پیام شورای مرکزی کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن ایران :ه
بمناسبت سی و یکمین سالگرد تأسیس
ه
کانون
ه
و سی – امین سالگرد شهدای تورکمن!ه
ملت شریف تورکمن در تورکمنستان جنوبی !ه
امروز، سازمان مبارز وپیشروشما، وارد چهارمین دهه ازحیات و فعالیت خود میگردد. بیش از سه دهه پابر جایی سازمانی سیاسی و ملی که با حمایت، خواست و پشتیبانی ملت خویش، از طرف شریفترین و آگاهترین فرزندان شما در بیست و ششم بهمنماه سال 1357، بنیان گذاشته شده است، خود بیان گویایی از اراده تسلیم ناپذیر ملتی کهن در برابر غارتگران سرزمین، هویت انسانی و ملی آن و تن نسپردن ملتی به تبعیض و ستم ملی و ناکامی سلطه گران شوونیستی در تنزل دادن ملتی به انسانی درجه دوم در سرزمین خود است!ر
اعلام موجودیت کانون در سی و یک سال پیش، مولود ظرفیت و توان اجتماعی – فرهنگی ملتی در آفرینش و پرورش نخبگانی از میان خود، در هر دوره تاریخی برای دفاع از موجودیت ملی و هستی خویش است. حداقل در تاریخ معاصر ما، برآمدن شخصیت های بزرگی چون عثمان آخون ها، لالی خا ن ها، اممند خانها، گوک صوفی ها، نپس سردارها، آننا گلدی ها و ... در مقابل یورش افواج رضاخان و عروج نسلی دیگر ازمیان ملت ما، در شرایطی متفاوت و با درکی دیگر از مبارزه در برابر طاعون پان ایرانیسم پهلویها، چون، سیوریها، اغوزیها، بابائیها، سرهنگ ندیمی ها، سرهنگ خطیبی ها، ساری گوکلانیها، غایب بهلکه ها، ساپار انصاریها و عاشورپورها و ... موید همین ظرفیت بالای اجتماعی – فرهنگی جامعه تورکمن در تولید و پرورش نخبگان اجتماعی و سیاسی از میان روشنفکران و تحصیل کردگان خود است.ه
خود بنیادی و خود پایگی تمدنی ما و ژرفای روح ملت بودگی در ملت ما، حتی در دوران تبدیل تورکمنستان جنوبی به جولانگاه افکار شوونیستی و ملک طلق غاصبان سرزمین آن و تشدید سیاست استحاله سیستماتیک این ملت در تنها زبان، فرهنگ، تاریخ ودرتنها ملت حاکم بر ایران در زمان سلطنت پهلوی دوم، در سرآغاز انقلاب نشانداد که بر خلاف تصور نظریه پردازان و مجریان پان ایرانیسم، جامعه تورکمن تحت چنین شرایطی سنگین و در مرز نیستی ملی نیز، درکار بازتولید و پرورش نخبگان و اندیشمندان اجتماعی خود برای این چرخش تاریخی بزرگ بوده است.ه
بر همین مبنا و زمینه بود که مبارزین و انقلابیونی از میان همین نخبگان جامعه تورکمن، در 26 بهمنماه سال 57 جهت احقاق حقوق ملی و سیاسی سرکوب شده ملت خود در دوران نظام سلطنتی و مقابله با انحصار طلبی و تداوم شوونیسم از طرف حکومت دینی جدید و بازپس گیری اراضی خود از غاصبان آن، کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن را در اوج شور انقلابی مردم بنیان گذاشتند. کانون، بعنوان سازمانی جوشیده از درون مردم، توانست بزودی به مرکز آمال و آرزوها و خواست های ملتی از انقلاب تبدیل شده و به مدد پشتوانه مردمی و با ایثارگریهای بیدریغ و قهرمانانه اعضای خود، حتی مردم دور افتاده ترین نقاط تورکمنستان ایران را به زندگی فعال سیاسی وارد بسازد و تمامی ملت را در جهت تعیین سرنوشت خویش، رهنمون بکند.ه
کانون، خود بعنوان بخشی ازانقلاب، برای اولین بار در تاریخ ایران الگوی اداره سیستم شورائی مناطق خودمختار را عملاً ارائه داده و در اوج دوران جنگ سرد و دنیای دو قطبی، نشانداد که میتوان مستقلانه ترین جنبش را برای احیای حاکمیت ملی خود سازماندهی و رهبری کرد! درعین حال ازخاطره تاریخی هیچ نسلی از ملت ما، هیچگاه زدوده نخواهد شد که چگونه رژیم برآمده از انقلاب مردم ایران، از همان بدو تشکیل کانون و با تشکیل ستاد مرکزی شوراهای تورکمنصحرا، در اسفند ماه سال 1357، کمر به نابودی این منادیان مستقلانه ترین جنبش ملی و سرکوبی تمام عیار ملت تورکمن بست. طبق این سیاست ضد ملی و ضد انسانی، رژیم جدید جنگی تمام عیار در ششم فروردین ماه سال 58 بر ملت تورکمن تحمیل و با کشتار مردم بیگناه و غیر مسلح، قهرمانانی چون قربان شفیعی ها، جلیل عرازیها، عطا خانجانیها، عمادیها و دهها نفر دیگر از بهترین و شریفترین فرزندان انقلابی و مبارز تورکمن را ناجوانمردانه به شهادت رسانید.ه
اما، در این جنگ نه تنها رژیم مجبور به عقب نشینی گردید، بلکه از کوران این نبرد خونین و از بحرانیکه هستی ملتی را بطور همه جانبه تهدید میکرد، رهبران بزرگی چون، توماج ها، واحدیها، ماغتیم ها و ارزانشها و ده ها و صد ها کادرهای پر تجربه و فداکار، جهت رهبری جنبش فراروئیدند و کانون، بعنوان ارگان سیاسی و ملی و ستاد مرکزی شوراها، بعنوان ارگان اجرائی حاکمیت خودمختار شورائی تورکمنصحرا، نزدیک به یکسال تمام، تا آغاز دومین جنگ خونین رژیم اسلامی علیه مردم تورکمن اداره این حاکمیت را بدست گرفتند. اما، اگر اعتقاد و ایمان خدشه ناپذیر و صداقت در مبارزه برای منافع ملت تورکمن در این نسل از مبارزین و انقلابیون و رهبران پرورش یافته دراین جامعه، مورد افتخار و باعث برانگیخته شدن غرور و اراده ملی واحد تورکمنها برای تعیین سرنوشت خود گردید، آما از سوی دیگر مورد نفرت و کینه حیوانی رژیم ملایان قرار گرفته بود. از اینرو رژیم هدف خود را در وحله اول نابودی فیزیکی این نخبگان و رهبران کانون و ستاد شوراها، جهت هموار ساختن راه سرکوبی تمام عیار جنبش ملی – دمکراتیک تورکمنها قرار داده بود!ه
بدنبال توطئه ها و اقدامات ایضائی فراوان بود که رژیم اسلامی توانست این هدف اهریمنی خود را با همکاری دشمنان دوست نمای ما در درون جنبش تورکمنها که بعدها بدنبال انشعاب در جریان چریکهای فدائی، رهبری سازمان اکثریت را یدک میکشید ند با کمک بعضی از بورژوا ملاکان زخم خورده از کانون و ستاد، جامه عمل بپوشاند! بدینسان رژیم اسلامی با اولین آدم ربائی و ترور چهار تن از رهبران ملی یک ملت، توماج، واحدی، ماغتئم و جرجانی، نقاب از چهره گروگانگیر، آدم ربا و تروریستی خود در مقابل مردم ایران و جهان برکشید. بدنبال این توطئه و جنایت جبونانه بود که رژیم جمهوری اسلامی، یورش وحشیانه خود علیه بخشی از مردم ایران را برای نابودی تمامی دستاوردهای مبارزاتی آن در دوران حاکمیت شورای کانون و ستاد و سوق دادن ملت تورکمن به پرتگاه نیستی ملی برای اتمام پروسه ناتمام پهلویها برای حل نهایی آن در تنها ملت حاکم را آغاز کرد. طی این جنگ تمام عیار رژیم علیه ملت ما، نخبگان و مبارزین تورکمن در برابر دشمنی تا دندان مسلح و مجازبه بکارگیری انواع سلاحهای سنگین، در دفاع از ملت خود، تردیدی در فدا ساختن زندگی خویش بخود راه ندادند وباز، پرشورترین و پر احساسترین قلبها برای ملت خود، از تپش بازایستادند. اما، نفرت حاکمان دینی جدید در ایران و فاتحان جدید سرزمین تورکمن بی پایان بوده و حتی با اعدام بدون محاکمه نود و چهار تن از بهترین فرزندان ملت ما، بفرمان بزرگترین جلاد تاریخ ایران، شیخ صادق خلخالی، و با اعلام غیر قانونی بودن و انحلال کانون فرهنگی – سیاسی از طرف رژیم خمینی و با به توپ بستن مرکز ستاد شوراها ونابود ساختن تمامی تشکلهای مدنی و انجمنهای صنفی نیز فروکش نشده و آنها با همکاری پست ترین عناصر بومی و غیر بومی از میان مردم منطقه به شکار و تیرباران بدون محاکمه بهترین فرزندان تورکمن، ازهر قشرو طبقه، مربوط و نامربوط به کانون و ستاد، چون یوسف قره جه ها، ایرانپورها و نیاز بردی نوشین ها، جهت محروم ساختن ملتی از تمامی معتمدین، مردم گرایان و شخصیت های ملی آن، بصورت یکجا دست زدند. اما، هیچگاه و هیچیک از این قربانیان بی گناه یک رژیم ملت کش، در مقابل جلادان آن سر تسلیم فرود نیاوردند و نستوه و استوار و با سری افراشته در مقابل دشمن ملت خود، جان خویش را فدای آرمانها و حیثیت ملی آن ساختند!ه
دشمن ملت ما که دیگر حتی تمامی مرزهای جنایت و تبهکاری را نیز زیر پا گذاشته بود با وجود خاتمه ظاهری جنگ دوم خود علیه تورکمنها و با ارتکاب آنهمه جنایت، عزم بر قتل عام تمامی عناصر آگاه این ملت جزم کرده و بر پیگردها، شکنجه، قتل عام و سلاخی خود در میان این ملت افزوده وبر پیگردها، شکنجه، قتل عام و سلاخی خود در میان این ملت شدت و حدت بیشتری بخشید. باز در ایندوره از نخبه کشی های رژیم متحجروآدمخوار اسلامی بود که متشخص ترین فرزندان ملت ما چون عبداله قئزئلها، حالی حالیزاده ها، بیدارها، گرگان بهلکه ها، آنین ها، بصیریها، فرجادها، یزدانیها، یعقوب کردها و ابراهیم ندیمی ها و ... بدون آنکه توان شکستن اراده آنان در دفاع از حیثیت انسانی و آرمانهای والای آنها برای ملت خود و مردم ایران را داشته باشد ، به جوخه های اعدام سپرده و یا تحت شکنجه های وحشیانه و بیرحمانه، این مردان بزرگ تاریخ ملت تورکمن رابه شهادت رسانید!ه
دژخیمان نخبگان تورکمن، حتی در میدانهای جنگ بی معنا و بی حاصل دو رژیم صدام و خمینی، در حالیکه در پشت جبهه های این جنگ، رژیم خمینی فرزندان ملت تورکمن را از دم تیغ میگذرانید و صدام حسین در کرکوک عراق تورکمنهای اینکشور را قتل عام میکرد، از شکار اعضای کانون که در میدانهای این جنگ خانمانسوز قهرمانیها می آفریدند غافل نبوده و نخبگانی از کادرهای اصلی و موثر کانون فرهنگی – سیاسی، چون نوری رومیها، خدری توماجها، خدایوردی پانگ ها و ... را بهمراه صدها نفر دیگر، بصورت کاملا مشکوک به شهادت رسانیدند!ه
ملت شریف تورکمن!ه
شدیدترین و خونین ترین سرکوبیها، اعدامها، شکنجه ها، به بند کشیدنها، تبعیدها و وا داشتن عده ای دیگر به مهاجرتهای اجباری از میان ملت خود، برخلاف پندار واهی قاتلان فرزندانتان، نتوانست نخبگان، روشنفکران و مبارزین شما در کانون فرهنگی – سیاسی را از تلاش و اندیشه برای رهائی ملت خود از ستم یک رژیم شوونیستی – مذهبی که ملتی را با تازیانه دین و برتری نژادی بسوی نابودی ملی میراند، باز بدارد. ما از تجربه خونین مبارزه چندین ساله خود با ضد انسانیترین رژیم در جهان واز بنقد کشیدن گذشته خود و رابطه مان با جنبش سراسری و با گروههای سیاسی به اصطلاح سراسری در طول تاریخ معاصر ملتمان و از تجربه جنبشهای رهائی بخش موفق در جهان آموختیم که اگر هر ملتی سرنوشت خود را تنها بوسیله نمایندگان و نخبگان سیاسی خود تعیین میکند، پس شرط اولیه چنین اقدامی نیز، استقلال سیاسی و فکری این نمایندگان سیاسی از هر ایدئولوژی و تفکر غیر ملی و از هر نیروی خارج از منافع ملی آن ملت میباشد! ما از تاریخ و از استمرار و پایندگی حیات ملی خود و از شهدای قهرمان ملت خویش آموخته بودیم که مداومت و هستی یک جریان ملی و راز جاودانگی و تبدیل آن به یک پروسه سیاسی زنده، تنها در تغییر، دگردیسی و رفرم و پند آموزی از خطاها و شکستهای خود است. همین تفکر نوین در جریان رشد و تکامل خود، در سال 1365 منجر به اعلام استقلال کانون از جریان سوسیال – شوونیستی حاکم بر کانون و تغییر ساختار فکری و تشکیلاتی آن بر اساس ایده استقلال همه جانبه در جنبش تورکمنها بر مبنای منافع ملی ملت تورکمن گردید!ه
این ساختارتغییر فکری و سازمانی کانون شما به منطقه تورکمنیستان جنوبی نیز بسط داده شده ودر داخل منطقه در هنگامه اوج ددمنشی و پیگیری شدید پلیسی مبارزن تورکمن به بهانه شرایط جنگی در ایران، اقدام به ایجاد تشکیلات بر اساس ایده نوین استقلال گردید. اما، دشمن مترصد دریدن هر عنصر آگاه و ملی گرای تورکمن در میان ملت ما، تعدادی از این نخبگان نسل جدید از مبارزان تورکمن و حاملین و ناشرین ایده استقلال کامل داخلی در میان ملت خود را با همکاری پست ترین عناصر از میان به حاشیه رانده شدگان از جامعه ما که از قبل فروش انسانهای مبارز و ضد سلطه بیگانه، به دژخیمان ملت خود ارتزاق میکنند، شایسته ترین فرزندان شما چون، برادران خدمت کن، حسین وزیریها و... رادستگیر ودر سال 1367 در حالیکه دوران حبس ناعادلانه خود را در زندانهای رژیم سپری میکردند، در قتل عام عمومی زندانیان سیاسی بنابه دستور خمینی، به جوخه های اعدام سپردند و بدین سان باز عده ای دیگر از پاکترین فرزندان ملت ما، چان بر سر تعهد خود برای رهائی و آزادی ملت خود از سلطه سلطه گران بر سرنوشت و سرزمین ما گذاشتند!ه
اقدامات ضد بشری رژیم اسلامی ایران، هیچگاه تنها در بخون آلودن سرزمین تورکمن و ارتکاب شنیع ترین جنایات علیه پاکترین و آگاهترین فرزندان این ملت محدود نشده و همراه با صرف میلیاردها دلار از محل فروش و غارت منابع زیر زمینی کشور برای استحاله و گنوسیسم فرهنگی ملت ما و دیگر اقلیتهای ملی ایران در ملت حاکم در طول سه دهه از حاکمیت خود، از تبلیغ برای جدا ساختن مردم تورکمن از عنصر آگاه و از نخبگان و مبارزان آن، لحظه ای دریغ نورزیده است. ماشین تبلیغاتی رژیم، تاکنون موارد بیشماری از تبلیغات زهرآگین جهت مسموم ساختن ذهنیت مردم، بویژه نسل جدید تورکمن که خود در آندوره، شاهد حاکمیت ملی ملت خود تحت رهبری کانون و ستاد نبوده اند علیه این دو ارگان مردمی و انقلابی بعمل آورده است. اما، حافظه تاریخی نسلی که خود از برپای دارندگان انقلاب و شاهدین زنده اعمال حاکمیت ملی خود، هر چند بشکل ناقص و ناکامل آن با وجود مخالفت و ضدیت شدید و خصمانه دولت برآمده از انقلاب، از طرف کانون و ستاد بوده اند، چیزی بجز صداقت و شرافت، فداکاری و شهامت و وفاداری بی حدو مرز رهبران و کادرهای ایندو ارگان به منافع ملت خود را بیاد ندارد. از سوی دیگر، رژیم جمهوری اسلامی موجودی است که همیشه پادزهر سموم خود را نیز با خود داشته است و آن نیز همانا اقدامات عملی ضد بشری و تبهکارانه آن علیه ملیتهای ایران بطور خاص و علیه مردم ایران بطور اعم است که خود بتنهائی برای خنثی کردن زهر آن برای استحمار نسل جدید و مسموم ساختن افکار آنها کافی است. امروزه این نسل خود شاهد استکه چگونه این رژیم، دنیای این جهانی را برای جامعه تورکمن با جهنم آن جهانی تعویض کرده است. در این جهنم نیز ملتی" زندگی" میکند با حقوقی حتی غیر قابل مقایسه با حقوق مردمان مستعمرات استعمارگران اروپائی در قاره های آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین در قرون گذشته و بویژه در عصر کنونی!ه
ارگانهای سرکوب و امنیتی و نمایندگان سیاسی ولی مطلقه فقیه دراین گوشه از ایران، خود راهمانند نیرویی اشغالگر و فاتحین سرزمینی جدید با مردمانی بیگانه ومختار به هر اقدام غیر قانونی و ضد بشری علیه آنها و غارت چپاول هر آنچه که غارت کردن است، میدانند! بنابراین هر قطره از زهر تبلیغاتی رژیم علیه کانون فرهنگی – سیاسی در این جهنم خودآفریده رژیم، قبل از چکانیدن آن تأثیر خود را کاملا از دست میدهد!ه
از این رو استکه فاتحان اسلامی سرزمین ما، امروز هرچه بیشتر سایه کانون فرهنگی – سیاسی را بر سرخود سنگینتر احساس کرده و عاجز و در مانده از زنده بگور کردن تمامی نخبگان و مبارزان تورکمن و محو ایده استقلال از میان ملت تورکمن و ناتوان از خاتمه دادن به مداومت مبارزه فرزندان ملتی، جبونانه به سراغ مزار قهرمانان و رهبران ملی ما رفته و هر از گاهی مقبره آنها را در هم شکسته و کینه سیری ناپذیر خود از مبارزان و نخبگان ملت تورکمن را نثار شهدای آن میکنند!ه
ملت تورکمن!ه
سازمان سیاسی و ملی شما، بعد از پشت سر گذرانیدن بیش از سی سال تجربه و مبارزه در اشکال گوناگون، بعد از آنهمه قربانی شدن بهترین فرزندان ملت ما در صفوف آن برای رهائی از یوغ شوونیسم و آزادی از استبدادی اسیائی و رژیمی خودکامه ودردفاع از شرافت انسانی و ملت خود، از بالاترین توان و تجربه در نمایندگی منافع ملی ملت خویش، نه تنها در داخل کشور بلکه در برابرمجامع حقوق بین المللی نیز برخوردار شده است!ه
کانون شما،هیچگاه ودرهیچ شرایطی اصول اعتقادی خود راکه بازتاب مستقیم منافع ملی ملت ما است، فدای تاکتیکها و زدو بندهای سیاسی نکرده و منافع ملی ملت تورکمن را نه تنها مورد معامله، بلکه حتی مورد مذاکره با هیچ نیروی داخلی و یا خارجی ندانسته است. ما، حاملین بهترین ارزوها برای بهروزی و نیک بختی ملتمان هستیم و آرزو و امید نیز نه قابل تقسیم با دیگران است و نه قابل معامله و مذاکره!ه
امروز دیگر کانون فرهنگی – سیاسی شما یک سازمان سیاسی منطقه ای و صرفاً برای دفاع از دستاوردهای ملت خود در اوایل انقلاب و یا برای پیشبرد جنبشی ملی – فرهنگی منطقه ای مبارزه نکرده، بلکه به سازمانی ارتقاء یافته استکه کسب حاکمیت ملی ملت خود و احیای مالکیت ملی آن بر سرزمین تاریخی خویش و تغییر ساختار سنتی تمرکز قدرت و سیستم اداره مربوط به عهد عتیق کشور به سیستمی مدرن، یعنی به سیستمی فدراتیو و دمکراتیک با حق شرکت مستقیم نمایندگان ملت تورکمن و بهمراه دیگر ملتهای تشکیل دهنده ایران در اداره مشترک کشور را هدف قرار داده است.ه
