(جوابی مختصر به یاوه گویی های اخیر ایرنا)
بیر قوروقسیز ایتـدیر غاچغیل، نصیحت یوقمایان أردن.»ر
ترجمه: «مختومقلی بسوز و بساز، یا خموش باش یا دردانه سخن گو.ر
دور باش از آنکه همانند سگ دم بریده نصیحت در گوشش فرو نمی رود.»ر
مختومقلی شاعر ملی ملت تورکمن
همانطوریکه در تاریخ ایران خوانده بودیم محمدشاه ولیعهد خود عباس میرزا را به قصد توسعه طلبی سرحدات خویش به آنسوی ارس می فرستد. مقصود شاه الحاق تفلیس و دیگر بلاد قفقاز بود که با جواب دندان شکن روسها مخصوصا ژنرال پاسکوویچ روسی مواجه میشود. آنان نه تنها حتی یک قصبه ای را فتح نکردند بلکه با ذلت و خواری به پای قرارداد تورکمنچای مجبور به گذاشتن مهر و امضاء خود شده، چندین هزار کرور غرامت جنگی پرداخته، دست تجاوزگرشانرا از این بلاد می کشند. بعد از این واقعه ولیعهد جوان دق مرگ میشود و یا بقول خمینی جام زهر سر میکشد. این واقعه تاریخی بسال 1827 رخ داد ولی توسعه طلبان تهران نشین گاه- گاهی "واحسرتا هفده شهر قفقاز" سر میدهند.ر
اینهم کافی نبوده بقول معروف هردم از این باغ بری می رسد. اخیرا مدیر روزنامه دولتی "کیهان تهران" شریعتمداری ادعای حاکمیت ایران را بر بحرین می کند و می افزاید که روزی این کشور باید به مام وطن (بخوان ایران) برگردد. این سخنان وی با مخالفت شدید کشور بحرین روبرو میشود و در نتیجه ایران با فرستادن وزیر خارجه اش متکی و عذرخواهی سعی در فروکش کردن خشم عربهای بحرینی می کند.ر
و اینبار، نه یکی دوبار بلکه چندمین بار- است که ایران ادعا میکند که سرزمین تورکمنیستان جزئی از خراسان بزرگ است که در نتیجه سیاستهای استعماری از کشور عزیز! جدا شده است. و چون از طرف نیازوف و هیچگونه اعتراضی به هارت و پورتهای مطبوعات ایرانی نشده و برخی از قلم بدست خودی! نیز این نوع یاوه سرایی هایی را تأیید کردند، آنان نیز جری تر شدند.ر
از فردای اعلام استقلال تورکمنیستان این یاوه گویی ها چندین بار تکرار گردید. در سال 1375 کتابی تحت عنوان «کشور آفتاب» از سوی وزارت امور خارجه ایران چاپ گردید. در صفحه سوم این کتاب تورکمنها را فرزندان پارسیان! ذکر میکند. «باید همچنین به ارتباط ژنتیکی اشیا ترکمن در اواخر عصر حجر، اشیای معماری پارسیان و مارگیانا...» (ص 4)... «... در همه جای ترکمنستان و در بین اجداد مردم ترکمن و گروههای نیمه ترکمن ماساگتها، داخها، پارسیان.. در روند حرکت قومی به نام ترکمن شناخته شد (ص 5). جالب اینجاست این کتاب که به سه زبان فارسی، تورکمنی و انگلیسی چاپ شده در دو زبان انگلیسی و تورکمنی اجداد تورکمنها را نه پارسیان بلکه پارفیا یا پارتیان ذکر میکند. اینهم نوعی مرض است.ر
در سال 1998 تلویزیون ایران برنامه ویژه «مسلمانان دنیا» را در بخش تاریخ خود تهیه میکرد. در یکی از این برنامه ها که به کشور تورکمنیستان اختصاص داده شده، ادعا میشود که این مناطق جزئی از سرزمین ایران باستانی بوده است. که« پدر تورکمنهای دنیا، سردار بزرگ، پره زیدنت دائم العمر تورکمنباشی» حتی جسارت جواب دادن و اعتراض به این یاوه گویی ها را نداشت.ر
و اینک در تاریخ سوم اکتبر 2007 خبرگزاری رسمی ایران "ایرنا" چنین ادعای رذیلانه ای را مطرح میکند که در زیر می خوانید:ر
« بر اساس اسناد تاريخی، تركمنستان فعلی از نظر تاريخی جزيی از خراسان بزرگ محسوب ميشده وشهرهايی مرو، نسا(عشقآباد)، ابيورد و چارجوی از مناطق مهم خراسان قديم و حائز اهميت از نظر فرهنگی و علمی بوده است. »ر
