و رهایی خود از زیر سنگینی شخصیت نیازاف بر خود و جامعه را آغاز کرده است، با استفاده از فرصت تقابل منافع بازیگران اصلی سیاست منطقه بر سر انرژی، یعنی روسیه و آمریکا، بزرگترین حامی و پشتیبان تداوم سیاست نیازاف و گروه پر قدرت ژنرال رجئپوف را با حمایت روسیه برکنار ساخته است. زیرا، هر دیکتاتوری در کنار خود هیولای چون "بریا" را علیه آزادی و حقوق انسانها، و دمکراسی و پابرجایی و استحکام اختناق، خلق میکند و با مرگ خود دیکتاتور، بدون برکناری و یا نابودی این "بریا" راه هرگونه تغییر و رفرم و حتی امکان بروز شخصیتی مستقل از دیکتاتور سابق برای جانشینان وی نیز مسدود میماند. بنابراین، اقدام رئیس جمهور تورکمنستان را میتوان تا حدودی زیادی مشابه اقدام خروشچف در زمان خود، در نابود ساختن "بریا"، مخوفترین چهره تاریخ شوروی سابق بعد از مرگ استالین دانست. اقدامیکه به استالین زدایی و رهایی میلیونها نفر از تبعیدگاههای سیبری و زندانهای استالین و باعث اعاده حیثیت از آنها، اما بدون تغییر و یا رفرمی عمیق و همه جانبه در سیستم شوروی سابق گردید!ر
حذف "بریای تورکمنستان" نیز از قدرت میتواند بدنبال خود در صورت افزایش فشار مجامع حقوق بشربین المللی و اپوزیسیون این دولت به رهایی هزاران نفر از مخالفین و افرادبیگناهی که در فجیع ترین شرایط ممکن در زندانهای نیازاف بسر میبرند و به عفو عمومی برای مهاجران سیاسی و کسانیکه از ناامنی شغلی و پاک سازیهای قومی وملی و امنیتی در دوران نیازاف به خارج از این جمهوری پناه برده و بالغ بر نیم میلیون نفر میگردند، منجر بشود.تغییر و رفرم در قوانین جزائی و پناهندگی به این کشور و دستیابی مسافرت آزادانه مردم تورکمنستان در داخل خود این کشور که در زمان نیازاف از آنها سلب شده ود و تعدیل در ممانعت از مسافرت تورکمنهای خارج از این جمهوری به آن و خارج شدن کشور از انزوای فرهنگی و علمی، میتواند از دیگر دستاوردهای این واقعه مهم در این جمهوری باشد!ر
کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن
2007-06-08

Inga kommentarer: