اسنادی دیگر از اولین آدم ربائی
ر
رژیم جمهوری اسلامی:ر
چگونه به نهادينه شدن
سعيد سلطانپور- تورنتو
...
ــ در تركمن صحرا، توماج، مختوم، جرجانی و واحدی اعضای جوان شورای زمين تركمن صحرا با حكم خلخالی و توسط حسن كاشانی برادر حاج ماشاءلله قصاب اعدام شدند و كسی اعتراض نكرد. ماشاءالله قصاب مسئول گروه باند شاهين بود كه براساس فتوای خلخالی در اوايل انقلاب افرادی مانند ذبيحی را كه در راديو دعای سحر ميخواند به اتهام دعا كردن برای شاه مفسد فی الارض خواندند، و در خيابان او را كشتند.ر
...
ــ در تركمن صحرا، توماج، مختوم، جرجانی و واحدی اعضای جوان شورای زمين تركمن صحرا با حكم خلخالی و توسط حسن كاشانی برادر حاج ماشاءلله قصاب اعدام شدند و كسی اعتراض نكرد. ماشاءالله قصاب مسئول گروه باند شاهين بود كه براساس فتوای خلخالی در اوايل انقلاب افرادی مانند ذبيحی را كه در راديو دعای سحر ميخواند به اتهام دعا كردن برای شاه مفسد فی الارض خواندند، و در خيابان او را كشتند.ر
ssultanpour@yahoo.com
منبع: سايت ديدگاه
ر" ناپدید " کردن روش جدیدی در سرکوب
ر
محمدرضا معينی
ر... ناپدید شدن در جمهوری اسلامی
ر... ناپدید شدن در جمهوری اسلامی
در همان اولین سال به قدرت رسیدن رژیم، علاوه بر "ناپدید" شدن بعضی از مسئولین رژیم گذشته و فعالین سیاسی سازمان و گروه هایی که فعالیت علنی داشتند، پر سرو صداترین ماجرا مربوط به چهار رهبر ترکمن است. توماج، مختوم، واحدی و جرجانی، چند روز پیش از پیدا شدن اجسادشان به شکل کاملا تصادفی در زیر پلی در نزدیکی گنبد "ناپدید" شده بودند. سازمان چریک های فدایی خلق در نامه ای پیرامون قتل آن ها می نویسد :
"روز دوشنبه به سازمان اطلاع داده شد که 4 تن (توماج و همراهان) به زندان اوین تحویل داده شده اند و در نخستین ساعات بامداد روز جمعه 26 بهمن از زندان اوین به مرکز سپاه پاسداران سلطنت آباد به شخصی به نام محسن رفیق دوست معاون سپاه تحویل داده شده اند.( ١٠) در آن زمان هسته اصلی نیروی سرکوب در دست جناح وابسته به آیت اله خمینی است. مرکز سپاه پاسداران، معروف به کمیته سلطنت آباد مقر اصلی سپاه و واحد اطلاعات آن بود. این اولین اقدامات رسمی رژیم و نیروی انتظامی اصلی آن در "ناپدید" کردن افراد است.ر
ربع قرن جنايات زنجيره ای
ر
ايرج شکری
ر... در آن سال رفسنجاني رئيس جمهوري و فلاحيان وزير اطلاعات بود. فلاحيان اخيرا در جلسه پرسش و پاسخ طلاب مدرسه الهادي قم كه خبر آن را « پايگاه اطلاع رسانی رسا» در 12 آذر داد، باز هم دخالت خودش را در قتلهای زنجيره ای تكذيب كرد. اين امر، يعنی تكذيب ارتكاب جنايت، البته سابقه ديرينه در رژيم آخوندی دارد. در اسفند سال 1358 بعد از يورش رژيم به گنبد و تركمن صحرا برای سركوبی مردم تركمن صحرا و برچيدن شوراها و كانون هايی كه تشكيل داده بودند، خلخالی كه برای راه انداختن دادگاههای چند دقيقه ای و جوخه های اعدام به گنبد سفر كرده بود، بعد از پيدا شدن جسد چهار تن از رهبران سياسی تركمن ( توماج، مختوم، جرجانی ، واحدی)، دخالت خودش را در اين ماجرا تكذيب كرد. وی كه تكليف شرعيش را در گنبد انجام داده و به قم برگشته بود، در تماس تلفنی خبر نگار كيهان در اين زمينه گفت « هركس در رابطه با قتل اين چهار نفر درمورد من چيزی می داند افشاگری كند... اينجانب كرار به وسيله جرائد اعلام كرده ام كه در گنبد و تركمن نه كسی را بازجويی كرده ام نه محاكمه، تا چه رسد به اعدام ... » (كيهان 6 اسفند 1358). اما سه چهار سال بعد آن، از اقدامات جنايتكارانه خود در گنبد با سربلندی و به عنوان يكی از اقدامات برجسته خودش ياد كرد. وی در اظهاراتش كه در روزنامه صبح آزادگان 28 شهريور 1363 چاپ شد در اين مورد گفت: « من با قاطعيت در گنبد وارد شدم و يكی از كار های برجسته و انقلابيم، در گنبد بود. ما دستور داديم هركسی را كه مسلح باشد بياورند كه آوردند، يكی، دوتا، سه تا. پنج تا، هر كسی را كه مسلح آوردند اعدام كرديم. اين جريان را كه می گويم شاهد زنده داريم: آقای مصحف استاندار مازندران، آقاي دادستان آن زمان مازندران، دادستان كل و آقاي درويش رئيس سپاه پاسداران گنبد، آقای دراز گيسو كه چندی پيش سفير جمهوری اسلامی ايران در آلمان شرقی بود... و چه بگويم برای شما آقای هاشمی، حاج احمد آقا، شخص حضرت امام خود آقای منتظری و همه مسئولين، آقای دكتر بهشتی و آقای قدوسی، كيست كه نداند اين جريانات را؟ همه می دانستند، آقای رفيقدوست هم می داند. 94 نفر منجمله توماج، واحدی، مختوم. جرجانی، اينها را بنده اعدام كردم. 94 نفر را اعدام كردم نه يك نفر... من با قاطعيت اسلامی در گنبد وارد شدم و خلق تركمن را در آنجا كوبيدم. من اينها را اولين بار نيست كه گفته باشم، ولی در جرايد اولين بار است كه منتشر می شود... می گويند قتل (رهبران تركمن) عمدی بوده، بله عمدی بوده. من توماج، واحدی، مختوم، جرجانی را بگذارم [زنده بمانند] كه چی؟ ». اگر قتلها و كشتار های دهه اول استقرار رژيم جمهوری اسلامی، اجرای ماموريتهای واگذار شده از سوی خمينی بود و همه سركردگان و تصميم گيران در سطح بالای هرم قدرت سياسی از آن اطلاع و به نوعی در آن شركت داشتند داشتند ( از جمله اصلاح طلبان امروزی )، جنايتها و سركوبگريهای بعد از مرگ خمينی، با دستور يا كارت سفيدی بوده كه خامنه ای و رفسنجانی برای مقامات مربوطه داده اند و سايرين هم بسته به اختيارات و موقعيت خود در اجرای آن شركت داشته اند. اگر در چند سال اخير در مواردی مثل حمله به خوابگاه دانشجويان يا دستگيری روزنامه نگاران نزديك به جناح به اصطلاح اصلاح طلب، يا دستگيری ملی مذهبی ها، بخشی از مقامات سطح بالا متعلق به جناح موسوم به اصلاح طلب، شركت نداشته اند، اما با عدم مخالفت جدی و باقی ماندن در پستهای بالای اجرايی، همچنان چون حلقه اي در اين زنجيره طلولانی جنايت و سركوب ربع قرن گذشته ايران، باقی مانده اند. ...ر
ر... در آن سال رفسنجاني رئيس جمهوري و فلاحيان وزير اطلاعات بود. فلاحيان اخيرا در جلسه پرسش و پاسخ طلاب مدرسه الهادي قم كه خبر آن را « پايگاه اطلاع رسانی رسا» در 12 آذر داد، باز هم دخالت خودش را در قتلهای زنجيره ای تكذيب كرد. اين امر، يعنی تكذيب ارتكاب جنايت، البته سابقه ديرينه در رژيم آخوندی دارد. در اسفند سال 1358 بعد از يورش رژيم به گنبد و تركمن صحرا برای سركوبی مردم تركمن صحرا و برچيدن شوراها و كانون هايی كه تشكيل داده بودند، خلخالی كه برای راه انداختن دادگاههای چند دقيقه ای و جوخه های اعدام به گنبد سفر كرده بود، بعد از پيدا شدن جسد چهار تن از رهبران سياسی تركمن ( توماج، مختوم، جرجانی ، واحدی)، دخالت خودش را در اين ماجرا تكذيب كرد. وی كه تكليف شرعيش را در گنبد انجام داده و به قم برگشته بود، در تماس تلفنی خبر نگار كيهان در اين زمينه گفت « هركس در رابطه با قتل اين چهار نفر درمورد من چيزی می داند افشاگری كند... اينجانب كرار به وسيله جرائد اعلام كرده ام كه در گنبد و تركمن نه كسی را بازجويی كرده ام نه محاكمه، تا چه رسد به اعدام ... » (كيهان 6 اسفند 1358). اما سه چهار سال بعد آن، از اقدامات جنايتكارانه خود در گنبد با سربلندی و به عنوان يكی از اقدامات برجسته خودش ياد كرد. وی در اظهاراتش كه در روزنامه صبح آزادگان 28 شهريور 1363 چاپ شد در اين مورد گفت: « من با قاطعيت در گنبد وارد شدم و يكی از كار های برجسته و انقلابيم، در گنبد بود. ما دستور داديم هركسی را كه مسلح باشد بياورند كه آوردند، يكی، دوتا، سه تا. پنج تا، هر كسی را كه مسلح آوردند اعدام كرديم. اين جريان را كه می گويم شاهد زنده داريم: آقای مصحف استاندار مازندران، آقاي دادستان آن زمان مازندران، دادستان كل و آقاي درويش رئيس سپاه پاسداران گنبد، آقای دراز گيسو كه چندی پيش سفير جمهوری اسلامی ايران در آلمان شرقی بود... و چه بگويم برای شما آقای هاشمی، حاج احمد آقا، شخص حضرت امام خود آقای منتظری و همه مسئولين، آقای دكتر بهشتی و آقای قدوسی، كيست كه نداند اين جريانات را؟ همه می دانستند، آقای رفيقدوست هم می داند. 94 نفر منجمله توماج، واحدی، مختوم. جرجانی، اينها را بنده اعدام كردم. 94 نفر را اعدام كردم نه يك نفر... من با قاطعيت اسلامی در گنبد وارد شدم و خلق تركمن را در آنجا كوبيدم. من اينها را اولين بار نيست كه گفته باشم، ولی در جرايد اولين بار است كه منتشر می شود... می گويند قتل (رهبران تركمن) عمدی بوده، بله عمدی بوده. من توماج، واحدی، مختوم، جرجانی را بگذارم [زنده بمانند] كه چی؟ ». اگر قتلها و كشتار های دهه اول استقرار رژيم جمهوری اسلامی، اجرای ماموريتهای واگذار شده از سوی خمينی بود و همه سركردگان و تصميم گيران در سطح بالای هرم قدرت سياسی از آن اطلاع و به نوعی در آن شركت داشتند داشتند ( از جمله اصلاح طلبان امروزی )، جنايتها و سركوبگريهای بعد از مرگ خمينی، با دستور يا كارت سفيدی بوده كه خامنه ای و رفسنجانی برای مقامات مربوطه داده اند و سايرين هم بسته به اختيارات و موقعيت خود در اجرای آن شركت داشته اند. اگر در چند سال اخير در مواردی مثل حمله به خوابگاه دانشجويان يا دستگيری روزنامه نگاران نزديك به جناح به اصطلاح اصلاح طلب، يا دستگيری ملی مذهبی ها، بخشی از مقامات سطح بالا متعلق به جناح موسوم به اصلاح طلب، شركت نداشته اند، اما با عدم مخالفت جدی و باقی ماندن در پستهای بالای اجرايی، همچنان چون حلقه اي در اين زنجيره طلولانی جنايت و سركوب ربع قرن گذشته ايران، باقی مانده اند. ...ر
http://www.didgah.net/print_Maghaleh.php?id=177
منبع: سايت ديدگاه
فساد گسترده در جمهوری اسلامی
اين گزارش در سال ۱۳۸۱ توسط من بهروز صور اسرافيل تنظيم شده است که همان زمان در تار نمای ايران وجهان منتشر شد.ر
باند اشرفی ـ صفائی ـ سازگارا
درنخستين سال انقلاب «خمينی» و پاشيده شدن شيرازه كشور به دست شورشيان مذهبی ـ ... تودهای ـ ملی، شورشهای محلی سراسر ايران را فراگرفت. بويژه به تحريك كرملين (كه در آن زمان هنوز «كا.گ.ب» فعاليت داشت و انواع و اقسام گروههای كمونيستی وطنی نيز در خدمتش بودند) در نواحی شمالی كشورمان بلواهايی بپاخاست. از جمله اين بلواها در ميان قبايل تركمن بود كه از سوی گروههای تودهای و چريكی شورويیگرا به «قيام خلق تركمن» معروف شد از سران اين قيام دو تن به نامهاي «مختوم» و «توماج» دستگير شدند. اندكی پس از دستگيری اين دو، روزنامههای تهران نوشتند كه آنان به هنگام انتقال از زندان گنبد به تهران قصد فرار داشتند كه به دست پاسداران كشته شدند و اجسادشان در بين راه و زير يك پل يافت شد در سال ١٣۶٣ يكی از دانشجويان دانشكده فنی كه سابقا پاسدار بود، در سال آخر تحصيل در دانشگاه، و پيش از دريافت مدرك مهندسی خود، به سمت مديرعامل يك سازمان بزرگ دولتی جمهوری اسلامی به نام «سازمان گسترش و نوسازی صنايع ايران» منصوب شد. اين سازمان، يك كارتل صددرصد دولتی است كه دهها شركت بزرگ و كوچك (كه بسياري از آنها شركتهای مصادره شده به دست انقلابيون اسلامی است) از جمله ايران خودرو، ايران وانت، سايپا و... از جمله شركت ساختمانی گسترش (مانا) را شامل می شود. شركت «مانا» از نظر حجم كار و اعتبارات و روابط نزديك با سران حكومت اسلامی، بزرگترين شركت ساختمانی ايران به حساب ميیآيد اين شخص «ابوالقاسم اشرفی اميری» ـ دانشجوی پاسدار ياد شده ـ از اهالي روستاي «اميركلا» در نزديكي شهرستان بابل است. پاسدار ديگري به نام «محسن صفايي فراهاني» به عنوان رئيس هيات مديره اين شركت و عضو هيات مديره سازمان گسترش، منصوب گرديد " اشرفی اميری" و " صفايی فراهانی " از دوستان و همپيالگیهای برادران «سازگارا » و از جمله « محمد محسن سازگارا » بودند كه مسئوليت امورمالی سازمان گسترش، برعهده آنان بود.ر
ابوالقاسم اشرفي به هنگام مديريت خود در شركت « مانا » چندين بار در حضور دهها تن از كاركنان شركت در ارتباط با وقايع « تركمن صحرا » علنا و با سربلندی كامل اعلام ميكرد « آنها را كشتيم (منظورش محتوم و توماج بود) و لش آنها را زير پل انداختيم.» به ديگر بيان، علنا به قتل اين دو تن، با همكاری صفايی فراهانی اقرار و افتخار میكرد . ...ر
نگاهی کوتاه از زمستان ۵۷ تا کشتار
ر
تابستان ۶۷
ر
احمد موسوی
... در بهمن ۵۸ خود را میان گندمزارهای خونین ترکمن صحرا میبینم. محاصره شده در دایره ی یورش مسلسلها و تانگهای جمهوری اسلامی ایران برای کشتار مردمی که “شورا ” را بر پا داشتهاند تا حاصل رنج و کشت خود را به تساوی تقسیم کنند. خود را میان خیابانهای مانده در زیر چرخ دندههای تانگها و یورش پاسداران مسلسل به دست میبینم. خود را در کوچههای تنهایی گنبد و ترکمن صحرا همراه با مادرانی که برای دختران “شورایی” خود لالایی میخوانند. کشتار مردم و دهقانان گنبد، ربودن و ترور رهبران شوراهای ترکمن صحرا توماج، مختوم، واحدی و جرجانی را میتوان یکی از ننگینترین جنایتهای تاریخ بیست و پنج سالهی حاکمیت جمهوری اسلامی بر شمرد. جنایتی که مستقیما با دستهای محسن رضایی و محسن رفیقدوست صورت گرفت. یاد کشتار و ترور جنایت کارانهی توماج، مختوم، واحدی و جرجانی همیشه بغض را در گلویم مینشاند. امروز نیز میخواهم همانند تاریخ هفتم اسفند ماه ۵۸ آواز در دهم:ر
ترکمن!سرزمین سوگواردشت خونینداغدارفرزندان خونینت را در آغوش بکشاماجامهی سیه مپوش.ترکمن!سرزمین سوگواردشت خونینداغداربذر کین را بهپاشبر پهن دشت این فلاتو سبز و جاودانه نگهدارخوشههای خشم رابر خاک زخمی میهن ما.هنوز زخم کشتار مردم گنبد و ترکمن صحرا همراه با ترور رهبران شوراهای دهقانی شان التیام نیافته بود که فرمان یورش به دانشگاههای سراسر ایران توسط خمینی و بنی صدر با همرامی شورای انقلاب فرهنگی صادر میگردد. ...ر
احمد موسوی
... در بهمن ۵۸ خود را میان گندمزارهای خونین ترکمن صحرا میبینم. محاصره شده در دایره ی یورش مسلسلها و تانگهای جمهوری اسلامی ایران برای کشتار مردمی که “شورا ” را بر پا داشتهاند تا حاصل رنج و کشت خود را به تساوی تقسیم کنند. خود را میان خیابانهای مانده در زیر چرخ دندههای تانگها و یورش پاسداران مسلسل به دست میبینم. خود را در کوچههای تنهایی گنبد و ترکمن صحرا همراه با مادرانی که برای دختران “شورایی” خود لالایی میخوانند. کشتار مردم و دهقانان گنبد، ربودن و ترور رهبران شوراهای ترکمن صحرا توماج، مختوم، واحدی و جرجانی را میتوان یکی از ننگینترین جنایتهای تاریخ بیست و پنج سالهی حاکمیت جمهوری اسلامی بر شمرد. جنایتی که مستقیما با دستهای محسن رضایی و محسن رفیقدوست صورت گرفت. یاد کشتار و ترور جنایت کارانهی توماج، مختوم، واحدی و جرجانی همیشه بغض را در گلویم مینشاند. امروز نیز میخواهم همانند تاریخ هفتم اسفند ماه ۵۸ آواز در دهم:ر
ترکمن!سرزمین سوگواردشت خونینداغدارفرزندان خونینت را در آغوش بکشاماجامهی سیه مپوش.ترکمن!سرزمین سوگواردشت خونینداغداربذر کین را بهپاشبر پهن دشت این فلاتو سبز و جاودانه نگهدارخوشههای خشم رابر خاک زخمی میهن ما.هنوز زخم کشتار مردم گنبد و ترکمن صحرا همراه با ترور رهبران شوراهای دهقانی شان التیام نیافته بود که فرمان یورش به دانشگاههای سراسر ایران توسط خمینی و بنی صدر با همرامی شورای انقلاب فرهنگی صادر میگردد. ...ر
قلمرو گسترده جنایتهای سیاسی رژیم مافیاهای نظامی - مالی :ر
انواع ترورها و قتلهای سیاسی که از سال 1358 ، شروع شدند و همچنان ادامه دارند :* قتلهائی که " کمیته های انقلاب " انجام می دادند . یکی از معروف ترین ﺁنها قتل 7 نفر توسط معاون عملیات کمیته انقلاب تهران در سالی 58 و 59 انجام گرفت. به این قتلها ، در روزنامه ایران سال جاری اشاره رفته است.* قتلهائی که با پرتاب نارنجک در اجتماعات مردم انجام گرفته اند . از جمله ، پرتاب نارنجک به اجتماعات دانشجویان در سالهای 58 و 59 . * قتل سران ترکمن صحرا ( توماج و جرجانی و واحدی و مختوم ) در سالهای 59 و 60 ، توسط محسن رفیق دوست در جنگلهای مازندران انجام شد و سبب فرار از ایران شد. * ترورهائی که باند سید مهدی هاشمی انجام شدند. از جمله قتل مهندس بحرنیان در اصفهان * قتل یا اعدام افراد در زندانها به اتهاماتی از نوع توهین به مقامات نظام ، پخش اعلامیه ، ایجاد درگیری در زندان و... * ترورهای روحانیان " مزاحم " نظیر ربانی شیرازی ، املشی ، احمد خمینی ، و ...ر
