lördag, oktober 27, 2007

آخرین فرصت !ر

چهار سال هیاهو و دروغ پردازیها در اطراف اهداف هسته ای، مذاکرات بی پایان با مجامع بین المللی و بازی با اراده جهانی، همراه با مظلوم نمائی ها و پرده پوشیها در داخل کشور و گردنکشی ها و تهدیدهای هرازگاهی از طرف رژیم اسلامی و مسالمت جوئی و مدارا طلبی از طرف جامعه جهانی با این رژیم، نهایتاً به فرصتی دو ماهه برای ایران جهت تعیین و تکلیف قطعی خود در مقابل خواست جهانی مبنی بر خاتمه دادن بر ماجراجوئی اتمی خود یا آغاز اقدامی جدی و شدید جهانی علیه ایران منجر شده است!در پایان این فرصت کوتاه برای رژیم، رویاروئی آن با جامعه جهانی وارد مرحله شدیدتری از تشدید تحریمهای اقتصادی و سیاسی و در صورت مخالفت روسیه و چین در شورای امنیت سازمان ملل با این اقدام، آمریکا و متحدان آن بر اساس دو قطعنامه قبلی شورای امنیت، مستقیماً در برابر رژیم اسلامی با دور زدن این شورا قرار خواهند گرفت و دست آنها برای اعمال شدیدترین مجازاتها علیه آن بازتر خواهد شد!ر
البرادعی در مصاحبه با "فایننشل تایمز"در مورد آخرین مهلت رژیم میگوید!"من به ایرانیها گفته ام که این آزمایش برای شماست. شما متعهد شده اید که رفع ابهام کنید. اگر چنین کاری نکنید هیچکس از شما پشتیبانی نخواهد کرد". حتی در صورت "رفع ابهام" از طرف رژیم نیز، بگفته وی: "اگر ابهامات در مورد غنی سازی هسته ای ایران برطرف شود ادامه برنامه غنی سازی این کشور موکول به تصمیم گیری جامعه بین المللی خواهد بود و ربطی به آژانس نخواهد داشت"!ر
وی در مصاحبه با مجله اشپیگل آنلاین نیز گفته استکه:" وضعیت کلی در خاور میانه طی چند ماه آینده از اهمیت ویژه ای برخوردار است و مانیز باید تصمیم نهایی خود را در این زمینه اتخاذ کنیم"! و در مقابل سوال خبرنگار این مجله معتبر جهانی، مبنی براینکه " آیا فکر نمیکنید اعمال تحریم شدیدتر به ایران نتیجه عکس داشته باشد؟" جواب داده استکه:"تحریم ها به تنهائی نمیتواند راه حل طولانی مدت باشد"!ر
دیگر، شیوه برخورد جهان با ماجراجوئیهای اتمی رژیم وارد فاز سوم خود یعنی، تحریمهای شدید، قوام با تدارک نظامی برای تهاجم نظامی به مراکز اتمی آن شده است. این پیامی بود که دولت جدید فرانسه، سعی در تفهیم آن به سردمداران رژیم ایران داشت که نه تنها گوش شنوائی در تهران نیافت، بلکه سفیر فرانسه در ایران به وزارت امور خارجه رژیم فراخوانده شده وشعار "مرگ بر فرانسه"نیز به شعارهای مرگ بر آمریکا و ایرائیل در تظاهرات آخر ماه رمضان، افزوده گردید! در مقابله با این اقدام غیر منطقی و پرخاشگرانه رژیم، وزیر امور خارجه فرانسه، با ارسال پیامهایی به بیست و شش تن از همتایان خود در اتحادیه اروپا، خواهان تشدید تحریمها علیه ایران شده و وزیر خارجه بریتانیا، پشتیبانی دولت مطبوع خود را از این درخواست با" اشتیاق کامل، اعلام داشته است! سولانا، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز با حضور در کمیسیون سیاست خارجی پارلمان اروپا، بنابه گزارش آسوشیتدپرس اعلام داشته استکه:" ما نمیتوانیم تا ابد منتظر ایران باشیم و باید در کوتاهترین زمان ممکن شاهد نتیجه گیریهای لازم در راستای رایزنیهای انجام شده باشیم"!ر
جورج بوش نیز در هفته گذشته از یکسو با اظهار اینکه:" کره شمالی میتواند الگویی برای حل اختلافات با ایران بر سر مسئله هسته ای این کشور باشد"، برای آغاز مذاکره مستقیم با رژیم تهران در صورت متوقف ساختن فرایند غنی سازی از طرف آن راه را باز گذاشته است. اما از سوی دیگر با قرار دادن سپاه پاسداران از طرف مجلس سنای آمریکا در لیست سازمانهای تروریستی جهان راه هموار شدن بمباران پایگاههای این نیرو در ایران تحت عنوان مبارزه با تروریسم را اعلام داشته است. دیلی تلگراف در هفتم ماه اکتبر از توافق انگلستان با چنین امری را طی سفر ماه ژوئیه، گوردون براون، نخست وزیر انگلستان به واشینگتن در گفتگو با مقامات و مسئولین وزارت دفاع آمریکا خبر میدهد.ر
اما بنظر میرسد که سردمداران رژیم هنوز نیز قاصر از درک این مسئله اند که در فرصت کوتاه باقی مانده آنها مجبورند به راه مصالحه و سازش قدم بگذارند و یا ایران را در مقابل فاجعه حمله نظامی به آن قرار بدهند. دیگر سرنوشت ایران، برخلاف ادعای تبدیل آن به بازیگر اصلی صحنه سیاسی خاور میانه از طرف رژیم به تصمیم دیگران چه در آژانس بین المللی، شورای امنیت و به مذاکرات پشت پرده و بده بستانهای سیاسی قدرتهای جهانی وابسته است و رژیم اسلامی تنها میتواند تأثیر گذار براین تصمیم گیری باشد و نه تصمیم گیرنده!ر
اما، درست در چنین شرایطی بحرانی، رئیس جمهور رژیم با حماقت و فصاحتی بی نظیر باز بر اجرای سادیسم راسیستی خود مبنی بر پاکسازی قوی یهودیان اصرار ورزیده و خطاب به کشورهای غربی میکند که:" بخشی از "سرزمینهای پهناوری" چون، "کانادا و آلاسکا" را به اسکان یهودیان اسرائیلی و برای تشکیل دولت خود به آنها اختصاص بدهند و خود را از شر این مسئله خلاص بکنند! بیان چنین مواضعی آنهم در چنین شرایطی چیزی بجز تأئید نظر جورج بوش، مبنی بر تلاش رژیم ایران جهت برپائی " هولوکاست منطقه" نبوده و "اورن ارئیل"، رهبر حزب ملی- مذهبی اسرائیل نیز فوراً خواهان تلاش حقوقی دولت اسرائیل برای کشانیدن احمدی نژاد به دادگاهی بین المللی شده است!ر
در مورد بحران هسته ای نیز رئیس جمهور ملایان آخرین موضع رژیم خود را در سیزدهم مهرماه چنین بیان داشت که:" ما دیگر حاضر نیستیم در صحنه سیاسی در مورد حق مردم در مورد انرژی هسته ای مذاکره کنیم و قدرت های بزرگ باید این موضوع را بدانند از نظر ما ماجرای هسته ای ایران خاتمه یافته است"! و وزیر امور خارجه رژیم نیز به تبعیت از رئیس جمهور خود در مصاحبه با شبکه دوم تلویزیون دولتی ایران تأکید کرده است که:" ایران از برنامه هسته ای خود عقب نشینی نخواهد کرد"!ر
فرمانده جدید سپاه پاسداران رژیم، سرلشکر پاسدار محمد علی جعفری"، نیز که تنها از " بیت رهبری"، فرمان برده و " نظرت رهبر" را انعکاس میدهد، در کوبیدن بر طبل جنگ از دیگر سردمداران رژیم عقب نمانده و در مصاحبه با تلویزیون،"العالم"، در تهدید کشورهای منطقه اعلام داشته استکه:"کشورهای منطقه که با دشمنان ما همکاری میکنند باید بدانند که اگر جنگی اتفاق بیفتد و خاک خود را در اختیار دشمن قرار بدهد و از آنجا اقدام نظامی علیه ما صورت گیرد، ما در برابر آن پاسخ میدهیم و این امری طبیعی است"!ر
سردمداران رژیم با تمرد از خواست جامعه جهانی، دمیدن بر آتش جنگ طلبی و با بیانات پاکسازی قومی خود، خود در راستای تبلیغ این سیاست در جهان قرار گرفته اند که نظامی که بر پایه استبداد و خودکامگی دینی، بی قانونی و فریب، سرکوب و جنایت استوار است نه تنها برای مردم ایران، بلکه برای کل منطقه و جهان نیز خطرناک و فاجعه آفرین است!ر