که الحق فرزند خلف نیازوف، بردی محمد جیک اش در نمی آید و مثل بحرین اعتراضی به این یاوه گویی ها نمی کند.ر
حالا بیایئد و پیدا کنید پرتقال فروش را؟
اگر تورکمنیستان فعلی جزئی از ایران بوده باشد، این سئوال مطرح میشود که خود خراسان "بزرگ" آن ایام متعلق به کدام امپراطوری بوده و تحت سیادت کدام سلطان و پادشاه بوده؟
همانگونه که در تاریخ خوانده ایم بعداز برگشتن اشغالگران اعراب از آسیای میانه به سرزمین دجله و فرات، تورکان غزنوی برهبری سلطان محمود نخستین حکومت با شکوه را در شمال افغانستان، ماری (مرو) و خراسان تشکیل داد و پایتخت خویش را در شهر غزنه (در افغانستان کنونی) قرار دادند. پس از سقوط سلسله غزنوی تورکمنهای سلجوق برهبری دوقاق امپراطوری وسیعی تشکیل داده از ماوراءالنهر تا دجله و فرات را بزیر سیادت خویش در آوردند. خراسان جزء کوچکی از آن امپراطوری باشکوه بود. سلاطین سلجوقی طغرل و چاغری در ماری و نیشابور اقامت گزیده، ری (تهران) و کرمان را تحت کنترل خویش در آوردند. که از آن بعنوان سلاجقه ری، سلاجقه کرمان و... در تاریخ ایران یاد می شود.ر
ایرنا ادعا میکند « بر اساس اسناد تاريخی »، آخر کدام اسناد، اگر اسنادی دارید لطفا رو کنید. در آن ایام که نامی از ایران در بین نبود بقول دکتر ضیاء صدر در مقاله «ایران و مسائل ایران»:ر
" اما نام سرزمین ایران واقعی بصورت رسمی و بین المللی، تنها اززمان قاجارها بعنوان "ممالک محروسۀ ایران" مطرح شد (روی تمبرها، سکه ها و در قانون اساسی ۱۹۰۵ م /۱۲۸۴ هجری شمسی= ۱۳۲۴ هجری قمری ) و از اواسط سلطنت رضا شاه، رسماٌ نام کشورما، چنانکه خود می گفتیم تنها ایران نامیده شد."ر
تا قبل از این تاریخ بنابه شواهد مسلم از آنجمله روزنامه های عهد ناصرالدین شاه همچون «روزنامه وقایع التفاقیه»، «روزنامه دولت علیه ایران» هریک از مناطق مختلف کشور بنام مملکتی خوانده میشد در هیچ از اعلانهای دولتی و غیر اشاره ای نشده که آشغابات (عشق آباد) و غیره جزئی از خراسان بزرگ یا کوچک بوده باشد.ر
بگذارید فاکتهای دیگری که این یاوه گویی های ایرنا را برملاء می سازد را نشان دهیم:ر
درسال 1837 سرکرده تورکمنهای یموت کناره دریای خزر قیات خان به فرماندار نظامی روس در تفلیس نسبت اظهارات سفیر جدید روسیه در تهران شکایت می کند. چرا که سفیر روس هنوز پایش را به تهران نگذاشته ادعا میکند که سرزمینهای حاشیه خزر متعلق به ایران است. قیات خان می نویسد:ر
«سفیر جدید روسیه در قصر شاه ایران ادعا میکند که روستاهای اترک و گرگان متعلق به ایران است. ما از شنیدن آن متعجب شدیم. وی تازه به اینجاها آمده و امروز اختلافات چندین صدساله را گویا به آسانی درک میکند. در این روستاهای ما – از قره سو تا اترک قبرستانها متعلق بکدام ملت است؛ تورکمنها یا فارسها؟ ما می خواهیم سفیر شما آنرا از مقامات تهران بپرسد» (به نقل تاریخ تورکمنها ج 2 بقلم همین نویسنده) ر
اگر حتی یک فارس در اینجا ساکن بوده باشد باید بعداز مرگش قبری از او به یادگار بماند، درصورتیکه در سراسر سرزمین تورکمن حتی یک قبر نمی توانید پیدا کنید که به سبک شیعه باشد.ر
در سال 1878 سیاح مجارستانی آرمنیوس وامبری که از مناطق تورکمن نشین عبور کرده می نویسد:ر
«پای هیچ ایرانی (بخوان فارس) به این مناطق باز نشده مگر اینکه زنجیری برگردن داشته باشد.»