---------------------------------------------------
جواد منصوری سفیر جدید ایران در چین
مهر: جواد منصوری سفیر سابق ایران در پاكستان و معاون سابق وزیر امور خارجه در روزهای آینده عهده دار مسئولیت سفارت ایران در پكن می شود.جواد منصوری با پیشنهاد منوچهر متكی وزیر امور خارجه و تایید دكتر احمدی نژاد رئیس جمهور به عنوان سفیر ایران در چین به دولت پكن معرفی شده است.منصوری در كارنامه دیپلماتیك خود معاونت فرهنگی و كنسولی و آسیا و اقیانوسیه وزیر امور خارجه در فاصله سال های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸، سفیر ایران در پاكستان از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ و مشاور وزیر امور خارجه از سال۱۳۷۲ تاكنون را دارا است.وی مدرك لیسانس اقتصاد، فوق لیسانس علوم سیاسی و دكترای تاریخ دارد و در یك سال گذشته مدیر كل مركز اسناد و پژوهش تاریخ دیپلماسی ایران بوده است.بعد از پایان دوره ماموریت فریدون وردی نژاد سفیر سابق ایران در چین، در یك سال گذشته سفارت ایران در پكن بدون سفیر اداره می شد.ر
ر۱۲ ... 12 مرداد در گويا نيوز آمده بود که عباس عبدی: از اين پس سكوت نخواهم كرد، مگر آن كه مجدداً از حداقل امكانات حقوقی محروم شوم، ايلنا ) پايان نقل قول .ر
وقتی مطلب را می خوانيم در می يابيم که جواد منصوری سازمانگرتروريسم که با تمام مخفی کاريها که در ترور رهبران شورای فرهنگی ترکمن يعنی توماج ـ مختوم ـ واحدی دراول انقلاب افشا شد و درادامه درپاکستان به خرابکاری ادامه داد.حالا مشاور وزير خارجه است!!اين منصوری با دروغ پردازی داد عبدی را در آورده تکليف بقيه يعنی سکولارسيت ها معلوم است. مطاب سلامتی در ۸ مرداد هنوز در صفحه ی اول گويا با عکس او مزين است به خوانيد که شرم آور است! برخورد بنی صدر با نگرش تاج زاده بازگوی درد مشترک است که نشان ميدهد حتی اصلاح طلبان حکومتی هم فرسنگها از گفتمان واقعی مردمسالاری دورند وگوئی اکثر حکومتيان ازدستاوردهای ۲ خرداد برای سرپوش کذاری بر قتل عام زندانيان ودادگاه ميکونوس
--------------------------------------------------
مسئوليّت هاى بعد از انقلاب
در 22 بهمن 1357 كه انقلاب به رهبرى امام امت پيروز شد، پس از چند روز از پيروزى انقلاب، بزرگ ترين مسئوليّت، يعنى حكومت شرعيّه و قضاوت عادله در حقّ مجرمان و مفسدان در سراسر ايران با خطّ و فرمان امام به حقير و ناچيز محوّل شد كه پس از گذشت دو ماه و يا بيش تر رقباى ساده لوح به مخالفت با اعدام سرلشگر شمس تبريزى فرماندار نظامى خوزستان و بر پا كننده حادثه پرخون چهارشنبه سياه كه متجاوز از پنجاه نفر را كشته و بيمارستان را آتش زده و در وسط خيابان در حدود صد دستگاه خودرو را با تانگ خُرد كرده بود برخاستند، ولى امام امت پرونده او را ـ كه احمد مدنى ليبرال معروف و استاندار دولت موقّت در خوزستان و شوشترى، پول دار درجه يك خوزستان و بعضى از ساده لوحان ديگر حامى اش بودند ـ براى رسيدگى به چند نفر از علماى اعلام داد و آن ها قضاوت كردند كه حق با اين جانب است و لذا در تابستان در وسط ماه مبارك رمضان با حكمى ديگر از سوى حضرت امام قدّس سرّه به عنوان قضاوت شرعيّه روانه كردستان شدم و ـ بحمداللّه ـ اوضاع را در آن جا سامان بخشيدم؛ ولى اين كار ما، مخالفت دولت موقّت را به همراه داشت كه عاقبت كار با دخالت هيئت به اصطلاح حسن نيّت، به فاجعه كشيده شد و تعداد زيادى از ارتش و سپاه در كردستان كشته شدند و به درجه رفيع شهادت نايل آمدند.