ر- جنگ پنهانی رژیم ایران در عراق با آمریکا:ر

تاکنون بنابه اظهارات نظامی آمریکا در عراق، هشتاد درصد از تلفات آمریکائیان در اینکشور، از طرف شیعیان تحت حمایت رژیم ایران بر آنها وارد شده است. سیاست تاکنونی آمریکا، مبنی بر تهدید و ارعاب و حتی مذاکرات مستقیم با ایران در بازداشتن آن در دخالت در امور عراق و در تسلیح طالبان در افغانستان، بتنهائی کافی نبوده است و ژنرال دیوید پتراس، فرمانده کل نیروهای آمریکائی در عراق، روز ششم ماه اکتبر در یک پایگاه نظامی آمریکا در کنار مرزهای ایران، بار دیگر رژیم اسلامی را به دامن زدن به خشونتها در عراق متهم کرده و اعلام داشته استکه:" حسن کاظمی قمی، سفیر جمهوری اسلامی در بغداد، از اعضای نیروی قدس سپاه پاسداران است. اما در حال حاضر بدلیل سفیر بودنش، از مصونیت دیپلماتیک برخوردار است"! وی در عین حال خبر از دستگیری" یک رابط ایران که در قتل دو فرماندار عراقی در جنوب اینکشور در ماه اوت دست داشته است"، داده است! تاکنون چهار نفر از فرماندهان سپاه پاسداران در عراق دستگیر شده اند که آخرین آنها، محمود فرهادی که در بیستم سپتامبر در شهر سلیمانیه، بعنوان فرمانده قرارگاه ظفر" که از واحدهای سه گانه نیروی قدس سپاه در ایران بوده و مسئولیت فعالیتهای این نیرو در مناطق میان شمال و مرکز عراق را بر عهده داشته است. درگیری رژیم ایران با نیروهای آمریکائی در عراق، روزبروز تشدید میشود و برژینسکی مشاور امنیتی پیشین آمریکا در این رابطه معتقداستکه:" من فکر میکنم هر دو کشور به سوی جنگ میروند"!ر
رژیم ایران در عراق به چیزی کمتر از خروج بدون قید و شرط نیروهای آمریکائی و متحدان آن از این کشور و بر پائی یک حکومت شیعه تمام عیار از نوع خود، راضی نیست. لاریجانی در مصاحبه با "تایمز مالی" در یکم اکتبر، هدف رژیم خود از این سیاست غیر واقعی و هماورد طلبی ماجراجویانه آنرا اینگونه ارائه میدهد:" اگر آمریکائیها یک برنامه زمانبندی شده برای خروج از عراق ارائه بکنند، ما به آنه در انجام آن کمک میکنیم"! اشپیگل آنلاین، این فرمولبندی رژیم را از قول آمریکائیها،" پیشنهادی زهر آلود" توصیف کرده است. احمدی نژاد نیز بارها آمادگی رژیم خود را "برای پر ساختن خلاء ناشی از خروج نیروهای آمریکا از عراق بوسیله ایران"،اعلام داشته است!ر
اما، آمریکائیها که باصرف 4 میلیارد دلار در هر هفته و با تحمل تلفاتی بیش از 2500 نفر از سربازان خود و با زخمی و معلول شدن بیست هزار تن از آنها، تاکنون به اشغال عراق سرسختانه ادامه داده است و از برنامه ها و تدارکات دراز مدت آنها بر میاید که قصد خروج از اینکشور بدون دستیابی به اهداف خود از حمله به عراق را ندارند و بعنوان همسایه ایران، رودرروی رژیم ایران تا مدتها باقی خواهند ماند و در صورت محدود ساختن حضور خود در این کشور نیز عراق را بدست حاکمیتی نظیر رژیم ایران نخواهند سپرد!ر
آخرین تحولات در عراق و تشدید رویاروئی غیر مستقیم رژیم ایلامی با آمریکا در اینکشور، بیانگر آنستکه مسئله عراق نیز در کنار ماجراجوئی های اتمی رژیم اسلامی، در مرکز رویاروئی و درگیری آن با آمریکا و غرب قرار گرفته و مشاوران نظامی بوش، جنگ عراق را بعنوان،"نبرد استراتژیک"، بین ایندو کشور توصیف میکنند!ر

ر- " آمادگی برای مواجهه"!ر

با اینکه رژیم جمهوری اسلامی ایران، در عرصه بین المللی سرگرم منازعه و بحران گسترده ای است، اما، از اقدامات و اظهارات سردمداران آن چنین برمیاید که رژیم، دشمن اصلی را در درون ایران میبیند. استراتژی اعلام شده سپاه پاسداران، بدنبال جابجائی فرماندهان آن و در ساختار سپاه و بسیج، بمنزله اعلان جنگ علیه مردم است. فرمانده جدید سپاه پاسداران و بسیج،"سرلشکر پاسدار محمد علی جعفری"، تنها یکماه بعد از انتصاب خود به این مقام می گوید، طبق استراتژی جدیدی که رهبر جمهوری اسلامی برای ایندو نیروی ادغام شده در یکدیگر معین کرده است، مأموریت اصلی آن از این پس مقابله با "تهدیدات داخلی" خواهد بود و در صورت "بروز تهدیدات داخلی" نیز سپاه به کمک ارتش خواهد شتافت!ر
اکنون در ایران فضا، فضای آغاز دوران جنگ است و تلاش مردم برای ذخیره سازی مایحتاج اولیه نشانگر درک این فضا از طرف آنان است. طبق اخبار نشت کرده به خارج از دستگاههای امنیتی رژیم، سازمان اطلاعات سپاه با معاونت امنیت داخلی وزارت اطلاعات و دفتر ویژه اطلاعات"بیت رهبری"، ستادی در ایران تشکیل داده اند که وظیفه آنها شناسایی و تهیه اطلاعات در باره فعالیت کلیه اشخاصی استکه در صورت بحرانی تر شدن اوضاع کشور، می توانند بصورت خطری بالفعل برای رژیم درآیند. این ستاد، تاکنون بیش از دو هزار و پانصد نفر را در لیست سیاه خود قرار داده است! بنابراین، در صورت تهاجم نظامی به ایران، اولین اقدام رژیم نیز حمله به مردم ایران و روشنفکران ناراضی از هر تفکر و موضعی خواهد بود!ر
در خارج از کشور نیز،"آمادگی برای مواجهه" رژیم، شاما ارسال افراد انتحاری، تحت پوشش پزشک و پرستار و شاغلین در کارهای خدماتی و تجاری به کشورهای عربی حاشیه خلیج میباشد که در صورت، آغاز جنگ، این افراد وظیفه ضربه زدن به منافع و نیروها و پایگاههای آمریکایی در این کشورها را از طریق انتحاری بر عهده دارند. طی چند ماه گذشته 26 نفر از این "پزشکان و پرستاران" تنها در دوبی و امارات، از طرف نیروهای امنیتی آمریکا مورد شناسایی قرار گرفته اند!ر
طرح موازی دیگر رژیم، با طرح فوق که از یکی دو سال قبل بتدریج عملی شده است، اعزام شمار زیادی که تعداد آنها چهار تا پنج هزار نفر تخمین زده میشود از شیعیان عراق و جنوب لبنان، تحت پوشش پناهندگان گریزان از جنگ داخلی در اینکشورها به کشورهای اروپائی میباشد. این افراد که در میان آنها تروریستهای حرفه ای بنیادگرا نیز وجود دارند، دو وظیفه محوله از طرف نیروهای امنیتی رژیم اسلامی را تحت نظر،"سردار حسین اله کرم"که اخیراً بعنوان سرپرست کلی وابستگی های نظامی در اروپای شرقی و مرکزی در بوسنی تعیین شده است و در هماهنگی با شعبه امنیتی و اطلاعاتی مستقر در سفارت ایران در برلین که بنابه گزارش سازمان امنیت آلمان در ماه گذشته تحت عنوان"سازمان دفاع از قانون اساسی آلمان فدرال" به مجلس اینکشور پرده از وجود چنین شعبه غیر دیپلماتیک و امنیتی در سفارت ایران برداشته شد، بهمراه شمار دیگری از پناهندگان باصطلاح سیاسی سابق از ایراندر اروپا، پیش خواهند برد. افرادی از سرشناسترین و مؤثرترین رهبران اپوزیسیون رژیم اسلامی را در خارج از کشور ترور بکنند تا زهر چشمی از سرسختترین مخالفین رژیم گرفته شده و آنها را مجبور به سکوت و بی عملی علیه رژیم بکنند. در وحله دوم، برپائی تظاهرات بظاهر ضد جنگ و حمله به سفارتخانه ها و دفاتر شرکتهای آمریکائی در کشورهای اروپائی!ر

ر- سیر نزولی منابع ارزی در بحرانیترین شرایط!ر

مدتهاست که نتایج سیاست شوم رژیم اسلامی در ستیزه جوئی با دنیای خارج و کشانیدن کشور به انزوای سیاسی و اقتصادی و لجاجت در تداوم این سیاست، کاملاً آشکار شده است. عدم سرمایه گذاری و برنامه ریزی برای جلب سرمایه خارجی جهت اکتشاف، گسترش، مرمت و بازسازی میادین نفت و گاز که تنها منبع صادراتی رژیم و اساس اقتصاد تک محصولی کشور است بهمراه حیف و میل، غارت و فساد گسترده، سوء مدیریت و هزینه ساختن بخش اعظم درآمد ارزی در ماجراجوئیهای نظامی و امنیتی و بر باد دادن 140 میلیارد دلار درآمد نفتی تنها در دوران دو ساله ریاست جمهوری احمدی نژاد، صنعت نفت و گاز و صادرات آنرا دچار افتی بی سابقه ساخته است. در همین رابطه، دقت در گزارش،"مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی"، در باره سرنوشت مخازن گاز و نفت ایران که در هفته گذشته انتشار یافت، خود بتنهائی برای پی بردن به عمق فاجعه کافیست. در این گزارش چنین آمده استکه:"تعداد قابل توجهی از مخازن نفتی ایران در نیمه دوم عمر خود بسر میبرند و عدم تزریق به موقع گاز به این میادین موجب افت شدید فشار و ضریب بازیافت و در نتیجه، مدفون شده بخش عظیمی از نفت در جای جای این میادین است"!ر
در مورد صنایع و صادرات گاز نیز در این کشور آمده است:"بخش عظیمی از ذخایر گازی کشور در کلاهک های گازی مخازن نفت و نیز محلول در نفت میباشد که استحصال از آنها به مرور زمان و پس از دهها سال امکانپذیر خواهد بود. با ارزیابی از سرعت اجرای طرحهای توسعه میادین گازی کشور و حجم نیازهای داخلی از جمله مصارف خانگی، تجاری، نیروگاههای برق و پتروشیمی، به نظر میرسد که حداقل ده سال آینده گاز اضافی جهت صادرات وجود داشته باشد. بنابراین، محدودیت ظرفیت تولید و انتقال گاز طبیعی کشور(تراز منفی آن) و ضرورت نگاه اقتصادی به فرصت های مختلف مصرف گاز ایجاب می نماید که صادرات گاز از اولویت های تصمیم گیری کشور خارج بشود"!!ر
با در نظر داشت بحران نفتی فوق، توانائی مالی رژیم برای ماجراجوئیهای نظامی و امنیتی و تروریستی با توجه به اینکه در برون رفت از هر بحران در تحلیل نهائی در کنار پارامترهای عمده دیگر، اقتصاد و توانائی مالی تعیین کننده اصلی است، هر روز که میگذرد رو به تحلیل میرود. در شرایط فعلی با توجه به قطه رایانه های دولتی برای بنزین و جیره بندی آن و با توجه به تحلیل بنیه مالی رژیم، تنها اگر راه بنزین وارداتی آن بسته بشود، اختلال سیستم حمل و نقل در داخل کشور، برای تولید و دشواریهای عظیم اقتصادی و افزایش غیر قابل تصور فشار مالی بر مردم خود جهت بروز گسترده ترین تنشهای اجتماعی کافی است و اگر اوضاع بر همین روال پیش برود، آمریکا نیازی به تهاجم نظامی و بمباران "هزار و دویست منطقه" از ایران، را نخواهد داشت و بعکس این خود رژیم خواهد بود که راه نجاتی برای خود بغیر از توسل به یک اقدام انتحاری و برافروختن بحران در منطقه و آتش جنگ و مقابله خونین با مردم نخواهد داشت!ر

ر- هدف رژیم از اینهمه ماجراجوئیها چیست؟

چرا رژیم اسلامی با وجود توان مالی روبه احتضار، انزوای بین المللی، تحریمهای پی در پی و روبه تشدید، تورم و بحران اقتصادی فزاینده، افزایش نارضایی و تنشهای اجتماعی در داخل کشور، افزایش خطر تهاجم نظامی به ایران که بازنده مسلم آن ایران و رژیم حاکم بر آن است، به ماجراجوئی اتمی خود و به حمایت از تروریسم بین المللی و بنیادگرایان اسلامی در منطقه و جهان و به دخالت مستقیم و غیر مستقیم در امور داخلی عراق و افغانستان ادامه داده و به قطعنامه های مجامع تصمیم گیری بین المللی بی اعتناء و به غنی سازی اورانیوم، همچنان ادامه میدهد؟
این سؤالی استکه نه تنها ذهن تمامی نیروهای سیاسی اپوزیسیون رژیم ایران و مردم به ستوه آمده از حاکمیت این رژیم، بلکه مدتهاستکه افکار عمومی بسیاری از جهانیان را نیز بخود مشغول داشته اسن. در این میان جوابی که روزنامه "نووستی" روسیه به این سؤال داده است از اهمیتی درخور توجه دقیق برخوردار است. این روزنامه که عمدتاً خطوط اصلی سیاست خارجی و تحلیلهای جهانی نظریه پردازان کرملین را انعکاس میدهد، در هفته گذشته هدف رژیم اسلامی را تنها، "سازش" دانسته و تمامی تلاش رژیم تهران را در این امر خلاصه کرده است که :"مهم دسترسی به وضعیت «لب مرز» است تا جهانیان بدانند که ایران تنها یک گام با بمب فاصله دارد"! با قرار گرفتن ایران در«لب مرز»، از نظر نویسنده و یا نویسندگان این مقاله "معامله بزرگ" آغاز میگردد و طبق آن، "تهران غنی سازی اورانیوم را متوقف میکند، سازمان ملل متحد تمامی تحریمات را لغو میکند، آمریکا ایران را از "محور شرارت" حذف نماید و از تلاش برای سرنگونی رژیم حاکم بر ایران امتناع بکند"!ر
آیا انتصاب رفسنجانی به ریاست مجلس خبرگان، البته با توافق و اشاره رهبر رژیم در هموار ساختن راه چنین "سازشی"، بعنوان فردی عملگرا برای غربیها، معنا نمی یابد؟ حجت الاسلام حسن روحانی، پس از بازگشت از سفر بحث برانگیز خود از اروپا نیز آشکارا اعلام داشته اند که سرنوشت پرونده هسته ای ایران به یک "معامله بزرگ" بستگی دارد و در یک معامله ساده و دو جانبه تعیین نخواهد شد!ر
اما، آیا چنین "سازشی" با توجه به قطبهای متعدد قدرت و با مبدل شدن مسئله هسته ای به "حق مسلم ایران" و در حد مقوله ای در حد منافع ملی ایران در افکار عمومی ایرانیان، امکانپذیر است؟ آیا اسرائیل که قاطعانه اعلام کرده استکه:"این کشور این حق را برای خود قائل استکه در آخرین گام دستیابی ایران به سلاح هسته ای آنرا بمباران خواهد کرد، چه با گذشتن از این مرز، بمباران مراکز اتمی آن نیز دیگر دیر خواهد بود"، فرصت به «لب مرز» رسیدن را به رژیم ایران خواهد داد؟ ایران در شرایط فعلی بجای قرار گرفتن در «لب مرز»، در بن بست انتخاب در کوتاهترین زمان تنها بین دو راه مصالحه و سازش و یا تحریم فلج کننده و جنگ قرار گرفته است!ر

ر- آخرین فرصت آیا تنها برای رژیم است؟

این آخرین فرصت قائل شده برای اتخاذ تصمیم نهائی را نباید تنها به رژیم اسلامی ایران محدود ساخت. این زمان کوتاه، در عین حال فرصتی نیز برای مشخص ساختن موضع نهایی خود برای تمامی اپوزیسیون رژیم در قبال احتمال بدترین حادثه ممکن یعنی آغاز جنگ هست. این نیروها باید برای مردم ایران مشخص بسازند که با قرار گرفتن ایران در آستانه آغاز این فاجعه، جهت دستیابی به قدرت سعی در تبدیل این فاجعه به فرصتی برای خیز برداشتن برای کسب قدرت در پشت سر آمریکا و متحدان آن قرار خواهن گرفت؟ و یا بنام "دفاع از میهن"، در کنار استبداد و دیکتاتوری حاکم همانند دوران جنگ هشت ساله جنگ ایران و عراق، خواهند ایستاد؟
یا با محکوم ساختن جنگ، علیه جنگ و نه علیه آمریکا و غرب با انتخاب راهی دیگر و با گشودن جبهه ای سوم، علیه استبداد و شوونیزم حاکم بعنوان مسبب اصلی جنگ و فلاکت قرار خواهند گرفت و با فراتر رفتن ازمنافع واهداف گروهی خود و با درک حساسیت اوضاع در یک همبستگی ملی علیه جنگ و رژیم اسلامی قرار خواهند گرفت؟
کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن، بنوبه خود اعلام میدارد که با هر نیروی سیاسی در میان اپوزیسیون رژیم اسلامی ایران و بویژه در میان احزاب و سازمانهای ملتهای تحت ستم ملی در اینکشور، معتقد به اتخاذ راهی سوم، یعنی سیاستی علیه جنگ و علیه رژیم اسلامی در صورت وقوع احتمال حمله نظامی به ایران هستند، آماده تشکیل جبهه ای سوم با آنها میباشد!ر

کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن
2007-10-27

lördag, oktober 13, 2007

اندیشه بدون مطالعه

اندیشه بدون مطالعه

کنفوسیوس، در دو هزار سال قبل گفته بود که، " مطالعه بدون اندیشه اتلاف وقت است، اما اندیشه بدون مطالعه خطرناک است"! از اهمیت این گفتار حتی نه تنها تا به امروز نیز ذره ای کاسته نشده است، بلکه آنرا با آب طلا قاب گرفته و هر روشنفکر و مبارزی باید آنرا بالای سر خود بیاویزد!رمتأسفانه با خواندن مقاله ای تحت عنوان،" درباره پراکندگی"، بقلم آقای "جلیل.گ"، متوجه گردیدم که هنوز نیز در میان ما کسانی یافت میشوند که بعد از گذشت دو هزار سال از این گفته پر معنای کنفوسیوس،" اندیشه بدون مطالعه" کرده و پیش داوریها، ذهنیت های خود را اطراف موضوعی و یا نیرویی را با تیتر ساختن از"پراکندگی ما "، نه تنها به داوری می نشینند بلکه به نتیجه گیری و صدور حکم نهائی نیز در مورد آن می پردازند! عدم مطالعه و تحقیق در مورد هر پدیده و مقوله ای نه تنها فقط به ناشناخته ماندن و ایجاد وهم و توهم و شایعات در اطراف آن منجر نمیگردد، بلکه میتواند به پرستش و تابو سازی آن و یا به جسارتی ناآگاهانه در نفی مطلق آن نیز ختم بشود و ضرورت مطالعه قبل از اظهار نظر و
صدور حکم نهایی در مورد هر مسئله ای، از همین مسئله ناشی میشود!ر

söndag, oktober 07, 2007

رو نیست که، سنگ پای قزوینه !ر
ر
(جوابی مختصر به یاوه گویی های اخیر ایرنا)

ماغتیمغولی یانغیل، اؤچگول، یا لال اوتور یا دور ساچغیل،ر
بیر قوروقسیز ایتـدیر غاچغیل، نصیحت یوقمایان أردن.»
ر
ترجمه: «مختومقلی بسوز و بساز، یا خموش باش یا دردانه سخن گو.ر
دور باش از آنکه همانند سگ دم بریده نصیحت در گوشش فرو نمی رود.»ر
مختومقلی شاعر ملی ملت تورکمن
در اوائل انقلاب رئیس جمهور و فرمانده کل قوای جمهوری اسلامی ایران ابوالحسن بنی صدر- که میگویند بعدها با لباس زنانه از ایران فرار کرد گفته بود: «اگر توان آنرا داشتیم هفده شهر قفقاز را پس می گرفتیم». واقعا این حسرت بدل شوونیستهای فارس ماند و آن هر از گاهی نزج پیدا می کند.ر
همانطوریکه در تاریخ ایران خوانده بودیم محمدشاه ولیعهد خود عباس میرزا را به قصد توسعه طلبی سرحدات خویش به آنسوی ارس می فرستد. مقصود شاه الحاق تفلیس و دیگر بلاد قفقاز بود که با جواب دندان شکن روسها مخصوصا ژنرال پاسکوویچ روسی مواجه میشود. آنان نه تنها حتی یک قصبه ای را فتح نکردند بلکه با ذلت و خواری به پای قرارداد تورکمنچای مجبور به گذاشتن مهر و امضاء خود شده، چندین هزار کرور غرامت جنگی پرداخته، دست تجاوزگرشانرا از این بلاد می کشند. بعد از این واقعه ولیعهد جوان دق مرگ میشود و یا بقول خمینی جام زهر سر میکشد. این واقعه تاریخی بسال 1827 رخ داد ولی توسعه طلبان تهران نشین گاه- گاهی "واحسرتا هفده شهر قفقاز" سر میدهند.ر
اینهم کافی نبوده بقول معروف هردم از این باغ بری می رسد. اخیرا مدیر روزنامه دولتی "کیهان تهران" شریعتمداری ادعای حاکمیت ایران را بر بحرین می کند و می افزاید که روزی این کشور باید به مام وطن (بخوان ایران) برگردد. این سخنان وی با مخالفت شدید کشور بحرین روبرو میشود و در نتیجه ایران با فرستادن وزیر خارجه اش متکی و عذرخواهی سعی در فروکش کردن خشم عربهای بحرینی می کند.ر
و اینبار، نه یکی دوبار بلکه چندمین بار- است که ایران ادعا میکند که سرزمین تورکمنیستان جزئی از خراسان بزرگ است که در نتیجه سیاستهای استعماری از کشور عزیز! جدا شده است. و چون از طرف نیازوف و هیچگونه اعتراضی به هارت و پورتهای مطبوعات ایرانی نشده و برخی از قلم بدست خودی! نیز این نوع یاوه سرایی هایی را تأیید کردند، آنان نیز جری تر شدند.ر
از فردای اعلام استقلال تورکمنیستان این یاوه گویی ها چندین بار تکرار گردید. در سال 1375 کتابی تحت عنوان «کشور آفتاب» از سوی وزارت امور خارجه ایران چاپ گردید. در صفحه سوم این کتاب تورکمنها را فرزندان پارسیان! ذکر میکند. «باید همچنین به ارتباط ژنتیکی اشیا ترکمن در اواخر عصر حجر، اشیای معماری پارسیان و مارگیانا...» (ص 4)... «... در همه جای ترکمنستان و در بین اجداد مردم ترکمن و گروههای نیمه ترکمن ماساگتها، داخها، پارسیان.. در روند حرکت قومی به نام ترکمن شناخته شد (ص 5). جالب اینجاست این کتاب که به سه زبان فارسی، تورکمنی و انگلیسی چاپ شده در دو زبان انگلیسی و تورکمنی اجداد تورکمنها را نه پارسیان بلکه پارفیا یا پارتیان ذکر میکند. اینهم نوعی مرض است.ر
در سال 1998 تلویزیون ایران برنامه ویژه «مسلمانان دنیا» را در بخش تاریخ خود تهیه میکرد. در یکی از این برنامه ها که به کشور تورکمنیستان اختصاص داده شده، ادعا میشود که این مناطق جزئی از سرزمین ایران باستانی بوده است. که« پدر تورکمنهای دنیا، سردار بزرگ، پره زیدنت دائم العمر تورکمنباشی» حتی جسارت جواب دادن و اعتراض به این یاوه گویی ها را نداشت.ر
و اینک در تاریخ سوم اکتبر 2007 خبرگزاری رسمی ایران "ایرنا" چنین ادعای رذیلانه ای را مطرح میکند که در زیر می خوانید:ر
« بر اساس اسناد تاريخی، تركمنستان فعلی از نظر تاريخی جزيی از خراسان بزرگ محسوب مي‌شده وشهرهايی مرو، نسا(عشق‌آباد)، ابيورد و چارجوی از مناطق مهم خراسان قديم و حائز اهميت از نظر فرهنگی و علمی بوده است. »ر
که الحق فرزند خلف نیازوف، بردی محمد جیک اش در نمی آید و مثل بحرین اعتراضی به این یاوه گویی ها نمی کند.ر
حالا بیایئد و پیدا کنید پرتقال فروش را؟
اگر تورکمنیستان فعلی جزئی از ایران بوده باشد، این سئوال مطرح میشود که خود خراسان "بزرگ" آن ایام متعلق به کدام امپراطوری بوده و تحت سیادت کدام سلطان و پادشاه بوده؟
همانگونه که در تاریخ خوانده ایم بعداز برگشتن اشغالگران اعراب از آسیای میانه به سرزمین دجله و فرات، تورکان غزنوی برهبری سلطان محمود نخستین حکومت با شکوه را در شمال افغانستان، ماری (مرو) و خراسان تشکیل داد و پایتخت خویش را در شهر غزنه (در افغانستان کنونی) قرار دادند. پس از سقوط سلسله غزنوی تورکمنهای سلجوق برهبری دوقاق امپراطوری وسیعی تشکیل داده از ماوراءالنهر تا دجله و فرات را بزیر سیادت خویش در آوردند. خراسان جزء کوچکی از آن امپراطوری باشکوه بود. سلاطین سلجوقی طغرل و چاغری در ماری و نیشابور اقامت گزیده، ری (تهران) و کرمان را تحت کنترل خویش در آوردند. که از آن بعنوان سلاجقه ری، سلاجقه کرمان و... در تاریخ ایران یاد می شود.ر

نقشه متصرفات سلجوقی که سمرقند تا دمشق را نشان می دهد
حال خبرگزاری رسمی ج.اسلامی ایران «ایرنا» ادعا می کند که تورکمنیستان و شهرهای آن مانند نوسای، آشغابات، ماری، قاقا (ابیورد) و چارجو جزء خراسان برزگ(بخوان ایران- آ.گ) بوده است. والاهی خجالت هم خوب چیزی است.ر
ایرنا ادعا میکند « بر اساس اسناد تاريخی »، آخر کدام اسناد، اگر اسنادی دارید لطفا رو کنید. در آن ایام که نامی از ایران در بین نبود بقول دکتر ضیاء صدر در مقاله «ایران و مسائل ایران»:ر
" اما نام سرزمین ایران واقعی بصورت رسمی و بین المللی، تنها اززمان قاجارها بعنوان "ممالک محروسۀ ایران" مطرح شد (روی تمبرها، سکه ها و در قانون اساسی ۱۹۰۵ م /۱۲۸۴ هجری شمسی= ۱۳۲۴ هجری قمری ) و از اواسط سلطنت رضا شاه، رسماٌ نام کشورما، چنانکه خود می گفتیم تنها ایران نامیده شد."ر
تا قبل از این تاریخ بنابه شواهد مسلم از آنجمله روزنامه های عهد ناصرالدین شاه همچون «روزنامه وقایع التفاقیه»، «روزنامه دولت علیه ایران» هریک از مناطق مختلف کشور بنام مملکتی خوانده میشد در هیچ از اعلانهای دولتی و غیر اشاره ای نشده که آشغابات (عشق آباد) و غیره جزئی از خراسان بزرگ یا کوچک بوده باشد.ر

بگذارید فاکتهای دیگری که این یاوه گویی های ایرنا را برملاء می سازد را نشان دهیم:ر