(سیاحت درویش دروغین به خانات آسیای میانه. نشر علمی و فرهنگی- تهران)
آزموده را آزمودن خطاست!ر
کرسی نشینان تهران دوبار به قصد تصرف سرزمین تورکمن لشکرکشی کردند. یکبار ناصرالدین شاه در سال 1851 برهبری جعفرقلیخان کرد شادلوبه قصد تصرف قارری غالا قشونی مجهز به توپ و توپخانه بر سر تورکمنها میفرستد و بار دوم همین شاه شیعه قاجار بسال 1860 برای تصرف شهر بزرگ ماری و اطراف آن حاکم خراسان حشمت الدوله را با چهل هزار قشون اعزام می کند. بقول وقایع نویسان داخلی یوسف قزوینی) و خارجی همچون بلوک ویل فرانسوی از این چهل هزار حتی چهارهزار نفر ایرانی به مشهد برنگشتند. در هر دو هجوم سپاهیان ایران آنچنان ضربه مهلکی از تورکمنها نوش جان می کنند که تا عمر دارند نباید فراموش کنند. در این مبارزات قهرمانانه تمامی تورکمنها یکدل و متحد گشته به قزیلباشان شیعه قاجاری مشت محکمی فرود می آورند. نوربردی خان و قاوشیت خان با جمع کردن تمامی تورکمنها برسر یک سفره توانست این مهم را به انجام برسانند و پرچم شیر و خورشید نشان ایران بزیر پای جنگجویان تورکمن می افتد.
پرچم شیر و خورشید نشان ایران در زیر پای جنگجویان تورکمن
(نقاشی. رنگ روغن اثر آننانوروف)
اگر در این باره قرار است اسناد و مدارک را نشان دهیم مثنوی هفت من می شود. و می گویئم: "اگر در خانه کس ست یک حرف بس است".ر
کرم درخت از خود درخت
وقتی «سردار بزرگ، پدر تمامی تورکمنهای دنیا» ساپارمراد نیازوف ادعا میکند که ما با ایرانیها هفت پشت، جد اندر جد برادریم (اشاره به سخنرانی وی در سال 2000 در روحیت کوشگی)، وقتی که عبدالرحمان دیه جی در کتاب «زندگینامه و برگزیده اشعار مختومقلی فراغی» ادعا میکند که: «مختومقلی فراغی شاعر ترکمن در سال 1733 میلادی در خیوه که در آن زمان بخشی از خاک ایران بود متولد شد.» (چشم ما روشن خیوه که بیش هزار و چند کیلومتر با سرحد ایران فاصله دارد نیز جزء خاک ایران بود و ما نمی دانستیم.) این کتاب از طرف انتشارات بین المللی الهدی در سال 1373 چاپ شده و این مؤسسه در تورکمنیستان بشدت مشغول ارشاد! تورکمنهای گمراه! به دین مبین اسلام (بخوان شیعه) می باشد.ر
وقتی که ارازمحمد سارلی که از وی بعنوان محقق و استاد ذکر میشود در تمامی دوجلد کتاب تاریخ ترکمنستان سعی بر این دارد که نشان بدهد که ترکمنستان جزء ایران بوده، از «ایرنا» چه توقعی میتوان داشت؟ (این مناطق که روزی جزء خاک ایران محسوب می شد، در آن ایام جولان روسها شده. نه تنها دولت مرکزی ایران و حکومت بجنورد به حمایت از تکه هایی که عزم دفاع مقدس از دین و میهن داشتند برنخاست...) به نقل از جلد اول کتاب تاریخ ترکمنستان سارلی، ص 296. این کتاب نیز مثل کتاب سرزمین خورشید از سوی وزارت امور خارجه ایران چاپ و منشر گردید.ر
عشقآباد، ايرنا ۸۶/۰۷/۱۱"اوراز محمد سارلي" محقق و استاد دانشگاه گرگان در مصاحبه با روزنامه تركمني "تركمنستان" گفت، تركمنهاي ايران از گسترش هر چه بيشتر روابط "عشقآباد تهران" خرسندند.ر
باش تا صبح دولتش بدمد!ر
سخنم را با بیتی از شاعر و فیلسوف بزرگمان مختومقلی به پایان میرسانم:ر
«قیامت دان بیر سؤز دیدیم بایاقدا قاراو باردیر یرسیز اورلان تایاقدا
ظالیملار حور بولار غالار آیاقدا آغلاما سن غاریپ؛ شیرتک بولارسن»
پراگ. پنجم اکتبر 2007
آقمیرات گورگنلی
کاندیدای علوم تاریخ
Goliarne@yahoo.com
1 kommentar:
دوست گرامی
دفاع پرحرارت شما از روسها و یاد نیکی که از آنها دارید خاستگاه شما را به خوبی نشان میدهد
دوست دارم بدانم بدانم این شاهان غزنوی و سلجوقی که شما از آنها یاد کردید نام فرمانروایی خود را چه مینامیدند و خود را از نسل کدام شاهان استورهای میدانستند؟
این که شما - ظاهرا - (چون در حسن نیتتان با توجه به خاستگاهی که دارید شک است) مردمان قبیله خود را دوست دارید شایستهی تحسین است ولی تاریخ را - لطفا - تحریف نکنید وگرنه دودش به چشم همه ما خواهد رفت و سودش را ابرقدرتان روسی و آمریکایی خواهند برد.
نظرتان درباره نقشه آذربایجان بزرگ و موضوع سه جزیره و ... چیست؟
لابد آنها که نژادپرست و شوونیست نیستن و کاملن بر پایه مستندات تاریخی سخن میگویند
Skicka en kommentar