lördag, februari 07, 2009

بهمن و انقلاب بهمن

بیست ودو بهمن ماه 1357، نقطه عطفی است بزرگ در تاریخ ایران. در این روز بود که رژیم "سلطنتی" غیر موروثی فقهای شیعه، جانشین رژیم سلطنتی موروثی پهلوی گردید! عواقب این جایگزینی و ناکامی و شکست این انقلاب، امروزه کشوری را به فلاکت و نگون بختی و انزوای جهانی کشانیده و منطقه ای بحرانی چون خاورمیانه را به سرزمین موعود تروریسم بین المللی و به معیادگاه جنگی بازیگران سیاست بین المللی درآورده است!ر
رژیم فقهای حاکم برایران ، طی این سی سال حیات خود، از هیچ جنایتی و از هیچ ترفندی برای مسدود ساختن راه نضج دمکراسی و آزادی و از بکارگیری هر وسیله ضد انسانی و غیر اخلاقی در ممانعت از دستیابی مردم به حقوق شهروندی متعارف خود در جهان و در دستیابی ملتهای تحت ستم به حقوق ملی خود، ذره ای تردید بخود راه نداده است!ر
ضربات و صدماتی که این رژیم، درطی این سه دهه از حیات نکبتبار خود بر پیکر کشور و مردم ایران وارد آورده است، شاید قابل مقایسه با هیچ دوره ای از تاریخ این کشور نباشد. اما، قتل عام و نسل کشی ای که این رژیم از فردای بقدرت خزیدن خود، علیه ملتهای تحت ستم و اقلیتهای مذهبی و دینی ساکن در ایران براه انداخته است، مطمئناً سنگینترین و مهیب ترین جنایتی استکه در هیچ دوره ای از تاریخ اینکشور سابقه نداشته است!ر
ملت ترکمن، اگر بهمراه تمامی مردم ایران و ملتهای تحت ستم و اقلیتهای دینی و مذهبی در آن، تمامی مصائب و تبهکاریهای این رژیم را به خونین ترین شکل ممکن تجربه کرده است، لذا برای این ملت انقلاب بهمن که سرنوشت آنرا در مسیری برخلاف منافع و موجودیت ملی آن در جهت تداوم و استحاله و نابودی ملی آن رقم زده است، مشحون از خاطرات از لحظه لحظه این بهمن است!ر
در روز21 بهمنماه آخرین مقاومت طرفداران و سلطنت طلبان به رهبری آخوند نقشبندی، دارنده " مدال افتخار همایونی" در کودتای بیست و هشت مرداد و از زمینداران بزرگ و ساواکیان سابقه دار و پیشوای مذهبی روحانیون ارتجاعی در منطقه، مبنی بر افروختن نائره جنگ داخلی در شهر گنبد بین ساکنان غیر بومی و بومی این شهر، جهت انحراف مبارزه آنها با رژیم سلطنتی در منطقه و با واکنش بموقعه روشنفکران انقلابی و مترقی و مقابله مردم ترکمن با این توطئه در هم شکست.ر
در بیست و دوم بهمنماه نیز رژیم سلطنتی موروثی به بایگانی تاریخ سپرده شد و رژیم خمینی بعنوان نتیجه زهرآگین سرکوبی نیروهای ملی، دمکرات و مترقی و نیروهای چپ در طول سلطنت پهلویها ودر نتیجه خلاء رهبری نیروهای دمکرات و ملی گرا در شرایط اوج جنبش انقلابی و کانالیزه شدن هرگونه نارضایتی اجتماعی و سیاسی بسوی روحانیت شیعه، بدلیل آزادی عمل آنها در جامعه و توهم و باور سنتی خود مردم به این نیروی بغایت ارتجاعی، آنها همچون شبحی قرون وسطایی برفراز جامعه بال گستردند.ر
روشنفکران انقلابی و مترقی ترکمن که قبل از انقلاب با آگاهی بر بیگانگی این مدعیان خلافت با خواست های دمکراتیک و مترقیانه ملت ترکمن، هیچگاه صف جنبش اعتراضی ملت خود را در جنبش اعتراضی مذهبیون ادغام نکرده و جدا از آنها بصورتی مستقل و با هدف و خواستی متمایز از آنها در انقلاب شرکت کرده بودند. اقدامات انحصارطلبانه و ضد دمکراتیک این نیرو نیز در قبضه تمامی ارگانهای دولتی و اداری و انتظامی منطقه از فردای روز پیروزی نیز، خود تأئیدی بود بر ارزیابی از ماهیت این نیرو از طرف روشنفکران انقلابی و مترقی ترکمن در قبل از انقلاب!ر
بنابراین، جای تردیدی نبود که مقولاتی چون حقوق شهروندی و حقوق ملی و خواست های بر حق ملت ترکمن در قاموس پیروزمندان جدید، مقولات غریبه ای بیش نیستند و این رژیم خواهان حفظ وضعیت در منطقه به سیاق گذشته بود. درست در تعقیب چنین سیاستی از طرف سردمداران رژیم جدید بود که آنها در اقدامی بیسابقه و ضد ملی، وحدت و صف آرائی خود با ارتجاع مغلوب، در برابر خواست های دمکراتیک و بر حق ملت ترکمن را اعلام داشتند! بدین معنا که فقط چند روز بعد از انقلاب بهمنماه، آخوند نقشبندی نامبرده در فوق از رادیو تلویزیون سراسری رژیم " تبعیت" خود با " امام انقلاب" را در میان بهت و ناباوری مردم از این امر، اعلام داشتند!ر