درسال 1837 سرکرده تورکمنهای یموت کناره دریای خزر قیات خان به فرماندار نظامی روس در تفلیس نسبت اظهارات سفیر جدید روسیه در تهران شکایت می کند. چرا که سفیر روس هنوز پایش را به تهران نگذاشته ادعا میکند که سرزمینهای حاشیه خزر متعلق به ایران است. قیات خان می نویسد:ر
«سفیر جدید روسیه در قصر شاه ایران ادعا میکند که روستاهای اترک و گرگان متعلق به ایران است. ما از شنیدن آن متعجب شدیم. وی تازه به اینجاها آمده و امروز اختلافات چندین صدساله را گویا به آسانی درک میکند. در این روستاهای ما – از قره سو تا اترک قبرستانها متعلق بکدام ملت است؛ تورکمنها یا فارسها؟ ما می خواهیم سفیر شما آنرا از مقامات تهران بپرسد» (به نقل تاریخ تورکمنها ج 2 بقلم همین نویسنده) ر
اگر حتی یک فارس در اینجا ساکن بوده باشد باید بعداز مرگش قبری از او به یادگار بماند، درصورتیکه در سراسر سرزمین تورکمن حتی یک قبر نمی توانید پیدا کنید که به سبک شیعه باشد.ر
در سال 1878 سیاح مجارستانی آرمنیوس وامبری که از مناطق تورکمن نشین عبور کرده می نویسد:ر
«پای هیچ ایرانی (بخوان فارس) به این مناطق باز نشده مگر اینکه زنجیری برگردن داشته باشد.»
(سیاحت درویش دروغین به خانات آسیای میانه. نشر علمی و فرهنگی- تهران)

آزموده را آزمودن خطاست!ر
کرسی نشینان تهران دوبار به قصد تصرف سرزمین تورکمن لشکرکشی کردند. یکبار ناصرالدین شاه در سال 1851 برهبری جعفرقلیخان کرد شادلوبه قصد تصرف قارری غالا قشونی مجهز به توپ و توپخانه بر سر تورکمنها میفرستد و بار دوم همین شاه شیعه قاجار بسال 1860 برای تصرف شهر بزرگ ماری و اطراف آن حاکم خراسان حشمت الدوله را با چهل هزار قشون اعزام می کند. بقول وقایع نویسان داخلی یوسف قزوینی) و خارجی همچون بلوک ویل فرانسوی از این چهل هزار حتی چهارهزار نفر ایرانی به مشهد برنگشتند. در هر دو هجوم سپاهیان ایران آنچنان ضربه مهلکی از تورکمنها نوش جان می کنند که تا عمر دارند نباید فراموش کنند. در این مبارزات قهرمانانه تمامی تورکمنها یکدل و متحد گشته به قزیلباشان شیعه قاجاری مشت محکمی فرود می آورند. نوربردی خان و قاوشیت خان با جمع کردن تمامی تورکمنها برسر یک سفره توانست این مهم را به انجام برسانند و پرچم شیر و خورشید نشان ایران بزیر پای جنگجویان تورکمن می افتد.

پرچم شیر و خورشید نشان ایران در زیر پای جنگجویان تورکمن
(نقاشی. رنگ روغن اثر آننانوروف)

اگر در این باره قرار است اسناد و مدارک را نشان دهیم مثنوی هفت من می شود. و می گویئم: "اگر در خانه کس ست یک حرف بس است".ر
کرم درخت از خود درخت
وقتی «سردار بزرگ، پدر تمامی تورکمنهای دنیا» ساپارمراد نیازوف ادعا میکند که ما با ایرانیها هفت پشت، جد اندر جد برادریم (اشاره به سخنرانی وی در سال 2000 در روحیت کوشگی)، وقتی که عبدالرحمان دیه جی در کتاب «زندگینامه و برگزیده اشعار مختومقلی فراغی» ادعا میکند که: «مختومقلی فراغی شاعر ترکمن در سال 1733 میلادی در خیوه که در آن زمان بخشی از خاک ایران بود متولد شد.» (چشم ما روشن خیوه که بیش هزار و چند کیلومتر با سرحد ایران فاصله دارد نیز جزء خاک ایران بود و ما نمی دانستیم.) این کتاب از طرف انتشارات بین المللی الهدی در سال 1373 چاپ شده و این مؤسسه در تورکمنیستان بشدت مشغول ارشاد! تورکمنهای گمراه! به دین مبین اسلام (بخوان شیعه) می باشد.
ر
وقتی که ارازمحمد سارلی که از وی بعنوان محقق و استاد ذکر میشود در تمامی دوجلد کتاب تاریخ ترکمنستان سعی بر این دارد که نشان بدهد که ترکمنستان جزء ایران بوده، از «ایرنا» چه توقعی میتوان داشت؟ (این مناطق که روزی جزء خاک ایران محسوب می شد، در آن ایام جولان روسها شده. نه تنها دولت مرکزی ایران و حکومت بجنورد به حمایت از تکه هایی که عزم دفاع مقدس از دین و میهن داشتند برنخاست...) به نقل از جلد اول کتاب تاریخ ترکمنستان سارلی، ص 296. این کتاب نیز مثل کتاب سرزمین خورشید از سوی وزارت امور خارجه ایران چاپ و منشر گردید.ر
عشق‌آباد، ايرنا ‪۸۶/۰۷/۱۱"اوراز محمد سارلي" محقق و استاد دانشگاه گرگان در مصاحبه با روزنامه تركمني "تركمنستان" گفت، تركمن‌هاي ايران از گسترش هر چه بيشتر روابط "عشق‌آباد تهران" خرسندند.ر
باش تا صبح دولتش بدمد!ر
سخنم را با بیتی از شاعر و فیلسوف بزرگمان مختومقلی به پایان میرسانم:ر
«قیامت دان بیر سؤز دیدیم بایاقدا قاراو باردیر یرسیز اورلان تایاقدا
ظالیملار حور بولار غالار آیاقدا آغلاما سن غاریپ؛ شیرتک بولارسن»

پراگ. پنجم اکتبر 2007
آقمیرات گورگنلی
کاندیدای علوم تاریخ
Goliarne@yahoo.com