پس از بازگشت از كردستان با حكم امام و تنفيذ آية اللّه منتظرى براى مهار كردن غائله گنبد، روانه آن جا شدم و در آن جا 94 نفر، به ويژه مختوم، توماج و واحدى را اعدام كردم. پاسگاه هاى تركمن صحرا در مرز ايران و روسيه به هم خورده بود و حدود هفده پاسگاه خالى از سرباز بود و مرزها براى روس ها باز شده بود. خلق تركمن مى خواستند در آن جا با كمك روسيه حكومت دمكراتيك درست نمايند و روس ها هم كه در حدود چهل روز قبل، وارد افغانستان شده بودند، اين بار مى خواستند شمال مازندران و تركمن صحرا و شمال خراسان را تجزيه كرده و ضميمه خاك روسيه كنند و يك حكومت دست نشانده از نمونه حكومت تركمنستان و مغولستان و افغانستان را در آن جا به وجود بياورند؛ ولى ـ بحمداللّه ـ بااقدامات انقلابى يى كه صورت داديم، اوضاع را رو به راه نموديم، آن گاه به همراه سرهنگ زاهدى رئيس ارتش وقت، به پاسگاه هاى مرزى «راشد برون» و «اينچه برون» رفتيم و اوضاع آن جا را نيز آرام كرديم. سپس از سوى شوراى انقلاب و آية اللّه منتظرى براى آرام كردن اوضاع نابسامان شهر كرد به آن جا رفتم و منطقه را آرام كردم و در بيش تر استان هاى ايران يكى دو تا محاكمه براى تصفيه مفسدان برقرار نمودم و ـ بحمداللّه ـ در همه زمينه ها مورد حمايت امام و آية اللّه منتظرى بودم و شايد همين لطف آن ها موجب حسد حاسدان شد.در دوره اوّل مجلس شوراى اسلامى از سوى اهالى مردم شريف قم به مجلس راه يافتم. تصدّى مبارزه با مواد مخدّر را در سراسر ايران به عهده گرفتم و در طول اين دوره ريشه ترياك و هروئين از ايران كنده شد، ولى با مخالفت بنى صدر و افراد ساده لوح و احياناً باغرض و نفهم و با فكرِ غير انقلابى و ضدّ انقلاب هم چون جمهورى خلق مسلمان روبه رو شديم در باره انجمن حجّتيّه افشاگرى كردم. و چون حركت ما مورد حمايت همه ملت ايران بوده و مى باشد، روى اين جهت يكّه و تنها بدون حمايت حزب و دسته اى از استان تهران به مجلس خبرگان راه يافتم. و براى دومين بار از سوى مردم شريف قم به نمايندگى مجلس شوراى اسلامى درآمدم.ر
2 kommentarer:
سلام ، رهبر عزیز حضرت آیت الله خامنهای فرمودند آزادی سخن و تظاهرات برای مصر ییها و تونسیها و همچنین مردم لیبی حلال است ، فقط میخواهم بپرسم آیا این آزادی فقط برای سنی هاست یا برای شیعیان هم هست ؟ چیزی که خیلی واضح است اینکه کشتن مسلمآنانی که فقط آزادی حقیقی میخواهند دوباره مد شده ، چه در خارج و چه در مملکت خودمآن.
سلام امیدوارم که بالاخره مسئولین و روسای مملکتمون به عقل رسیده باشند و دست از بازی کردن با نیروی اتمی کشیده باشند. این ژاپنیها که انقدر وارد بودند بدبخت شدند حالا چه برسد به ما که کارشناسانمون یه سری روسی هستند که مثل چینیها و ژاپنیها به خدا ایمان ندارند حالا چطور میشه دلشون به حال ما بسوزه.این همه نفت داریم این همه سد داریم اما تا مردم را به پودر تبدیل نکنند ول کن نیستند. من فدای ولایت فقیه و رهبرم نه این دولتیها.
Skicka en kommentar