در برابر اتحاد سریع ارتجاع غالب و مغلوب در منطقه، روشنفکران انقلابی و مردمی ترکمن، جهت پاسخگویی به خواست های سرکوب شده ملت ترکمن در دوران رژیم شاه و برای پیشبرد تغییرات بنیادین دمکراتیک و انجام اصلاحات مورد نظر مردم و مقابله با انحصار طلبی و استبداد جدید، خود رأساً کانون فرهنگی – سیاسی خلق ترکمن را در بیست و ششم بهمنماه بنیان گذاشتند!ر
اما واکنش ارتجاع غالب و مغلوب به این اقدام مستقلانه مردم ترکمن به رهبری روشنفکران انقلابی و مردمی خود، بیش از حد انتظار سریع و بیرحمانه بود که خود خبر از تدارک و برنامه قبلی انها علیه جنبش ملی – دمکراتیک ترکمنها داشت. آنها درست در ششم فروردینماه در اوج بهار آزادی خود با حمله به میتینگ مسالمت آمیز مردم ترکمن در گنبد، ناجوانمردانه بر بخشی از مردم ایران جنگی خونین و نابرابر را تحمیل و بعد از کشت و کشتاری بیرحمانه از مردم غیر مسلح و بی دفاع ترکمن، با توجه به تعادل نیروها در آندوره در سطح جامعه ودر درون خود حاکمیت جدید و با مواجه شدن با مقاومت دلیرانه و یکپارچه مردم ترکمن مجبور به عقب نشینی شدند. بدین ترتیب انقلاب برآمده از بهمن سال 1357، اولین بهمن مهیب خود را بر سر مردم ترکمن فرود آورد!ر
اما، دشمن زخم خورده، سازمانیافته تر و بیرحمانه تر از قبل به توطئه وتقویت نیروهای امنیتی و نظامی خود در منطقه و تدارک نیرو از داخل منطقه و از میان رهبران متحد کاملاً مورد اعتماد روشنفکران انقلابی ترکمن که میرفتند عنان جنبش ملی را کاملاً بدست خود بگیرند، یعنی سازمان چرکهای فدائی پرداخت.ر
با این تدارکات و توطئه ها بود که رژیم تبهکار اسلامی ایران، دست به اجرای اولین قسمت از پست ترین سناریوی خود علیه ملت ترکمن، یعنی ربودن رهبران ملی آن بکمک افراد نفوذی خود در داخل رهبری سازمان چریکهای فدائی زد که اولین آدم ربائی رژیم بعد از بقدرت رسیدن و سر آغاز قتل های زنجیره ای در ایران بوده است. بدنبال این عمل راهزنانه و جبونانه رژیم، مرحله دوم از برنامه جنایتکارانه آن یعنی سرکوبی تمام عیار با بکارگیری سلاح سنگین علیه ملتی غیر مسلح در نوزدهم بهمنماه سال 1358 آغاز گردید. با این اقدام، رژیم ملت کش اسلامی نشان داد که از هیچ بربریتی در نسل کشی در حق ملتهای تحت ستم در ایران خودداری نخواهد ورزید و با اعزام، بزرگترین جلاد تاریخ ایران، خلخالی به منطقه و با برپائی "دادگاههای صحرایی" و اعدام بدون محاکمه نود و چهار نفردرابتدای ورود خود از بیگناه ترین افراد که هیچگونه نقشی در جنگ تحمیلی رژیم در منطقه نداشتند به اثبات رسانید که در ددمنشی و خونخواری هیچ رژیمی در جهان بپای آن نمی رسد!ر
باز در بیست و نهمین روز بهمنماه بود که جلادان رژیم بدنبال سرکوبی خونین ملت ترکمن، اجساد تیرباران شده رهبران ربوده شده این ملت را بدون آنکه جرأت اعلام رسمی این عمل شنیع و زبون خود را داشته باشند، همانند قاتلانی پست در منطقه رها کردند و بدین ترتیب جنایتی علیه انسانیت و آزادیخواهان و عدالت پژوهان مرتکب شدند که هیچگاه از خاطره تاریخی ملت ما و مردم ایران محو نخواهد شد و این آدم ربایان تروریست نفرینی ابدی را نصیب رژیم خود ساختند!ر
اکنون ملت ما، دهه هاست که در زیر آوار بهمن وحشتناک که رژیم برآمده از انقلاب بهمن بر سر آن فرود آورده است، در سرحد مرگ و زندگی برای بقای خود و رسیدن به بهار فروردین که مرگ شبهای سیاه و سرد بهمن و بهمنیان است، تلاش میورزد.ر
کانون فرهنگی – سیاسی خلق ترکمن ایران، با فرا رسیدن سالگرد خاطرات تلخ و جانگداز انقلاب بهمن برای ملت ترکمن و دیگر ملتهای ایران، آرزوی رهایی هر چه زودتر از تألم ها و مصایب بیشمار حاکمیت بهمنیان را برای آنها دارد!ر

کانون فرهنگی – سیاسی خلق ترکمن ایران
ر20 بهمن ماه سال 1387

1 kommentar:

Unknown sa...

 . آیت‌الله منتظری پدر انقلاب مقدّس  اسلامی فرمودند:
استقلال یعنی زیر یوغ خارجی نباشیم و آزادی یعنی مردم در اظهار عقیده و بیان آزاد باشند. نه این‌که به محض ابراز نظر مخالفی، کار به زندان و حبس
چقدر ناراحت کننده است که اشخاصی‌که سی‌سال پیش فریاد می‌زدند استقلال،آزادی، جمهوری اسلامی  همان اشخاصی‌هستند که استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را از بین بردند. انشا‌الله خداوند به اینها میفهماند که معانی این  شعارها که دوباره این روزها میشنویم چی‌هست. همین شعار‌هایی‌که انقلاب عزیز اسلامی ما را سی‌ساله پیش به دنیا آورد.