تحقق تمامی این اهداف و آرمانها نیز که بیش از سه دهه تمام با آن زندگی کرده و در لحظه لحظه زجر کشیدن شما در چنگال یک رژیم توتالیتر و ضد ملی همراه شما خون دل خورده وازهر پیروزی کوچک شما بر اشغالگران سرزمینمان شادیهای بزرگ کرده و بخاطر نیک بختی نسل فردای خود و رهائی ملتمان از خفت ستم ملی، با چشمانی باز و با سری افراشته به میدانهای اعدام رفته و وحشتناکترین شکنجه ها و دهشت ناکترین زندانها و حسرت بارترین زندگی در غربت را بخاطر یک لحظه شادی و هیاهوی کودکان ملتمان در سرزمین ازاد و دمکراتیک و تحت حاکمیت ملی خود انان با طیب خاطر بجان خریده ایم، مشروط و منوط به حمایت و پشتیبانی شما از حاملین این آرمانها در کانون فرهنگی – سیاسی است!ه
در شرایط کنونی، اولین و بزرگترین مانع در راه عملی شدن این ارزوها و خواست ها، مانع رژیم اسلامی بعنوان نماد سیستم خودکامه استبدادی و شوونیستی در ایران است. سیاست خونین این رژیم تنها در تورکمنستان جنوبی، طی سی ویک سال آئینه تمام نمایی از وجود سراپا فساد، خودکامگی و درهم آمیختگی آن با ماهیت خون و فریب و سرشت ضد ملی و ضد انسانی آن است. تورکمنها نسبت به جمعیت خود درایران، یکی از ملتهایی هستند که بیشترین قربانی را در مبارزه با این رژیم متحمل شده اند. بنابراین ملت ما کاملاً محق به محو این رژیم از حیات اجتماعی، سیاسی و ملی و فرهنگی خود بوده و لایق برافراشتن پرچم ملی خود در کنار پرچم ملی ایرانی فدراتیو و دمکراتیک، در سرتاسر سرزمین خود از مرزهای افغانستان تا دریای خزر و از کوهپایه های البرز تا مرزهای جمهوری تورکمنستان و برقراری حاکمیت ملی خود در این سرزمین به خون شسته شده در طول سده ها از طرف متجاوزین و در بند کنندگان ازادی و هویت ملی یک ملت، میباشند!ه
مطمئناً لحظه به آغوش کشیدن روز پیروزی، بعد از دهه ها نبرد نابرابر با آغاز فروپاشی رزیم اسلامی و با آغاز شمارش معکوس برای حیات ننگین رزیمی که درضدیت کامل با آزادی و دمکراسی و هر مقوله مربوط به زندگی بشریت امروزه در ایران و جهان قرار دارد، دور نبوده و ما نیز سهم شا یسته خود را با شرکت درآن با هویت مستقل و با خواست های عمومی و خاص خود، جهت تسریع این روند اغاز شده در جنبش سراسری که جنبش سبز نیز بخشی از آن است، باید ادا نمائیم. کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن، در بیگانگی کامل با خونریزی و خشونت که تنها برازنده رژیم بنیادگرای اسلامی در ایران میداند، در تبعیت ازفرهنگ مسالمت جویی و تعامل و روحیه صلح طلبی ملت تورکمن، شیوه های مدنی و مسالمت آمیز مبارزه را به ملت و به اعضاء و هواداران خود توصیه میکند. شیوه ایکه با آغاز از تحریمها، بایکوتها، نافرمانیها، تحصن ها و اعتصابات به قیامی ملی بهمراه دیگر ملتهای تشکیل دهنده ایران برای خاتمه دادن به حیات یک رژیم استبدادی، متحجر و شوونیستی باید منجر گردد!ه
به مصداق یک ضرب المثل تورکمنی، " یاس بلن توی بله گلر" ( شادی و غم همزاد یکدیگرند)، آغاز سی و یکمین سالگرد کانون و سی امین سالگرد شهدای بزرگ ملت تورکمن با هم مقارن شده است. ما ضمن تبریک سی و یکمین سالگرد کانون فرهنگی – سیاسی شما، در سی – امین سالگرد شهدای ملت مان با آنها تجدید عهد میکنیم که تا برقراری حاکمیت ملی ملت تورکمن بر سرزمین خود و تا برقراری دمکراسی و آزادی در جامعه تورکمن و ایران، یک لحظه از تلاش و مبارزه باز نایستیم!ه
شورای مرکزی کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن ایران
تاریخ 2010-02-14
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar